• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4592 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۳ اسفند

پيرو صحبت‌هاي محمد رحمانيان در نشست رسانه‌اي نمايش «روزهاي راديو»:

فرصت فاصله گرفتن نداريم

بابك احمدي

 

 

محمد رحمانيان به زودي نمايش «روزهاي راديو» را روي صحنه مي‌برد، نمايشي 150 دقيقه‌اي با ويژگي‌ها مشابه آنچه در سال‌هاي اخير از اجراهاي او سراغ داريم، موسيقي - نمايش. فروش بليت هم از طريق سامانه ايران كنسرت انجام مي‌شود تا اين پيش‌بيني قوت بگيرد، البته كه خودش نيز در نشست رسانه‌اي اشاره‌هايي دارد: «اين متن بعد از ۱۳۸۴ و نمايش «فنز» نوشته شد و قرار بود درباره آتش گرفتن تئاتر سعدي در سال ۱۳۳۲ و بيكار شدن گروه تئاتر نوشين باشد كه قرار بود پرويز پرستويي و عزت‌الله انتظامي در آن بازي كنند. در ورژن جديد، نمايش دچار تغييراتي شد و يك شخصيت به نام رامين سنگ آتش پيدا كرد كه ۸ مقطع از زندگي‌اش به تصوير كشيده مي‌شود و من تلاش كردم به هر اتفاقي كه در اين مقطع زماني افتاده بپردازم. نمايش به دليل طولاني بودن در ۲ جلد «عشق» و «آشوب» به صحنه مي‌رود و وقايع تاريخي، سياسي و اجتماعي ۲۰ سال از ايران را يعني از ۴ ارديبهشت ۱۳۱۹ تا ۴ ارديبهشت ۱۳۳۹ كه شب بيستمين سالگرد راديو است، به تصوير مي‌كشد.» رحمانيان كه درباره انتخاب نام نمايش توضيح مي‌داد به نكته جالبي اشاره كرد. او پيش از هر چيز گفت نام نمايش از نام فيلم «روزهاي راديو» ساخته وودي آلن برداشته شده كه رفتاري آموزنده و حرفه‌اي است. سپس در بخش بعدي صحبت‌هايش به نكته دوم و مهم‌تر پرداخت: «به دليل طولاني بودن نمايش و اينكه مدتي كم كار بودم، فكر مي‌كنم از فضاي ذهني مخاطبان دور شده‌ام. در روزهاي اول در حال نظرسنجي از مخاطبان هستم كه ببينم نمايش را در يك بخش اجرا كنم يا دو بخش. من با بخش بزرگي از تماشاگران امروز تئاتر احساس غريبگي مي‌كنم و انگار از آنها دور افتاده‌ام، بنابراين اميدوارم از نمايش خوش‌شان بيايد و به‌رغم اينكه ممكن است كار برايشان خسته‌كننده باشد از ديدن آن لذت ببرند.» اينكه كارگردان تئاتر با تماشاگر احساس غريبگي كند، مساله مهم و قابل بررسي به نظر مي‌رسد. آيا سرعت وقايع جامعه از سرعت تحليل هنرمند پيشي گرفته است؟ البته رحمانيان در همين رابطه مي‌گويد: «من از ۳۷-۳۸ سالي كه كار مي‌كنم نزديك به ۱۸ سالش ممنوع‌الكار بودم و اين وقفه‌هايي كه در كار من افتاده باعث شده از جنس تماشاگران زمانه فاصله بگيرم.» اينجا نقطه‌اي است كه با آقاي رحمانيان مخالفم، چون درك و دريافت وضعيت اجتماعي الزاما به واسطه اجراي تئاتر روي صحنه ميسر نمي‌شود، يعني قدرت سنجش وضعيت تنها از طريق كارگرداني تئاتر حاصل نمي‌شود. تاكيد دارم كه فعاليت هنري تنها نقطه اتصال كارگردان به جامعه نيست و هنرمند نيز بايد با مشاهده، مطالعه و رصد دقيق وقايع هر لحظه آماده كنش باشد. كارگردان در تشريح دليل نظر خود مي‌گويد: «درام‌ بسيار ناراحت‌كننده و تاثيرگذاري مثل «لانچر ۵» را ديدم، اما از ميزان خنده‌هاي تماشاگران اين نمايش متعجب شدم. متوجه نمي‌شدم چرا بايد به نمايش به اين غمگيني و متاثركننده‌اي خنديد.» مساله دقيقا همين است، بايد دليل خنده‌هاي غيرمنطقي تماشاگران در مقاطع بحراني و دراماتيك اجراها را متوجه شويم. هنرمند فرصت فاصله گرفتن و دور افتادن ندارد، بايد درباره اين روان‌رنجوري خاص تحقيق كنيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون