نگاهي دقيقتر به دربي 92
احتياط هميشه شرط عقل نيست
ميعاد نيك
نود و دومين شهرآورد تهران با يك تساوي پرگل و زيبا به پايان رسيد. دو تيم تحت شرايطي به مصاف يكديگر رفتند كه پس از تعطيلات زمستاني ليگ برتر، دچار تغييرات بزرگي در كادرفني شده و به نوعي پوستاندازي كرده بودند. استقلال بار ديگر به فرهاد مجيدي اعتماد كرد و يحيي گلمحمدي نيز با ترك كردن شهرخودروي مشهد به خانهاش برگشت. دربي پايتخت جدا از حساسيتهاي هميشگي و مختص به خودش، اينبار از يك اهميت ويژه نيز برخوردار بود؛ تقابل انديشههاي يك مهاجم زهردار با يك مدافع ششدانگ در قامت سرمربي. يحيي كه با دو پيروزي پياپي در ليگ برتر و با روحيهاي بالا پا به اين رقابت سنتي گذاشته بود؛ در آنسوي ميدان تيم خسته مجيدي را ميديد كه پس از دو بازي سنگين در پليآف ليگ قهرمانان آسيا و بازي مقابل نفت مسجدسليمان، آماده بازي در اين نبرد حيثيتي ميشد. گلمحمدي بدون مدافع قدرتمندش، شجاع خليلزاده و فرهاد مجيدي بدون ستارههاي تاثيرگذاري مانند شيخ دياباته، عارف غلامي و سياوش يزداني ارنج تيمهاي تحت هدايتشان را مشخص و روانه ميدان كردند. آنچه بيشتر از هر چيزي در بازي دو تيم ديده ميشد علاقه رو آوردن به بازي مستقيم و ارتكاب خطاهاي متعدد در ميانههاي ميدان بود؛ دو تيم در طول 90 دقيقه بازي مرتكب قريب به 38 خطا شدند و اين آمار يعني تقريبا در هر 2.5 دقيقه بازي توسط بيژن حيدري متوقف شده است. استقلالِ تحت هدايت فرهاد مجيدي درحال فاصله گرفتن از استقلالِ استراماچوني است؛ تيم سرمربي ايتاليايي از بازي مستقيم و خطا كردن پرهيز ميكرد، سعي در كنترل توپ و اختيار بازي داشت و از زدن زير توپ و بازي هوايي خودداري ميكرد، اما در دربي تهران بارها ديديم كه هافبكها و مدافعان استقلال با خطاهاي پياپي و بعضا بيدليل از شكلگيري روند زيباي بازي جلوگيري كرده و براي دفع توپ سريعا از گزينه ارسالهاي بيهدف استفاده ميكردند. حضور نداشتن دياباته در تركيب استقلال، آنهم در شرايطي كه شجاع خليلزاده از حضور در شهرآورد محروم بود قطعا ضربه سنگين و حسرتآوري به سرمربي جوان آبيها وارد ساخت؛ اما آمادگي اميرارسلان مطهري و مهدي قائدي، بههمراه ناكارآمدي محمد انصاري و مهدي شيري در دوطرف دفاعي پرسپوليس و جاماندنهاي محمدحسين كنعانيزادگان، مجال هرگونه بهانهاي را از فرهاد مجيدي ميگيرد. شايد بتوان استفاده از روزبه چشمي پراشتباه در مركز خط تدافعي را به علت نبود بازيكن آلترناتيو، تصميمي تغييرناپذير و كم ايراد درنظر بگيريم اما تزريق روحيه تدافعي و بازنده به تيم در اينچنين ديدارهايي قطعا نتيجهاي جز شكست را بهدنبال نخواهد داشت. با وجود نبود شيخ دياباته گلزن، مهدي قائدي و اميرارسلان مطهري با هماهنگي و اثبات برتريهاي فردي، توانستند بارها و بارها از سد مدافعان پرسپوليس بگذرند و پس از استفاده از اشتباهات آنها، استقلال را به دو گل برسانند. بازيكناني كه ضمن طراوت جواني، از قدرت بازيخواني و فرصتطلبي بالايي برخوردارند و وجود آنها در تركيب براي هر تيمي نعمت است. استقلال تا بهثمر رساندن گل دوم تقريبا صاحب توپ و ميدان بود و بهجز در مواقع ضدحمله، فرصتي در اختيار پرسپوليسيها قرار نميداد. بعد از اين گل اما بهيكباره ورق بازي برگشت؛ انگار كه آتش اشتهاي آبيپوشان فروكش كرده باشد و سراسيمه به فكر حراست از اختلاف شكننده يك گله با دفاع 10 نفره افتاده باشند. در چنين شرايطي است كه وجود يك سرمربي كاريزماتيك و بابرنامه در يك بازي بزرگ بيش از پيش موردنياز واقع ميشود. فرهاد مجيدي خواه يا ناخواه، پس از قبول سمت سرمربيگري استقلال در مظان مقايسه با آندرهآ استراماچوني است و در چنين رقابتهايي قطعا يك اشتباه باعث ميشود هواداران تصميم او را با تصميمات احتمالي سرمربي مستعفي سابق خود قياس كنند و پس از قضاوت در افكارشان، او را متهم تصور كنند. تغيير فاز يكباره تيم برنده بدون تعويض مثمرثمر در جريان تغيير سيستم مطمئنا با دريافت گل همراه خواهد بود، آنهم در شرايطي كه مدافعان استقلال كاملا شكننده و بدون تمركز واقع شده باشند و پرسپوليس تشنه زدن گل تساوي است. يحيي با تعويضهاي مناسب و ورود بازيكنان هجومي و تازهنفسي مانند آنتوني استوكس و بشار رسن، برنامه مناسبي براي نزديك شدن به دروازه سيدحسين حسيني داشت و توانست با اتكا به بازيكنان تعويضي و بازهم استفاده از اشتباه روزبه چشمي در پركردن آفسايد به گل تساوي برسد و آزادي را با يك امتياز غنيمت ترك كند.
در آن سمت فرهاد مجيدي اما با تعويض كردن مهدي قائدي به علتي كه بعدا آن را خستگي او اعلام كرد و ورود رضاوند، قافيه را به يحيي باخت و بازي برده را با تساوي عوض كرد. قطعا ورژن خسته مهدي قائدي هم ميتوانست مدافعان سرخپوش را آزار دهد يا لااقل دو نفر از آنها را درگير و از جريان بازيسازي و حمله خارج كند. فرهاد اما با خارج كردن اين بازيكن جوان فشار سنگيني را از روي دوش محمد انصاري و محمدحسين كنعانيزادگان برداشت و به آنها مجال داد تا براي رسيدن به گل تساوي با خيال راحتتري بازي كنند. استقلال از دقيقه 70 بهدنبال تلف كردن وقت مسابقه بود و سيدحسين حسيني و مدافعان آبيها از هيچ فرصتي براي اتلاف حتي چند ثانيه از بازي دريغ نميكردند. اكثر بازيكنان در نيمه زمين خودي تجمع داشتند و توپهاي دريافتي را با عجله به بيرون يا به جايي كه هيچ بازيكن آبيپوشي وجود نداشت ارسال ميكردند. استقلال نيمه دوم هيچ شباهتي به استقلالي كه در قطر و امارات پيروز شده بود نداشت و خبري از حملات دامنهدار تا دقيقه پاياني بازي نبود. ارسلان مطهري تك و تنها در ميان زوج دفاعي پرسپوليس گير كرده بود و رضاوند نيز ياراي همراهي و تغذيه او را نداشت؛ آنهم در شرايطي كه بشار رسن با حضور در يكسوم مياني ميدان و توپگيري سعي بر باز كردن بازي و افزايش سرعت حملات قرمزپوشان داشت و استوكس بهدنبال فرصتي براي عرضاندام مقابل استقلال، مانند هموطنش ايمون زايد ميگشت تا اينكه روزبه چشمي با اشتباه در آفسايدگيري و محمد دانشگر با رها كردن او، فرصت شوتزني را در اختيارش قرار دادند تا ضربه كمجان استوكس با دفع ناقص حسيني همراه شود و بشار رسن در آخرين لحظات، توپ را به تور دروازه استقلال بچسباند. يحيي با تعويضهاي مناسب توانست از يك شكست بزرگ بگريزد و فرهاد مجيدي با دستاني خالي و رويكردي اشتباه، نتوانست از يك بازي 6 امتيازي حداكثر استفاده را ببرد. فراموش نكنيم كه در خيلي از مواقع بهترين رويكرد براي دفاع از گلهاي زده، حملههاي جهتدار و حفظ توپ است و شايد اگر استراماچوني رهبري استقلال در بازي روز پنجشنبه را دردست داشت، استقلال با همان نتيجه 2 بر يك يا حتي با اختلاف گل بيشتري برنده ميشد و تا لحظه آخر به سيستم هجومياش وفادار ميماند. شايد فرهاد مجيدي پس از اين بازي آموخته باشد كه ترسوها هيچوقت به بهشت نميروند و براي محبوبيت و پيروزي بايد دست به ريسك زد. احتياط هميشه هم شرطي بر عاقل بودن نيست و گاهي اوقات احتياط بيش از حد باعث ميشود يك تيم از همان نقطه ضربه بخورد. هواداران فوتبال اكثرا دنبال بازي زيبا هستند و براي تيمي كه زيبا و چشمنواز بازي كند، حتي اگر ببازد نيز ارزش خاصي قائل ميشوند. مجيدي با دستاني خالي و نيمكتي با بازيكنان جوان و بيتجربه توانست تيمي را راهي ميدان كند كه در اكثر لحظات بازي از حريفش سرتر و بهتر بود، اما نگرفتن يك تصميم درست از تحقق رويايش جلوگيري كرد. گاهي اوقات فقط اين تصميم غلط نيست كه باعث شكست ميشود، نگرفتن تصميم صحيح نيز ميتواند تيم را به همان اندازه از رسيدن به پيروزي دور و دورتر سازد.