دانشي مرد خستگيناپذير
سيدعلي آلداود
وقتي كه حدود سي و پنج سال پيش نخستينبار استاد سميعيگيلاني را در يك جشن عروسي ديدم و به راهنمايي ميزبان بر سر ميز مينشستم كه ايشان و شادروانان ابوالحسن نجفي و رضا سيدحسيني در كنار او بودند از اين ديدار پيشبيني نشده با سه تن از ناموران فرهنگ ايرانزمين و مترجمان برگزيده زبان فرانسه شعف و شوقي بياندازه به من دست داد.
اندكي بعد به سبب كتابي كه براي چاپ به موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي -خلف بنياد فرهنگ ايران- سپرده بودم از آنجا اطلاع دادند كه ويراستار كتاب ميخواهد با شما مذاكرهاي داشته باشد. به محض ورود با چهره استاد سميعي مواجه شدم كه مانند دفعه قبل كمسخن و بسيار جدي بودند. من از سال 1349 كه در دانشگاه تهران درس ميخواندم تاكنون يعني مدتي نزديك به پنجاه سال با گروه كثيري از دانشمندان، استادان، نويسندگان و مترجمان دوستي و آشنايي و مراوده داشتهام در اين ميان شخصيت استاد سميعي به كلي استثناست، جدي است اما همواره مودب و صميمي و سختگير، هرگز نديدهام كه در داوري مقالات و كتابها و سپس ويرايش آنها جنبه دوستي و خويشاوندي و همكار و امثال آنها را در كار خود راه بدهد. مقاله و نوشته از هر كس كه باشد از ويراستاريهاي استادانه او در امان نيست و ممكن است كه البته كثيري به اين سبب از او دلخوري و دلتنگي پيدا كرده باشند. اما استاد بياعتنا و با ادب تمام نسبت به نويسنده و مترجم به كار خود ادامه ميدهد. هرگز از كار زياد خسته نميشود، هرگاه صبح اول وقت براي ديدار ايشان به فرهنگستان رفتهام ممكن است كثيري از استادان و پژوهشگران و حتي كاركنان و خدمتگزاران سازمان سر كار خود نبودهاند اما سميعي آرام و بيسروصدا پشت ميز كار خود مشغول بوده است. حق آن است كه سازمان تلويزيون ايران يك هفته از زندگي اين بزرگمرد را با فيلمي جاندار و گويا ساخته و مكرر نمايش دهد تا نسل جوان گريزان از كار و كوشش آيين زندگي كردن را از ايشان بياموزند. باعث خوشحالي ايرانيان است كه اين دانشمند نادرالمثال اين روزها به صد سالگي ميرسد. اميد كه صد سال ديگر بپايد.