رد پاي بزرگان اروپا در زمين زدن پروژه شيخ منصور
مافياي قدرت من سيتي را محروم كرد
بهرام سرگوسرايي
مردم از كودكي به طرق مختلفي آموزش ميبينند به خبر معتاد شوند. اعتياد جوامع به خبر، غولهاي رسانهاي را در موضعي قرار ميدهد كه ميتوانند خوراك ذهني مردم را آن طور كه ميخواهند، تامين كنند نه آن طور كه واقعا وجود دارد. در ديدگاهي كه رسانهها به جامعه تحميل ميكنند، اعتياد به شبكههاي اجتماعي امري مذموم و خطرناك است؛ اما هرگز از اعتياد مردم به خبر صحبتي نميشود. در شبكههاي اجتماعي مردم از طريق معاشرت، نظرات خود را به يكديگر منتقل ميكنند و ديدگاههاي متفاوتي به يك موضوع وجود دارد، در رسانهها چطور؟ زماني كه به اخبار گوش ميكنيد و روزنامهها را ميخوانيد چند صدا ميشنويد؟ و اگر فكر ميكنيد چنين امري مربوط به يك جغرافياي خاص است، سخت در اشتباهيد. به فوتبال اروپا نگاه كنيم. به قانون به ظاهر خوشايندي كه در سال 2010 تصويب و در سال 2011 اجرايي شد. قانون «فيرپلي» مالي يا بازي جوانمردانه(منصفانه) مالي. يوفا اين قانون را اين طور تعريف ميكند:«فيرپلي مالي اروپا، قانوني است كه تلاش ميكند سلامت اقتصادي در فوتبال اروپا رشد كند.» اما آيا واقعا همه چيز اينگونه است؟ با اجرايي شدن اين قانون، قواعد مالي فوتبال اروپا منصفانهتر شده است؟ اخبار رسانهها كه اين طور ميگويند. صداي غالبي كه شنيده ميشود، اين است كه منچسترسيتي جرمي نابخشودني مرتكب شده و يوفا مانند ابرقهرمان كتابهاي كميك جلوي قانونشكني شيخهاي متمول عرب را گرفته تا به سلامت مالي فوتبال اروپا لطمه نزنند.
اين قانون به نفع چه كساني است؟ كدام تيمها از زماني كه اين قانون اجرايي شده، موفق شدهاند سودشان را حفظ و كدام تيمها از گردونه رقابت خارج شدهاند؟ اولين قربانيهاي قانون فيرپلي مالي يوفا مالاگا اسپانيا، سلتيك گلاسكو و بشيكتاش بودند. مالاگا در حال پيدا كردن جايگاهي بين تيمهاي برتر لاليگا بود و در ليگ قهرمانان با درخشش ايسكو به يكچهارم نهايي رسيده بود و يك دقيقه براي رسيدن به نيمهنهايي كم آورد. اين تيم امروز كجاست؟ هنوز 8 سال از آن روزها نگذشته كه مالاگاييها بالاتر از زنيت و ميلان به يكهشتم نهايي ليگ قهرمانان رسيدند و با حذف پورتو، رقيب دورتموند شدند تا با آنها براي رسيدن به جمع 4 تيم برتر اروپا رقابت كنند. مالاگا تاوان وارد شدن به حريم بزرگان را با جريمههاي سنگين پرداخت كرد و اكنون در ليگ سطح دو فوتبال اسپانيا(سگوندا دويژن) براي رسيدن دوباره به لاليگا تلاش ميكند. با اين اتفاق به قطريها ثابت شد كه شايد بتوانند با غولهاي فرانسوي بجنگند اما وارد شدن به زمين بازي رئال و بارسلونا عبور از خط قرمزهاست. واقعيتي كه با محروميت سنگين منچسترسيتي در روزهاي گذشته اماراتيها هم متوجه آن شدند و حالا در تلاش براي تغيير روند بازي هستند. فيرپلي مالي باعث ميشود، تيم موفقي مثل لستر تا زماني نامحدود، كارگاه بازيكنسازي باشگاههاي بزرگ اما ناموفقي مثل آرسنال و منچستريونايتد باقي بماند. بعد از گذشت حدود يك دهه از تاثيرگذاري اين قانون بر فوتبال ميتوانيم به خوبي متوجه شويم كه هدف اوليه از تصويب آن چه بوده. برخي گمان ميكنند، وضعيت حاضر فوتبال اروپا به دليل انحراف از اين قانون يا دور زدن آن است اما واقعيت چيزي است كه رسانههاي بزرگ هميشه سعي در پنهان كردن آن داشتند. از روز اولي كه جرقه اين قانون زده شد، هدف مشخصي وجود داشت و آن هم حمايت بيقيد و شرط از باشگاههاي بزرگ اروپايي بود. يوفا براي سوگليهايش حريمي تعيين كرده و اجازه نميدهد هيچكس وارد آن شود. در واقع اين باشگاههاي بزرگ اروپايي بودند كه با تحميل اين قانون به فوتبال، جايگاهشان را حريمي مقدس جلوه دادند كه كسي نبايد به آن نزديك شود. هيچ باشگاه بزرگي كه روند درآمدزايياش روي غلتك افتاده از فيرپلي مالي گزندي نميبيند. به نظر ميرسد زماني كه پروژههاي جاهطلبانه سيتي و پاريسنژرمن به نتيجه اوليه رسيد و مالاگاهاي زيادي در حال تكثير بودند، غولها جايگاهشان را در خطر ديدند. اگر در دهههاي گذشته تنها رئال، بارسا، بايرن، يووه، اينتر، ميلان و منچستر بودند كه ميتوانستند ركوردهاي نقل و انتقالات را جابهجا كنند در دهه گذشته ديديم كه سيتي و پاريس هم وارد گود شدند و حتي ابرستارههاي اين تيمها را از آنها ربودند. كدام قدرتمندي است كه وقتي بتواند اعمال نفوذ كند، ساكت بنشيند و به بازي جوانمردانه تن بدهد؟ صحبت از ميليونها يورو پول و اثرگذاري اجتماعي فوقالعاده بالاست و ابرقدرتهاي اروپايي هر كاري خواهند كرد تا انحصار از دستشان خارج نشود. روش آنها نرمتر از آن است كه باعث روي برگرداندن هواداران شود. رسانهها اين قانون را آنقدر زيبا و حقطلبانه جلوه دادند كه كمتر كسي به انحصار قانوني باشگاههاي بزرگ فكر ميكرد و ميكند. با كليدواژههاي زيبا، ميليونها نفر فريب يوفا را خوردند. با صحبت از بازي منصفانه و جوانمردانه، رقبا را يكي پس از ديگري كنار زدهاند و حالا نوبت دانهدرشتها رسيده است. اگر سيتي موفق نشود در دادگاه عالي حكميت ورزش راي يوفا را عوض كند هيچكس نميتواند، بگويد آينده اين باشگاه بعد از اين دو سال چه خواهد شد. هيچكس نميداند استرلينگ و ديبروين چه تصميمي خواهند گرفت و هيچكس نميداند آيا يك تيم كه بدون ولخرجيهاي مالكش «در حال حاضر» نميتواند سرپا بماند چه سرنوشتي خواهد داشت. همه از اينكه اين سرنوشت بسيار شوم خواهد بود، خبر دارند اما ابعاد آن نامعلوم است. در پرونده سيتي ميدانيم كه رييس تحقيقات يوفا شخصا وارد كار شد و در تمام مراحل، اعمال نفوذ كرد تا از محروميت اين تيم اطمينان حاصل كند.
فيرپلي مالي در حال نابود كردن ايدههاي بلندپروازانه سرمايهگذاران در فوتبال است. با وجود اين قانون تنها مدل سرمايهگذاري موفق در فوتبال اين است كه باشگاهتان تبديل به يك كارخانه استعداديابي بزرگ شود و بعد از معرفي تعدادي ستارهها از بين آنها به فروش برسانيدشان و مقداري پول به جيب بزنيد. اگر ايدهتان اين باشد كه يك باشگاه را به قله فوتبال برسانيد، يوفا اين اجازه را به شما نميدهد كه جايگاه سوگليهايش را تهديد كنيد. سيتي بهترين آكادمي انگليس را دارد، تيم زنانش از بهترينها هستند و در صورت تداوم روند چند سال اخير بزرگترين تيم انگليس در دهه آينده خواهند بود. سرمايهگذاري چند صد ميليون پوندي شيخ منصور بالاخره جواب خواهد داد و سيتي تبديل به تيمي سودده خواهد شد همان طور كه چلسي رومن آبرامويچ شد. يوفا به همه اين پيام واضح را صادر كرده كه كسي حق ندارد جايگاه بازيگران اصلي را تهديد كند و اين پيام قطعا حاصل همفكري تمام اعضاي اين نهاد نيست بلكه قدرتمندان اين تصميم را گرفتهاند و به ديگران تحميلش كردهاند. صحبت از مافياي قدرت در فوتبال است. وقتي هدف پول درآوردن است، صحبت از اخلاقيات تنها براي انحراف افكار است. طرفهاي قدرتمند فوتبال اروپا معلوم و مشخصند، آنها ريشه بسيار قوي و تنومندي دارند كه هيچ چيز تكانشان نميدهد اما حاضر نيستند، سهمشان از بازار را با هر كسي كه از راه ميرسد، تقسيم كنند. تمام قوانين پيچيده اخير يوفا براي محافظت از اين تيمهاست؛ تيمهايي كه ممكن است به خاطر منافعشان وارد «سوپرليگ اروپا» بشوند و با خروج از ليگهاي داخلي و ليگ قهرمانان اروپا، قواعد فوتبال را براي هميشه عوض و انحصارطلبيشان را علني كنند. هر چند در آن زمان هم رسانهها با كلمات قشنگ در اخبار به اين موضوع واكنش نشان ميدهند و كمتر هوادار اين تيمها به خودش زحمت ميدهد به روح فوتبال فكر كند.