• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4591 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۱ اسفند

درباره كتاب «حاشيه‌نشين‌هاي اروپا»

اين قوم به هجرت رفته

احسان آجورلو

مهاجرت را مي‌توان بزرگ‌ترين دغدغه زندگي بشر دانست، از روزي كه انسان‌هاي نخستين براي بهبود معاش و زندگي و آسايش و براي يافتن آب و مراتع حاصلخيز دست به كوچ مي‌زدند تا به امروز كه مهاجرت تبديل به يكي از دغدغه‌هاي اصلي انسان قرن بيست و يكم به‌خصوص در كشورهاي جهان سوم است. اما زماني كه واژه مهاجرت استفاده مي‌شود، منظور چيست؟ آيا صرف جابه‌جايي مكاني تنها كافي است كه به هر نوع جابه‌جايي مكاني واژه مهاجرت را اطلاق كنيم؟ در اين صورت آيا سفرهاي كاري، تجاري و تفريحي-فرهنگي نيز مهاجرت محسوب مي‌شوند؟ آيا حتي مي‌توان مهاجرت‌هاي اجباري را نيز مانند تبعيد يا ماموريت‌هاي كاري در برخي شغل‌ها در دسته مهاجرت قرار داد؟ اگر بخواهيم به صورت كلي در اين باره سخن برانيم بايد به دنبال يك مرز باريكي بين مهاجرتي كه مدنظر‌مان است، باشيم. به‌ عنوان مثال تجربه مهاجرت را مي‌توان به چندين نوع متفاوت دسته‌بندي كرد؛ مهاجرت ذهني، مكاني، فرهنگي، روحي، تخيلي و خيل بسياري ديگر كه گستردگي اين واژه را براي انسان مشخص مي‌كند. نكته حايز اهميت در مهاجرت اين موضوع است كه انسان حتي اگر به صورت مكاني مهاجرت نكند در معرض آن قرار دارد و به نوعي تجربه مهاجرت را داراست. انسان هر روزه با مواجهه با اغلب متون به اين تجربه دست مي‌يازد. خواندن كتب و سفرنامه‌ها، تماشاي عكس‌ها و فيلم‌ها بستر اين تجربه را براي انسان فراهم مي‌آورند. انسان مي‌تواند هيچ‌گاه به پاريس سفر نكرده باشد اما با عكس‌ها، رمان‌ها و فيلم‌ها بارها و بارها با شهر پاريس آشنا شده باشد، اماكن آن را ديده باشد، با فرهنگ و نحوه زندگي مردمان پاريس آشنا باشد يا حتي نوع نگرش آنان در مواجهه با مشكلات را در فيلم‌ها يا رمان‌ها خوانده باشد و از طريق اخبار دايما از اتفاقات آگاه باشد. مهاجرت امروز در حوزه مطالعات پسااستعماري به عنوان تجربه‌اي است كه باعث آميختگي هويتي و استان‌هاي بودن هويت بين دو جهان بيرون و درون يا خود و ديگري مي‌شود. بحث مهاجرت معمولا در حوزه هويت اهميت پيدا مي‌كند. يكي از افراد مهم در اين حوزه هومي بابا است. او در كتاب «جايگاه فرهنگ» به اين بحث اشاره مي‌كند. از ديد هومي بابا، هويت هيبيد (آميخته) و ليمينال (بينابين) مهاجر او را در فضايي سوم قرار مي‌دهد. هومي بابا بر اين گمان است كه تجربه مهاجر بيش از اينكه تجربه در گذار بودن باشد تجربه‌اي ترجماني است. به‌طور دقيق‌تر مهاجر با دو فضا درگير است؛ سرزمين مادري و سرزمين ميزبان. كتاب «حاشيه‌نشين‌هاي اروپا» نوشته فرهاد پيربال مجموعه داستاني است درباره مهاجرت. اين مجموعه توسط مريوان حلبچه‌اي ترجمه و توسط نشر ثالث منتشر شده است. فرهاد پيربال نويسنده عراقي-كرد است كه خود نيز مهاجر محسوب مي‌شود. به نوعي اين مجموعه را مي‌توان ماحصل درگيري ذهني پيربال با موقعيت ليمينال خود دانست. زماني كه مهاجر نه در مكان ثانوي مورد پذيرش است و نه به دليل از دست رفتن خلدستي فرهنگ در مكان اوليه، دچار ليمينال (بينابيني) بودن مي‌شود.

اين موضوع را مي‌شود در داستان «سيب‌زميني‌خورها» به وضوح حس كرد. همچنين دلتنگي‌هاي مهاجر و حس نوستالژيك و جلاي وطن بارها در داستان‌هاي متفاوت اين مجموعه تكرار مي‌شود، اما شايد هيچ‌كدام به داستان «‌يك داستان بلند تراژيك» نرسد كه پيربال با كوتاه‌ترين واژه‌ها به واقعه يك داستان بسيار بلند و عميق را بيان مي‌كند. اما آنچه اين مجموعه را در سطح بالاتري قرار مي‌دهد وجود دو داستان «شيزوفرني» و «آوارگان» است. اين دو داستان در كنار محتوا مهاجرتي خود و اينكه شخصيت اصلي داستان مهاجر و گرفتار و درگير امر هويتي خويش است در فرم داستانگويي نيز اين تشويش و چندپاره بودن مهاجر ديده مي‌شود. فرم اين دو داستان اجازه مي‌دهد مخاطب به راحتي به هر جايي از داستان سفر كند و اين انتخاب را داشته باشد كه شخصيت اصلي را در تمام لحظات زيرنظر داشته باشد، اما آنچه در اين لحظه رخ مي‌دهد شخصيت اصلي را رها و چندپاره مي‌يابد. در كنار تمام موارد مهاجرتي كه در داستان‌ها لمس مي‌شود، وجود هويت كردي شخصيت‌هاي اصلي داستان‌ها و ليمينال و هيبيد شدن اين هويت رنگ و بويي سياسي نيز مي‌گيرد. اين رنگ و بوي سياسي بيشتر در درگيري مرزي با تركيه نمود بيروني مي‌يابد اما از درون نيز قوم كرد را زير يك فشار ناخودآگاه جمعي از سوي حاكميت‌هاي مرزي نشان مي‌دهد. قومي كه خود گويي نماد دياسپورا است. داستان «بيابان» به نوعي بيانگر يك ترس جمعي است كه در تمام قوم كرد وجود دارد. ترس از مهاجرت و آوار‌گي، اما اين مهاجرت جزيي لاينفك از زندگي اين قوم شده است. اين بي‌مكاني و شناور بودن دايم از قوم به شخصيت‌هاي داستان نفوذ كرده است و از جمع به فرد به ميراث مانده است. از اين نظر مهاجرت موجود در داستان‌هاي «حاشيه‌نشين‌هاي اروپا» ريشه در جبر وراثتي دارد كه از قوم كرد نشأت مي‌گيرد. حاشيه‌نشين‌هاي اروپا با ترجمه روان و خوب مريوان حلبچه‌اي كه مترجم بنام آثار ادبي كردي-عراقي مجموعه‌اي كم‌حجم اما تاثيرگذار درخصوص امر مهاجرت است كه امروزه به مهم‌ترين دغدغه انسان معاصر و به‌خصوص كشورهاي جهان سوم تبديل شده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون