سرباز خط مقدم اقتصاد
نزديك 15 سال است كه استاد فقيد ديگر در ميان ما نيستند، در اين مدت به اندازه كافي كتابها و مقالههايي در شرح اوصاف و احوال و خدمات ايشان به نگارش درآمده كه هركدام از آنها وجوه ممتاز و منحصر به فرد زندگي جمعي و فردي ايشان را به نمايش گذاشته و نيازمند تكرار نيست. اما از آنجايي كه بنده توفيق حضور و كسب علم و تجربه را در ايام دولت مهندس موسوي در نخستوزيري داشتم، از اين فرصت استفاده ميكنم و درباره اصل و ابعاد اهميت يك نقش بيبديل و منحصر به فرد استاد فقيد كه كمتر كسي در ايران به آن وقوف دارد، صحبت ميكنم. آن نقش عبارت از «نقش هماهنگسازي رويكردهاي دستگاهمحور و فعاليتمحور در امور اقتصادي ايران با مصالح كلي توسعه ملي و اهداف اقتصاد كلان» است. در تمام دنيا اين نقش هماهنگي را ستادهاي عاليرتبه باكيفيت به لحاظ بنيه كارشناسي انجام ميدهند كه خصلت نظاموار و نهادمند به آن بخشيدند. به همين طريق نيز توانستند از مسائلي همچون تعارضها، موازيكاريها، اتلافها و اسرافها جلوگيري كنند. در جهموري اسلامي آن دوران كه دوران نوباوگي خودش را طي ميكرد، كسي وقوف بايسته به اين نقش خطير نداشت. من در اينجا به عنوان يك شاهد گواهي ميدهم كه استاد فقيد ميرمصطفي عالينسب در زمينه اين هماهنگسازيها، كنترلسازيها و نظارتهاي سطح عالي تا پاي جان در دفاع از حقوق مردم ايستادگي ميكرد و اغراق نيست اگر بگويم كه بارها و بارها پيش ميآمد ايشان واكنشهاي شديد در برابر كساني كه روي يك سلسله ديدگاههاي نامناسب و بحرانساز پافشاري ميكردند نشان ميداد و گروههاي ذينفع از كانالهاي مختلف بر نخستوزير و آقاي عالينسب فشار وارد ميكردند. تعبيري كه در اين زمينه در خصوص ايشان به كار برده شده، اين است كه مانند يك سرباز در خط مقدم جبهه تا پاي جان در راه منافع ملي پايمرديهاي عالمانه و مديريتي بيبديل ميكردند. مكرر پيش ميآمد كه بنده فكر ميكردم اگر جلسه خاصي 10 دقيقه ديگر ادامه داشته باشد، امكان دارد ديگر آقاي عالينسب از آن جلسه زنده بيرون نخواهند آمد. واقعا به معناي دقيق كلمه تا پاي جان، مراقبت و دقت در خصوص مسائل و منافع ملي را صورت ميداد. با وجود آنكه در حال حاضر تا حدودي آن ستادهاي حاكميتي براي مسائل كلي كشور چه در سياست خارجي و چه در دفاع ملي و ازاين قبيل موضوعات تشكيل ميشود، اما هنوز كشور فاقد ستاد حاكميتي صاحب صلاحيت براي انجام امور هماهنگسازيها و همراستاسازي تصميمگيريهاي كوتاهمدت و ميانمدت با مصالح توسعه ملي است. اين بار را كه بايد يك نهاد بر دوش بكشد، استاد فقيد ده سال به تنهايي بر دوش كشيد. دليل اين مساله نيز از يكسو دانش و تجربه بيبديل او و از سوي ديگر اعتماد خارقالعاده و بينظير تمامي رهبران انقلاب اسلامي از امام خميني(ره) تا سران قوا و نخستوزير و همچنين بخش قابل اعتنايي از دولت و مجلس بود. اكنون هم به اعتبار به شدت پيچيدهتر شدن مسائل اقتصادي كشور و به اعتبار جهشي كه در اندازه جمعيت اتفاق افتاد و به علت بحرانهاي پرشماري كه بر اثر اجراي شكسته و بسته و گاه و بيگاه برنامه تعديل ساختاري در ايران پديد آورده، نياز كشور به آن ستاد حاكميتي كه هم صلاحيت تخصصي داشته باشد و هم شجاعت دفاع و ترجيح از منافع ملي به شخصي، باندي و گروهي را داشته باشد و از طرفي نيز شائبه فساد آشكار و پنهان نيز نداشته باشد، به شدت احساس ميشود. به گمان بنده بخش بزرگي از هزينهها، فاجعهها، خسارتها و بحرانهايي كه در اقتصاد ايران در سه دهه گذشته كه مرحوم عالينسب ديگر نقشي در اقتصاد ايفا نكردند و از سويي بديلي نيز از نظر فردي و نهادي به جاي ايشان تمهيد نشده، نياز به چنين مسالهاي افزايش دو چندان يافته است. بنده از روح پاك و مطهر ايشان استمداد ميكنم به درگاه خداوند كه اين دانايي راهبردي پيدا شود و به سرنوشت ايدههاي ديگر كه در عمل ذبح و قرباني مطامع رانتي و باندي شده، نشود. در اين راستا بايد يك ستاد حمايتي هماهنگكننده و همراستاساز منافع فردي و جمعي، همچنين ملاحظات كوتاهمدت و بلندمدت در عرصه مديريتي اقتصادي كشور پديدار شود. فقط به منظور يك نمونه بيبديل از دستاورد نقش حمايتي و هماهنگسازي كه استاد فقيد ايفا كردند در ايامي كه مدت كمي از سالگرد پيروزي انقلاب گذشته، عنوان ميكنم تا بر همگان اهميت وجود چنين ايدهاي آشكار شود. در اثر نظارتهاي راهبردي، هماهنگسازي و همراستاسازي عالمانه و عميق مرحوم عالينسب، يكي از بزرگترين دستاوردهايي كه به گمان بنده بزرگترين افتخار آن دوران جمهوري اسلامي كه درگير جنگ طولاني نيز بود، پديدار شد عدم ثبت حتي يك مورد مرگ و مير در اثر قحطي و اپيدمي است. كساني كه با تاريخ دهساله اول پس از انقلاب آشنايي دارند، ميدانند كه مطرحكننده ايده اوليه وجود چنين نهادي استاد فقيد بودند و هيچيك از رهبران آن زمان كشور به چنين نكتهاي توجه نكرده بودند. اما وقتي مرحوم عالينسب اين مساله را بيان كرد، با حمايتهاي بيدريغ، پايمرديها و پيگيريهاي مستمر آيتالله شهيد دكتر بهشتي و شهيد محمدعلي رجايي مواجه شد كه آن حمايتها باعث شد ايران بتواند افتخار بزرگي در دوران جنگ كسب كند. نكته غمانگيز در زمينه عملكرد كشور در آن دوران، عدم ثبت و ضبط افتخارها به عنوان يك تجربه ممتاز و بيبديل است؛ از اين رو اين خطر وجود دارد كه اگر خدايي ناكرده ايران مجددا در معرض شوكهاي برونزايي مانند جنگ قرار گيرد، به واسطه عدم ثبت و ضبط آن ذخيره دانايي كه باعث ميشود هويت جمعي و مكتوب پيدا نكند، ممكن است اين افتخار قابل تكرار نباشد؛ به بيان ديگر با عدم ثبت افتخارها نه تنها از تجربه موفق خودمان بلكه از تجارب ناموفق نيز نميتوانيم پندآموزي كنيم. از آنجايي كه امروز تنها تعداد اندكي از افرادي كه با منطقهاي بنيادي آن ايده و سازوكارهاي اجرايي و عملياتي كردن و در نهايت سازوكار ديدباني از آن ايده براي موفقيتآميز شدنش در قيد حيات هستند، براي شادي روح استاد فقيد همچنين براي آنكه يك يادگاري معجزهآساي ايشان در ذخيره دانايي ايرانيان قرار گيرد و تا ساليان سال كشور را از انواع تهديد در برابر قحطي و اپيدمي مصون نگه دارد، توصيهاي دارم. بنده توصيه ميكنم كه ستادهاي حاكميتي و نهادهاي نظارتي كشور يك گروه پژوهشي صاحب صلاحيت را به جمعآوري اطلاعات، اسناد و تدوين اين تجارب درخشان و منحصربهفرد مامور كنند. اميدوارم اين توفيق براي جامعه حاصل شود كه با ثبت و ضبط انديشهها و تدابير مديريتي بيبديل مرحوم عالينسب از دام تعديل ساختاري و گرفتاري در انبوه بحرانها نجات يابيم و هم روي اقتصاد ايران به سمت توسعه متمايل شود.