بازانديشي در مديريت انقلابي
توسعه از پايين را دنبال ميكرد و البته در برخي كشورهاي ديگر نيز همزمان به كار گرفته شده بود. مجموعه اين فعاليتها در سالهاي آغازين انقلاب منشا خدمات و آثار بزرگي شد كه برخي از آنها را در توسعه روستايي، دفاع مقدس و مبارزه با گروهكها و منافقين و تهديدكنندگان امنيت شهرها، مناطق و مرزهاي كشور شاهد بودهايم. با ابتنا به تاريخ شفاهي و مكتوبات به جاي مانده از اين سالها ميتوان مواردي همچون تلاش و تحرك خستگيناپذير و بيوقفه، عدم چشمداشت مالي و سادهزيستي و قناعت در زندگي شخصي و كاري، صرفهجويي در منابع عمومي و خصوصي و بيتالمال، التزام به شايستهسالاري و پذيرش مسووليت بر اساس نگاه تكليف و امانت، حذف زوايد بروكراسي و تشريفات اداري، حب وطن و مردمدوستي و روحيه خدمت به مردم بهويژه اقشار ضعيف، مقدم داشتن مردم و همكاران در بهرهگيري از مواهب و منابع را از ويژگيهاي كار و مديريت انقلابي دانست. اما بعضي از اين نهادها و تعدادي از مردان انقلابي آن دوران، در پيچ و خم دهههاي بعدي انقلاب درگير گسترش بروكراسي اداري و نظامي، قدرتطلبي، گرايش به ميز و رياست، محصور كردن خود در بين تيمهاي حفاظت و مسوولان دفاتر و دوري از مردم و... شدند. براي بعضي نهادها وزارتخانه شكل گرفت و تعدادي هم گرفتار تشكيلات عريض و طويل شدند و در صفوف نماز جمعه مديران سطوح مختلف با ميله از يكديگر و مردم عادي متمايز شدند. بسياري از مديران ارشد امروز كشور خاستگاهشان همين نهادها بهويژه جهاد و سپاه بوده است، اما امروز كمتر نشاني از آن جوان، مدير، مسوول و فرمانده انقلابي آن روزها باقي مانده اگرچه شعار بر زبانها فراوان است. حال سوال اينجاست كه آيا انقلابي بودن و مديريت انقلابي چنانكه برخي سعي در مصادره آن دارند، قابل انحصار و فروكاستن به يك جناح فكري و سياسي است؟ آيا مراد از مديريت انقلابي تعطيل كردن فكر و انديشه و برنامه و تحليل است يا برعكس درست فكر كردن و بيواهمه وارد ميدان عمل شدن و از موانع گذشتن؟ به نظر ميرسد برخي مدعيان انقلاب كه با شعار مديريت انقلابي سعي در تسلط يكسويه بر همه مناصب انتخابي و انتصابي و قبض يكجاي قدرت و فرصتها دارند و حتي حاضر به واگذاري گوشهاي از آن به نيروهاي شايسته، خوشفكر، عملگرا و دلسوز كشور نيستند (غيرخوديهايي كه بر اساس ظاهر و الگوي مطلوب حكمراني و گرايش سياسي با آنها قرابت ندارند) مفهوم انقلاب و مديريت انقلابي را منقلب كرده و مانند بسياري مفاهيم ديگر مورد جفا قرار دادهاند.