فوتبال نورديك
علي كربلايي
اسكانديناوي شايد يكي از بهترين نقاط براي به دنيا آمدن باشد اما قطعا بهترين جا براي فوتبالي بودن نيست. سرزمينهاي يخزده شمالي با وجود رفاه نسبي كه براي مردمانشان فراهم كردهاند، ساليان متمادي براي عشق فوتبالها چيزي شبيه به جهنم بودند. نورديكها تمايلي ندارند 22 نفري به دنبال يك توپ بدوند و به جاي آن ترجيح ميدهند 12 نفري اسكيتهايشان را به پا كنند و با چوب هاكي به پوك ضربه بزنند و روي يخ سر بخورند. با توجه به مدل خاص اقتصادي كشورهاي اين منطقه و البته فرهنگ حاكم بر اين نقطه از زمين، فوتبال هرگز بدل به ورزش اول اين كشورها نشده بود. اما آيين فوتبال به هر طريق ممكن راهش را به هر نقطه حتي دورافتادهاي هم باز ميكند و بديهي است كه همسايگان شمال شرقي مهد فوتبال هم از هجوم اين مخدر عالمگير در امان نماندهاند. كشورهاي نورديك شامل فنلاند، نروژ، سوئد، دانمارك و ايسلند، رفتهرفته وارد جغرافياي فوتبال شدهاند و فرهنگشان را هم به همراه آوردهاند. اگر سوئد را كه روزگاري جام جهاني برگزار و فينال آن را تجربه كرده، كنار بگذاريم ساير كشورهاي اين منطقه، جديدالورودهاي فوتبال محسوب ميشوند. 24 تيمي شدن تورنمنتي مثل يورو به چنين كشورهايي فرصت عرض اندام داده و پيشرفت آنها حالا محسوستر از هميشه است. اگر روزگاري باشگاههاي مطرح اروپا براي استخراج استعدادهاي برتر فوتبال بايد به آن سوي اقيانوس اطلس ميرفتند و امريكاي جنوبي را كاوش ميكردند حالا شاهديم كه نورديكها هم الماسهاي گرانبهايي براي فوتبال به ارمغان آوردهاند. نروژ با هبه كردن ارلينگ هالند و مارتين اودگارد به فوتبال دو ستاره از 10 ستاره بعدي فوتبال جهان را رونمايي كرده و فنلاند موفق شده براي اولين بار به يورو برسد. ستارههاي ايسلند، همسايه جنوب غربيشان همان كشور مهد فوتبال را از يورو حذف كردند و اثر هنري تماشاگرانشان حالا از سكوهاي تختي آبادان تا صندليهاي VIP نيوكمپ را تسخير كرده و گوشهاي از جهان باقي نمانده كه شاهد تشويق ايسلندي نباشيم. كشورهاي سوسيال دموكرات شمال غرب اروپا اوايل قرن بيست و يكم مانند هر چيز ديگري، مدل خودشان را براي توسعه فوتبال بنيان گذاشتند و حالا در حال چيدن ميوههايشان هستند. فوتبال دهههاي بعد سرزمينهاي نورديك، متفاوت از امروز خواهد بود.