تقسيم كار
سيد علي ميرفتاح
با دولت بد تا نكنيد. بهخصوص با ظريف بد تا نكنيد. مروت و مردي نيست كه يكباره تيغ ميكشيد و از هر سو حملهور ميشويد. اين دولت حملهكننده كم ندارد. گفت نقارهزن كم بود، از ميمند آوردند. كم دولت را ميزدند، حالا رفقايش هم اضافه شدند. نه به آن كميته استقبال و دم فرودگاه رفتن و هورا كشيدن، نه به اينكه همه شدهاند نظريهپرداز مدافع صداقت. خوب نيست. به خدا خوب نيست. به آنها كه خارج رفتهاند و صدايشان از جاي گرم (چه گرمي؟) بلند ميشود كاري ندارم. به آنها هم كه زندگيشان بسته به شو و نمايش است كار ندارم. سياست داخلي و خارجي ايران روي جلد فوگ و تايم و نيوزويك و پيج فيسبوك نيست كه بخواهيم خودمان را مطرح كنيم. با اين حال چون اوضاع و احوال ايشان را درك ميكنم، كاري با آنها ندارم. روي سخنم با آنها نيست. آنها نياز دارند كه برنامه بسازند و نمايش بدهند و كارشان را راه بيندازند. برايشان چيزهاي ديگر مهمتر است. برايشان نه ظريف مهم است و نه زندانيان. هر چه اينجا اوضاع بيشتر به هم بريزد و سر و صدا بيشتر راه بيفتد بازار آنها داغتر است. بازار فيسبوك هم و بازار سلبريتيهاي سياسي. اما مملكت را كه نميتوان به اين پيجها و صفحات سپرد. بگذار آنها بندگان خدا زندگي كنند و دلشان خوش باشد كه دارند به وظايف رسانهاي خود (كدام رسانه؟ كدام وظيفه) عمل ميكنند و حقايق را (كدام حقيقت؟) افشا ميكنند. ما كه در داخل ميدانيم اوضاع از چه قرار است و ما كه ميدانيم دولت چه محذوراتي دارد و با چه گرفتاريهايي قرار است كار مملكت را راه ببرد. ما كه صدايمان از جاي گرم درنميآيد. ما كه ميدانيم چه خبر است. پس اين هجمه عليه ظريف و روحاني را قدري كنترل كنيم. انتقاد بكنيم. ايراد بگيريم اما يك دفعه عين هوار روي سر اين ديپلمات زيرك خراب نشويم. او ماموريت بزرگي برعهده دارد و قرار است كار مهمي بكند. پس به او گير سه پيچ ندهيم كه چرا دارد حقايق را كتمان ميكند. كدام حقايق؟ شما جاي ظريف، چه ميگفتيد؟ يك هزارم اين مسووليت روي شانههايتان نيست، هزار بار مماشات ميكنيد و رفتار و گفتارتان را توجيه ميكنيد. آن وقت به ظريف و روحاني كه ميرسيد شمشير را از رو ميبنديد كه چرا عين اپوزيسيون رفتار نميكنند و با حرف زدنشان دل اپوزيسيون را خنك نميكنند؟ همين بازي را قبلا سر اصلاحات آورديد، تاوانش را هم ملت داد، آن وقت همان كار را داريد با اين دولت ميكنيد. دولت اپوزيسيون نيست، سهل است طبق نقشه و خواست شما هم نبايد رفتار كند. من هم البته به دولت نقد دارم، نقد جدي هم دارم اما اين رفتار بچگانه و احساساتي را نميفهمم. واقعا معلوم نيست مملكت در چه اوضاع و احوالي است. كاسبان تحريم از يكسو، اسراييليها و عربستانيها از سوي ديگر، ما هم بشويم قوز بالاقوز؟
ما همانها نبوديم كه عطسه و سرفه ظريف را لايك ميكرديم و دم به دقيقه برايش هورا ميكشيديم؟ اصلا من به سوالكننده مشكوكم و بوي خوشي از آن نميشنوم. ظريف چه كاره قوه قضاييه است.
ظريف فعالانه دارد خطر عربها و صهيونيستها و امريكاييها را با كمترين هزينه از سرمان دور ميكند، آن وقت اين همه سوال ديپلماتيك را بگذاريم زمين و از او سوالي بكنيم كه هيچ ربطي به او ندارد، بعدش هم شو راه بيندازيم و نديده و نسنجيده آب بريزيم در آسياب كساني كه نميخواهند سر به تن دولت و زندانيان و همه باشد. اين آزمون سختي است. اينجاست كه معلوم ميشود چه كساني به فكر مملكتند و چه كساني به فكر اسم و عكس خود. قهرمان بازي بيهزينه براي آنها كه از كاه كوه ميسازند خيري ندارد. قبلا آزمودهايم و ديدهايم كه چه بلايي سرمان ميآيد. از دل آن تحصنها و حرفهاي كلفت سياسي و اپوزيسيون بازي، احمدينژاد بيرون آمد، همان سناريو را كه نبايد تكرار كرد. اتفاقا دم ظريف گرم كه گول اين بهبه و چهچهها را نخورده و براي خوشامد جماعت احساساتي محدود، حرف باب ميل نزده. او ماموريتي جدي و بزرگ دارد و لازم است براي حفظ كشور خودش را از چشم بيندازد. قوام كار مهمي كرد بيآنكه كسي برايش هورا بكشد، سهل است فحشش هم دادند. كشور سياستمدار ميخواهد نه شومن و تبليغاتچي و وجيهالمله. تقسيم كار كنيم. ديپلماسي را از ظريف پي بگيريم و حرفهاي تند و تيز سياسي را از هاشمي و رفيقانش. دلم براي اين دولت ميسوزد كه بندگان خدا به اندازه انگشتان دست رفيق وفادار و همراه ندارند.