جا به جايي در نظم بينالملل
آنان به دنبال ايجاد نظامي بودند كه مبتني بر همگرايي و همكاري باشد. تجربه اتحاديه اروپا از اواخر دهه 1950 حاكي از آن است كه تا چه اندازه رسيدن به اجماع كلي در ميان اعضاي جامعه همگرا دشوار بوده است كه نمونه آن را ميتوان در تحولات اخير در ساختار سياسي كشورهاي مختلف اروپايي مشاهده كرد كه در مسير واگرايي و مليگرايي جريان دارد كه مخالف همگرايي است. به همين دليل عدهاي به درستي معتقد بودند كه آينده همگرايي در نظام بينالملل به ميزان قابل توجهي به موفقيت اتحاديه اروپا بستگي دارد. همگرايي را به بهترين وجه به عنوان يك فرآيند بايد تجزيه و تحليل كرد زيرا حركتي در راستاي افزايش همكاري ميان دولتها و انتقال تدريجي اقتدار به نهادهاي فوق ملي است. همچنين حركتي در جهت همگونسازي تدريجي ارزشها و در نهايت ظهور يك جامعه مدني جهاني و اشكال جديد اجتماع سياسي است. قواعد بازي در جوامع همگرا اين امكان را در چارچوب سياستهاي فراملي فراهم ميآورد تا بخش عمدهاي از مردم به طور روزافزون در ميان دولتهاي عضو به اين نتيجه برسند كه آرزوها و انتظارات آنان در درون ساختار همگرا به بهترين نحو برآورده ميشود. در چنين وضعيتي، اجتماع سياسي بايد وفاداريها و احساسات اكثريت مردم واحدهاي تشكيلدهنده خود را هدايت كرده تا ضمن حفظ هويت خويش، نگاه وسيعتري نسبت به اقتصاد، فرهنگ، سياست و امنيت داشته باشند. اما تحولات اخير در عرصه سياست داخلي كشورهاي مختلف جهان نشان داده كه اصولا ليبراليسم از قدرت ناسيوناليسم و پايداري دولت- ملت غافل بوده است. از سوي ديگر اصولا از نظر تاريخي عمدهترين تلاشها براي برپايي اجتماعات سياسي در زمينه ايجاد دولت- ملت بوده كه وجود احساسات مليگرايانه غالبا اين فرآيند را به صورت وحدت توصيف كرده و نه همگرايي.
با ظهور نشانهها و فاكتورهاي افول نظم و هژموني ليبرال در سالهاي اخير، نظريهپردازان واقعگرا بار ديگر تذكر دادند كه سياست بينالملل، واقعگرا بوده و ليبرالها نيز نه تنها به اهداف خود دست پيدا نكردهاند بلكه اين دولتها تنها در حرف ليبرال هستند و در عمل به راه واقعگرايي ميروند. به قول مرشايمر، ساختار جهان امروز آنارشي است نه هيراشي و جهان امروز به خوبي بر اساس واقعگرايي و مليگرايي شكل گرفته و نه بر اساس ليبراليسم و به همين دليل است كه به كارگيري ليبراليسم در سياست بينالملل كارا نخواهد بود. تا همين اواخر هر گاه به نظام بينالملل ميانديشيديم، ارتباطات فراملي در جهاني يكپارچه در خاطرمان نقش ميبست اما حالا برعكس است: روايت زمانه ما روايت فروپاشي و انقراض است و اين فضا بهترين فضا براي مليگرايان است كه همگرايي را مساوي با فاجعه ميدانند.