آيا گوترش از ايستادن در برابر «قدرت» ميترسد؟
ترجمه: هديه عابدي
مشاورين سابق آنتونيو گوترش، دبيركل سازمان ملل متحد به دليل سابقه ضعيف وي در دفاع از حقوق بشر او را مورد انتقاد قرار دادهاند. اين اتفاق درست زماني روي داده است كه كشورهاي قدرتمند عضو سازمان ملل از قوانين آن سوءاستفاده ميكنند. در اين ميان امريكا نيز نهتنها نسبت به اين موضوع بيتفاوت است بلكه خود نيز يكي از اين سوءاستفادهكنندگان محسوب ميشود. به گفته مدافعان سابق حقوق بشر سازمان ملل، گوترش كه پيشتر نخستوزير پرتغال بوده است در طول 3سال نخست فعاليتش بارها و بارها در پاسخ به نقض آشكار حقوق بشر از سوي چين، عربستان و امريكا، سياست سكوت اتخاذ كرده است. اين موارد شامل موضوعاتي مانند بازداشت گسترده اقليتهاي مذهبي در چين و ترور رقباي سياسي و نظامي به دست رژيمها ميشود.
زيد رعد حسين، ديپلمات اهل اردن و كميسر عالي حقوق بشر سازمان ملل، در حالي كه سعي داشت زياد راجع به اين موضوع صحبت نكند، به «فارن پاليسي» گفت: «من مطمئنم دبيركل خود را متقاعد كرده است كه محتاطانه عمل ميكند. من فكر ميكنم تاريخنويسان آينده اين موضوع را احتياط تفسير نميكنند بلكه آن را به ضعف تعبير خواهند كرد.»
اندرو گيلمور كه اخيرا از سمت خود به عنوان دستيار دبيركل سازمان ملل در امور پناهندگان كنارهگيري كرده است، ابراز نگراني كرد كه دبيرخانه سازمان ملل به رياست گوترش در حفاظت از حقوق بشر كوتاهي كرده و در حفظ ارزشهاي بنيادين منشور سازمان ملل، تسليم قدرتها شده است. اين مساله رفته رفته اقتدار اخلاقي اين سازمان را از بين ميبرد. او در ايميل توديعي كه براي وولكر تورك، معاون گوترش در هماهنگي استراتژيك نوشت، دبيرخانه سازمان ملل را به دليل تسليم بيش از حد بر سر اصول مندرج در منشور اين سازمان در برابر منافع كشورهاي قدرتمند عضو شورا مقصر دانست و گفت امتناع آنها از پاسخگويي در مورد ورود وبا به هاييتي از سوي صلحبانان كه منجر به كشته شدن حدود 10هزار نفر شد، براي سازمان «شرمآور» است. از نظر او سازمان ملل بايد مسووليت اسكان مجدد حدود 600 اقليت قومي، از جمله رومانوهايي كه در نزديكي يك معدن صنعتي در كوزوو زندگي كرده و در معرض مسموميت با سرب بودند را بر عهده ميگرفت. به گزارش هيات مشاوره حقوق بشر سازمان ملل در كوزوو، اين سازمان حتي پس از آنكه از خطرات احتمالي اين وضعيت آگاه شد، تا 10سال نتوانست آنها را در مكان ديگري اسكان دهد.
گليمور در ايميل خود نوشت: «اكنون برخي فكر ميكنند دفاع از ارزشهاي منشور سازمان ملل و صحبت كردن در مورد اين خودخواهي و نقض حقوق بشر و قوانين بينالمللي، كمي غيرعادي و حتي نشاندهنده تعصب و بيكفايتي سياسي آنان است.
گوترش كه پيشتر رييس بخش پناهندگان سازمان ملل بود، زماني در سمت فعلي خود منصوب شد كه تأثيرگذارترين كشورهاي عضو اين سازمان از حقوق بشر فاصله گرفته بودند. ورود وي به نيويورك درست 3 سال پيش و چند هفته قبل از مراسم تحليف رياستجمهوري دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا صورت گرفت. رييسجمهور جديد كه در طول مبارزات انتخاباتي خود در تاييد شكنجه صحبت ميكرد و ركس تيلرسون، اولين ديپلمات ارشدش، اهميت حقوق بشر در ديپلماسي بينالمللي را زير سوال بردند و ديگر كشورهاي قدرتمند جهان- ازجمله چين، روسيه، عربستان و تركيه تمايلي به پذيرش انتقاد از سوابق حقوقيشان را نداشتند. گوترش از رويارويي علني با امريكا، چين يا هر قدرت بزرگ ديگر در هراس بود چرا كه امكان داشت آنها تصميم به تلافي بگيرند، بودجه آن را قطع كنند يا مانع انجام كارهايش شوند، بنابراين تلاش ميكرد تا زياد در مركز توجه نباشد. او براي انجام اينكار اغلب خود را در پس توصيههاي بخش حقوقي سازمان پنهان ميكرد. به او توصيه شده بود كه مواضع ضد و نقيضي انتخاب كند، مانند عدم پذيرش مسووليت اسكان پناهندگان اردوگاههاي آلوده كوزوو يا استفاده از اختيارات قابل توجه خود در سازمان براي تحقيق در مورد قتل جمال خاشقجي، ستوننويس واشنگتن پست. اما سكوت گوترش در برابر آنچه بسياري از اعضاي جامعه حقوق بشري آن را نقض قوانين بينالمللي از سوي اعضاي قدرتمند سازمان (از جمله مصر، عربستان سعودي، تركيه و امريكا) ميدانستند و همچنين بازداشت بيش از يكميليون نفر از اقليت اويغورهاي چين، باعث پيدايش انتقادات شديد شد. كنث روث، مدير اجرايي ديدبان حقوق بشر، سال گذشته در سرمقالهاي جنجالي در واشنگتنپست نوشت دوره گوترش با «سكوت او در مورد حقوق بشر تعريف ميشود.» زيد، كميسر عالي سابق سازمان ملل در زمينه حقوق بشر، معتقد است كه اين فرضيه در ميان اعضاي سازمان ملل وجود دارد كه مقابله مستقيم با آندسته از رهبراني كه مسوول جنايات هستند، فرصتهاي ديپلماتيك براي تعديل رفتار آنان را از بين ميبرد و در نهايت جان افراد بيشتري گرفته ميشود. زيد ميگويد: «اين درست نيست. من سنتشكني كردم و به نام چند رهبر هم اشاره كردهام اما اتفاق وحشتناكي رخ نداد.» وي افزود: «افكار و فشارهاي عمومي منابع تاثيرگذار مهمي هستند به شرط آنكه تصميم بگيريد از آنها استفاده كنيد، اما بايد به جايي برسيد كه از استفاده از آن نترسيد.»
رسوا كردن و نام بردن ناقضان دانهدرشت حقوق بشر يكي از چالشهايي است كه همه دبيركلهاي سازمان ملل در پاسداري از اصول منشور حقوق بشر با آن روبهرو بودهاند. در اين منشور، پاسداري از حقوق بشر به عنوان يكي از اهداف اصلي تعيين شده است، اما در عين حال يكي ديگر از وظايف سازمان ملل، مديريت روابط ميان رهبراني است كه ميخواهند از اين سازمان براي پيشبرد اهداف شخصي يا ملي خود بهرهبرداري كنند. گوترش نيز مانند اسلاف خود بايد در سازماني كه دستور كار خود را از 193 كشور گوناگون ميگيرد، بتواند چندين نقش را همزمان ايفا كند: ديپلمات، سياستمدار، داور و خدمتگذار مردم.
گوترش هرگز نقش دبيركل سازمان ملل را مثل يك پاپ سكولار نديده است- در حالي كه اسلاف او مثل داگ همرشولد و كوفي عنان از اين عبارت در توصيف نقش خود استفاده ميكردند. اما گوترش در برخي بحرانهاي حقوق بشري، نسبت به وضع موجود انتقاداتي را مطرح كرده است. از جمله در بحث ميانمار كه علنا نسلكشي اقليت روهينگيا را به رسميت شناخت و از شوراي امنيت خواست اقداماتي را براي حل بحران ترتيب دهند. در بحث سريلانكا نيز پس از انتصاب يك مجرم جنگي به سمت فرمانده ارتش اين كشور، گوترش از بهكارگيري حافظان صلح سريلانكايي در برخي دفاتر سازمان ملل جلوگيري كرد.
چند روز قبل گوترش در يك كنفرانس خبري در مقر سازمان ملل از سابقه خود در زمينه حفاظت از حقوق بشر دفاع كرد و به خبرنگاران گفت وي بايد بين دفاع از حقوق بشر و نياز به همكاري با دولتها براي پايان دادن به جنگ و برقراري صلح توازن ايجاد كند. او گفت: ما سازمان مردم نهاد نيستيم. ما سازماني هستيم كه هدفش پرداخت توامان به مشكلات صلح و امنيت، حقوق بشر و توسعه است و بايد مطمئن شويم در اين مسير از موثرترين ظرفيتها به منظور خدمت و منفعت رساندن به مردم جهان بهره ميبريم. به گفته گوترش، اين امر مستلزم نوعي تقسيم كار ميان او و كميسيونر حقوق بشر سازمان ملل، يعني ميشل باچله رييسجمهور سابق شيلي است. گوترش ميگويد: اساسا نقش من تعريف اصول و تعريف آن چيزي است كه بايد انجام گيرد. نقش كميسيونر نيز رسيدگي دقيقتر به وضعيتي است كه در جهان واقعي وجود دارد. گوترش از پاسخ خود به زنداني شدن اويغورهاي چين نيز دفاع كرد و در سپتامبر سال گذشته گفت: فكر نميكنم هيچكس به اندازه من در مذاكره با مقامات چيني در اين خصوص ثابتقدم و صريح عمل كرده باشد. اين دروغ محض است كه من در اين زمينه محتاطانه عمل كردهام. مشاوران گوترش ادعاهاي مبني بر عدم دفاع از حقوق بشر از سوي سازمان ملل را رد كردهاند. به گفته آنها از زماني كه گوترش به عنوان كميسر عالي حقوق بشر منصوب شد، تعهد داد كه يك دوره عملي را در حقوق بشر دنبال كند و به دنبال روشهايي محتاطانه براي مقابله با كشورهاي ناقض حقوق بشر مانند چين و عربستان سعودي بوده است. او در نظر داشت تا بدون منزوي كردن كامل آنها، شيوه رفتارشان را اصلاح كند. آنها ادعا ميكنند كه گوترش مرتبا از رهبر چين درخواست كرده است تا حقوق بشر را رعايت كند. قوانين طرح حقوق بشري «بن» هنوز هم پابرجاست. تورك، به عنوان يكي از مقامات ارشد در دفتر دبيركل، كه گليمور ايميل توديع خود را برايش ارسال كرده بود ميگويد: «اينكه ميگويند جنبه مقاومتي حقوق بشر از بين رفته است، افسانهاي بيش نيست.» او گفت قوانيني كه در اين طرح گنجانده شده است، در امور روزانه سازمان ملل جاري شده است و دبيركل سازمان ملل نيز آن را اساس همه كارهاي خود ميداند.
گوترش از رويارويي علني با امريكا، چين يا هر قدرت بزرگ ديگر ميترسيد چرا كه امكان داشت آنها تصميم به تلافي بگيرند، بودجه آن را قطع كنند يا مانع انجام كارهايش شوند، بنابراين تلاش ميكرد تا زياد در مركز توجه نباشد. او براي انجام اينكار اغلب خود را در پس توصيههاي بخش حقوقي سازمان پنهان ميكرد. به او توصيه شده بود كه مواضع ضد و نقيضي انتخاب كند، مانند عدم پذيرش مسووليت اسكان پناهندگان اردوگاههاي آلوده كوزوو يا استفاده از اختيارات قابل توجه خود در سازمان براي تحقيق در مورد قتل جمال خاشقجي، ستوننويس واشنگتنپست.