انتخابهاي غلط يحيي در روز پر اشتباه سرخها
خودزني به سبك پرسپوليس
علي كربلايي
بازي هنوز شكل نگرفته بود كه حركت كودكانه شجاع خليلزاده و رها كردن مسابقه براي اعتراض به داور كار دست پرسپوليسيها داد و مانزوكيچ 5 دقيقه پس از اولين حضورش در ليگ قهرمانان آسيا اولين گل خود در اين تورنمنت را وارد دروازه بيرانوند كرد. پرسپوليس هنوز كمر راست نكرده بود كه پاس اشتباه ترابي با ضربه سر، از ربيعخواه گذشت و نصيب بازيكنان الدحيل شد تا هان كوانگ سونگ، ادميلسون جونيور را در موقعيت گلزني قرار بدهد و اين ستاره برزيلي از اين فرصت نهايت بهره را برد و دومين گل تيمش را وارد دروازه پرسپوليس كرد تا كار از همان دقايق ابتدايي مسابقه براي سرخهاي تهران تمام شود. الدحيل بعد از گل دوم به شكل عجيبي عقب كشيد و حدود 70 دقيقه با نهايت توان در 2 گلي كه به ثمر رسانده بود، دفاع كرد. تجربههاي تلخ الدحيل مقابل پرسپوليس و عوض كردن پيروزي با شكست در يكچهارم نهايي ليگ قهرمانان قطعا در ترس الدحيليها از پرسپوليس نقش بسياري داشت. ضمن اينكه قطريها قطعا ديدار آخر پرسپوليس مقابل استقلال را آناليز كرده بودند و ميدانستند كه اين تيم در صورت مواجهه با دفاع چند لايه توان ايجاد موقعيت خطرناك را ندارد. پرسپوليس همانطور كه مقابل استقلال دچار مشكل شد، مقابل الدحيل هم راهي به دروازه حريف پيدا نميكرد و يحيي گلمحمدي در حالي كه حدود 70 دقيقه وقت داشت فكري به حال باز كردن اين دفاع چندلايه بكند، نتوانست كاري از پيش ببرد. برخي كارشناسان معتقدند يحيي گلمحمدي با تركيب متوازني وارد زمين نشد و استفاده از ربيعخواه و استفاده نكردن از سيدجلال حسيني اشتباه بزرگي بود كه در اين بازي مرتكب شد. پرسپوليس زماني كه نتيجه را ميبازد، از حريف عقب ميافتد و نياز به عبور از لايههاي دفاعي حريف براي گلزني دارد، تيمي عقيم ميشود. شاگردان يحيي گلمحمدي با ارايه نمايشي نه چندان دلچسب شكست را قبول كردند و پاسهاي بيحاصل بازيكنان پرسپوليس باعث نميشد الدحيليها از محوطه جريمه فاصله بگيرند تا مانند ديدار استقلال با استفاده از اشتباه مدافعان گل بزنند. محسن ربيعخواه در اين مسابقه 81 دقيقه در بازي بود، در حالي كه پرسپوليس براي 60 دقيقه به نقشي كه او ايفا ميكرد هيچ نيازي نداشت و ضعف اين بازيكن در بازي با توپ در مواقعي اجازه گردش سريع توپ را به ديگر بازيكنان نميداد. ورود ديرهنگام آنتوني استوكس به زمين هم نتوانست گرهگشا باشد. اين در حالي است كه يحيي از پيش ميدانست احتمال عقب افتادن تيمش در اين مسابقه وجود دارد و بعيد است فرصتهاي زيادي نصيب شاگردانش شود. در چنين شرايطي مهاجم زهرداري مثل استوكس كارايي بسيار بيشتري از عليپور دارد و زماني كه آمادگي او در ديدار قبلي اثبات شد، بهتر بود حداقل زودتر به ميدان ميآمد.كنترلناپذير بودن شجاع خليلزاده و شخصيت تندخو و معترض اين بازيكن باعث شد ستاره خط دفاع پرسپوليس در دربي غايب باشد و حالا شاهديم كه بعد از بازگشت از محروميت هم همچنان همان بازيكن عصبي و غيرقابل پيشبيني است. اتفاقي كه در دقيقه 5 مسابقه تيمهاي الدحيل و پرسپوليس افتاد، بيشباهت به اشتباه مرگبار پنج مليپوشمان در جام ملتها مقابل ژاپن نبود. پرسپوليس در اين صحنه يك نبرد 4 به 2 را واگذار كرد و ژاپنيها در آن مسابقه در يك نبرد 6 به 2 پيروز شدند. نكته اصلي اين است كه اگرچه شجاع خليلزاده تنها كسي است كه به صورت آشكار اعتراض ميكند اما دو مدافع ديگر نيز وضعيتي شبيه به او دارند. يعني كنعاني تصور ميكند كه داور خطا روي نادري را ميگيرد (يا توپ معز علي از خط گذشته) و نادري فكر ميكند كه روي او خطا شده (يا حتي اگر داور خطا نگيرد، كسي او را مقصر نميداند.) اتفاقي كه اگر سيدجلال حسيني در آن حضور داشت، شايد شكل ديگري رقم ميخورد. درس نگرفتن از اشتباهات گذشته باعث تكرار تراژديهايي ميشود كه نتيجهاش گاهي بسيار بيشتر از خوردن يك گل است. گلي كه پرسپوليس در دقيقه 5 دريافت كرد، شيرازه اين تيم را از هم پاشيد و روحيه بازيكنان را به پايينترين سطح ممكن رساند. اشتباهي كه مهدي ترابي كرد، آنقدر بد نبود كه باعث ثمر رسيدن گل دوم شود، اما بازيكنان بيانگيزه پرسپوليس مانند گل اول مات و مبهوت شدند و به راحتي دروازهشان را باز شده ديدند. عليرضا بيرانوند عملكرد مناسبي در گل دوم نداشت و در 4 گل آخري كه پرسپوليس دريافت كرده ميتوانسته عملكرد بهتري داشته باشد. پرسپوليس در نيمه دوم 67درصد مالكيت توپ داشت كه هيچ نتيجهاي براي آنها در بر نداشت و مشخصا الدحيل بود كه به خواسته خود از بازي رسيد. الدحيل تيم بسيار قدرتمندي است، سه بازيكن اين تيم در يوونتوس توپ زدهاند و آقاي گل جام ملتهاي آسيا از بازيكنان مهم اين تيم به شمار نميرود. شايد اگر تاريخچه ديدارهاي دو تيم و قهرمانيهاي پياپي پرسپوليس در ليگ ايران و حضور در ليگ قهرمانان نبود، شاگردان يحيي گلمحمدي تا اين اندازه با خيال آسوده صاحب توپ نميشدند و قطريها اينقدر عقب نميكشيدند. در ضدحملهها شاهد حركات تركيبي بسيار جذابي از سوي الدحيليها بوديم كه نشان از تمركز بالاي اين تيم روي ضدحملات داشت. پرسپوليس در زمان كالدرون و برانكو هم زماني كه با يك يا دو گل عقب ميافتاد، توان ايجاد موقعيت روي دروازه حريف را نداشت و اگر تكبازيهاي خاصي را ناديده بگيريم، اغلب مواقع اين پرسپوليس بوده كه ناكام از زمين خارج شده. بازيكني مثل بشار رسن توان اين را دارد كه با خلاقيت در عمق دفاع حريف حفره ايجاد كند، اما ساير بازيكنان پرسپوليس آماده همكاري با او نبودند و پاسهاي اين بازيكن راه به جايي نميبرد. چهرههاي هجومي پرسپوليس مثل ترابي، اميري، عليپور يا حتي نادري، بازيكناني هستند كه نياز به فضاي زياد براي تكميل حركاتشان دارند و زماني كه بازي برابر پيگيري ميشود يا تيمشان از حريف پيش است، بازدهي فوقالعادهاي دارند؛ اما زماني كه فضا از آنها گرفته شده و تنها توپ را در اختيار دارند، ميبينيم كه هيچ راهي به دروازه حريف پيدا نميكنند.
شايد يحيي براي بازيهاي بعدي بايد راهحلهاي بهتري پيدا كند و تركيبي ايدهآلتر بچيند تا از تونل وحشتي كه در ابتداي مسيرش قرار گرفته، به سلامت عبور كند. بازي با الشارجه كه به اندازه الدحيل قدرتمند نيست، فرصت بسيار مناسبي است تا شاگردان گلمحمدي قدرت و تواناييهاي خودشان را اثبات كنند.