پوران شريعترضوي دورانديشي و تدبير
امير رضايي
خاطراتم را به دوره پنج سال و اندي كه در كار تدوين آثار دكتر شريعتي بوديم، محدود ميكنم؛ يعني از سال 58 تا سال 62. البته بعد از آن ايام هم ما با پوران خانم بهطور مستمر ارتباط داشتيم ولي بيشتر خاطرات من در آن مقطع تاريخي است. هنوز تصويرش در ذهنم است. در جلسهاي كه با احسان داشتيم گفته شد كه ديگر آقاي حبيبي نميخواهند [تدوين آثار را] ادامه دهند. در اين جلسه قرار شد كه با پوران خانم نشستي داشته باشيم تا تكليف براي تداوم تدوين آثار دكتر شريعتي روشن شود. تا آن مقطع مرحوم حسن حبيبي مجموعه آثار را در خارج از كشور تدوين كرده بود (۸ مجموعه) و همچنان آثار زيادي باقيمانده بود. جلسهاي در كانون ابلاغ انديشههاي شريعتي تشكيل شد با حضور عدهاي از دوستان و پوران خانم تشكيل شد. پوران خانم توضيح داد كه آثار زيادي هنوز برجا مانده و بايد تدوين و تنظيم و منتشر كرد. در ميان جمع پرسيد چه كساني داوطلب اين كار هستند؟ سه، چهار نفر دستشان را بلند كردند و از جمله من و مرحوم مجيد شريف و دو تن ديگر از دوستان جوان. پوران خانم پذيرفت كه ما اين كار را انجام دهيم. ايشان تمام مقدمات و تمهيدات را چيد تا اين كار هر چه زودتر انجام شود.
پوران خانم دو ويژگي خيلي مهم داشت:
*داشتن تدبير و دورانديشي فوقالعاده. او زن دورانديشي بود. ما در آن موقع خيلي جوان بوديم و قدرت و توانايي دورانديشي او را نداشتيم. او پيشبيني ميكرد كه آن آثار ممكن است دچار وقفه شده و احيانا از دسترس و تدوين و... دور شود. پيشبيني داشت كه درنهايت فضا به سوي بسته شدن خواهد رفت و ممكن است اين آثار به دست كسي نرسد.
*پيگيري و سماجت. ويژگي ديگر او همين سماجت و پيگيري بود؛ پاي قصه ميايستاد تا اين كارها هر چه زودتر و سريعتر تدوين شود. ما كارمان را شروع كرديم و ايشان مرتب به ما سر ميزد و كمبودهايي را كه براي تدوين در آثار دكتر داشتيم را در اسرع وقت برطرف ميكرد و به دست ما ميرساند. دفتر كار ما در ابتداي اتوبان مدرس بود كه البته در سال ۶۰ به آنجا حمله كردند؛ در و شيشهها را شكستند. من همه آثار مكتوب دكتر شريعتي، نوارها، دستنويسهاي و... را بردم در منزل خودم. دو سال هم در منزل ما حدودا تدوين آثار ادامه پيدا كرد. قبل از تغيير دفتر، پوران خانم ميآمد به دفتر. يخچال خريده بود؛ يخچال را پر ميكرد، حتي گاه آنجا را تي ميكشيد. ما ميگفتيم اين كار را نكنيد و خودمان انجام ميدهيم و ايشان مخالفت ميكرد؛ فضايي را براي ما فراهم ميكرد تا ما بتوانيم به كار خود ادامه بدهيم. واقعيت اين بود كه شرايط هم خيلي دشوار و سخت بود: چالشهاي اجتماعي-سياسي، درگيريها هر روز وجود داشت و ما هم به آن چالشها و درگيريها توجه داشتيم و ايشان نگران اين بود كه نكند اين كاري را كه شروع كردهايم متوقف شود. نيروي ديگري هم در آن زمان وجود نداشت كه كارها را ادامه دهد. به هر حال او بود كه همه رسيدگيها را ميكرد، همه كمبودها را فراهم ميكرد و با پيگيري و سماجتي كه در اين كار داشت حتي بعد از اينكه به دفتر ريختند و شيشهها را شكستند و ما كارها را برديم به منزل، باز ايشان همچنان ما را تشويق ميكرد. واقعا يكي از مشوقان اصلي كار ايشان بود. اگر واقعا ايشان نبود فكر نميكنم آن آثار در آن مقطع ۴ ساله تدوين ميشد. سرپرستي و مديريت فوقالعادهاي داشت. ما اين آثار را در ظرف چهار، چهار و نيم سال كه حجم خيلي وسيع و گستردهاي دارد (حدود ۱۵ هزار صفحه) تدوين كرديم. من يادم است كه در سال ۶۳ وقتي رفتم پيش مرحوم دكتر سامي و فهميد كه ما [چند نفر] اين كارها را انجام دادهايم، گفت من فكر ميكردم كه موسسهاي با پنجاه نفر كادر مشغول تدوين آثار بودهاند. شما خيلي جوان هستيد و با چند نفر آدم اين كار را انجام دادهايد. دكتر سامي گفت، «انقلاب اسلامي واقعي» را شما كرديد.
آن موقع بحث انقلاب فرهنگي بود. گفت انقلاب فرهنگي واقعي را شما كرديد.
واقعيت اين بود كه خانم دكتر اگر نبود احتمال داشت اين آثار در آن مقطع تاريخي مدون و منتشر نشود. به هر حال مديريت، تدبير و دورانديشي ايشان نقش بسيار تعيينكنندهاي در تدوين آثار داشت. در ميانه كار ما بود كه وزارت ارشاد تشكيل شد. در آن مقطع بر پنج عدد از اين مجموعه آثار وزارت ارشاد پانوشت زد و بعدها هم همانها را ممنوع كرد. تصور كنيد اگر آن آثار در آن مقطع تاريخي منتشر نميشد بعدا با يك وزارت ارشاد بسيار سختگير روبهرو ميشد كه ميتوانست آثار شريعتي را مثله كند يا اجازه ندهد. يادم ميآيد وقتي كه ما مجموعه آثار ۳۴ را نهايي كرديم وزارت ارشاد روي ۱۳ نامه حساسيت نشان داد و مجوز نداد و خانم دكتر گفت بدهيد به من و ميفرستم به خارج از كشور. خانم دكتر كتاب را به شكل زيراكسي به خارج كشور فرستاد و به دست احسان و بچهها رساند و آنها بهطور كامل منتشرش كردند. در ايران هم با حذف ۱۵ نامه مجوز گرفت و چاپ شد و البته بعدها كامل اين نامهها منتشر شد. واقعيت اين است كه اگر تدبير و دورانديشي خانم دكتر نبود شايد شريعتي به اين شكل در آثارش منعكس نميشد و احتمالا مثله ميشد و از بين ميرفت.
خداوند روحش را شاد كند! و به فرزندان عزيزش صبر و آرامش بدهد در جوار روح دكتر شريعتي.
از دستاندركاران مجموعه آثار شريعتي