حال و هواي كادر درمان در محل كار و خانهشان در مواجهه با كرونا در گفتوگو با يك پزشك
حفاظت از خط مقدم
گروه اجتماعي
نگراني از شيوع كرونا از خود اين ويروس و بيمارياش بيشتر شده است و در اين شرايط وضعيت سلامت كادر درماني كشور اهميت بسزايي دارد زيرا اگر تيمهاي درماني ما آسيب ببينند آن وقت چه كسي به داد مردم خواهد رسيد؟ از سوي ديگر پرسش اين است كه اگر تيم درماني پس از پايان كار خود به خانه و به ميان خانواده بروند ممكن است خانواده خود را مبتلا كنند؟ اين موارد و پيگيري حس و حال تيم درماني بهانهاي شد تا با اعضاي تيم درماني در نقاط مختلف كشور گفتوگو كنيم. روز چهارشنبه در صفحه 7 «اعتماد» با پزشكان و پرستاراني از تهران صحبت كرديم. اين پرسشها را از دكتر «احمدرضا رفيعيزاده»كه يكي از پزشكاني است كه در خوزستان اين روزها با مردمي سر و كار دارد كه هم نگران هستند و هم با نشانههايي از ابتلا به ويروس كرونا به مراكز درماني مراجعه ميكنند، مطرح كرديم. پاسخهاي رفيعيزاده ميتواند حال و هواي كساني را ترسيم كند كه اين روزها در خط مقدم مواجهه و مبارزه با كرونا قرار دارند.
به عنوان يك پزشك كه در خط مقدم مبارزه با بيماري كرونا هستيد چه حس و حالي داريد؟
روزانه خطر ابتلا به ويروسهاي متفاوت براي پزشكان، پرستاران و تيمهاي درماني وجود دارد و اين كار هر روز پزشكان و پرستاران است. به ويژه در حال حاضر به دليل سرماي هوا احتمال شيوع آنفلوآنزا بالاتر است و همچنين كشندگي ويروسهاي ديگر نسبت به كرونا بيشتر است اما به سبب فضايي كه در جامعه شكل گرفته است، ويروس كرونا پررنگتر شده و كار پرستاران و پزشكان به همان نسبت بيشتر.
در اين شرايط قطعا خانوادههاي شما كادر درمان هم نگراني مضاعف دارند. هم نگرانِ خود شما و هم نگران انتقال بيماري به اعضاي خانواده. خانواده با شما چطور رفتار ميكنند؟
بله، هر كدام از ما خانوادهاي داريم و اگر مبتلا به كرونا باشيم، بعد از اتمام شيفت و براي استراحت به خانه ميرويم و به دليل انتقال سريع اين ويروس، خانواده را نيز مبتلا ميكنيم. بيشتر پدر و مادرها به دليل سن بالا يك بيماري زمينهاي مانند ديابت يا بيماري قلبي دارند و به همين دليل برخي از همكاران و حتي خود من، خود را قرنطينه كردهايم. اما اكثر همكاران چنين امكاني را ندارند و مجبورند بعد از اتمام شيفت براي استراحت به خانه بروند و در كنار خانواده باشند و به همين دليل برخي از همكاران بعد از ابتلا به ويروس كرونا خانوادههايشان را نيز درگير كردهاند. خانوادهها اصرار دارند كار را ادامه ندهيم يا از كار انصراف دهيم زيرا هيچ وسيله پيشگيري استانداردي در بيمارستان وجود ندارد. البته ما سعي ميكنيم خانواده و اطرافيان را آرام كنيم، در صورتي كه ميدانيم شرايط نرمال نيست اما به آنها ميگوييم همهچيز خوب و تحت كنترل است. در شرايط نبود امكانات و بالا رفتن آمار مبتلايان كادر درماني، برخي از همكاران تمايل ندارند در اين شرايط در بيمارستان حضور داشته باشند مانند برخي دانشجويان پرستاري، پرستار يا دستيار تخصصي اما تحديد ميشوند به اينكه ما شما را تجديد بخش ميكنيم و مجبور ميشوند كار خود را ادامه دهند.
به عنوان يك پزشك فكر ميكنيد ترس از اين بيماري، بيشتر از خود بيماري شده؟
جامعه ما، جامعه آسيبپذيري است. بيماريهاي زمينهاي در ايران بسيار زياد است يعني اگر بخواهيم افراد40 تا 50 سال يا حتي جوانان را در نظر بگيريم، به دليل روش زندگي نادرستي كه دارند باعث شيوع بيماريهايي شده است كه سيستم ايمني بدن را ضعيف ميكند مانند ديابت، فشار خون، بيماريهاي قلبي، سرطانهاي مختلف و... ويروس كرونا به خودي خود كشندگي پاييني دارد اما بيماريهاي زمينهاي باعث شده جمعيت زيادي را درگير كند. علت اصلي ترس از ويروس كرونا عدم اطلاعرساني درست دولت است و جالب است كه با اين بيماري سياسي برخورد ميشود مثل آنچه گفتهاند «از شنبه همهچيز به روال عادي برميگردد» در صورتي كه اگر كسي بخواهد به صورت علمي با اين قضيه برخورد كند، اينگونه صحبت نميكند. اسم روزنامه شما «اعتماد» است؛ بزرگترين ترس مردم ناشي از بياعتمادي است؛ اگر شخصي چندبار به شما دروغ بگويد شما ديگر نميتوانيد به او اعتماد كنيد. به نظر من50 درصد از ترس جامعه به دليل بياعتمادي است؛ يعني مردم فكر ميكنند شرايط از آن چيزي كه اطلاع داده ميشود بدتر است و واقعا هم همينطور است. در حال حاضر وزارت بهداشت 3 مورد را در شيراز اطلاعرساني كرده است، در صورتي كه تا الان فقط بيمارستان علي اصغر 50 مورد مشكوك به كرونا بستري هستند كه هنوز جواب آزمايش آنها نيامده است. هميشه دليل ترس ناآگاهي است؛ به عنوان مثال اگر من بدانم در تهران ميزان شيوع 20 درصد است، ميتوانم يك حساب و كتابي در نوع برخورد خود داشته باشم. اگر هدف اين است كه ترس را در جامعه كاهش دهيم، بايد آگاهي را بالا ببريم. البته منظور از آگاهي صرفا روش پيشگيري نيست، بلكه آگاهي از شرايط بيماري است. زماني كه ما شرايط را بهطور دقيق بدانيم، آرامش نيز برميگردد.
كمبود امكانات شرايط را بدتر ميكند به عنوان مثال 3 روز است كه كيتهايي به دست ما رسيده و اي كاش ساز و كاري وجود داشت كه ميتوانست تست را بهطور سريع انجام داد و نتيجه گرفت. در حال حاضر تا مريض درايو سيو نشود از او تست كرونا گرفته نميشود و اگر شيوع اين بيماري به حد بالايي رسيد ما حتي تختخواب به اندازه كافي
دراي سيوها نداريم از اينها گذشته خيلي از شهرستانها اصلا كيتهاي مربوط به تست ندارند و اين كمبود امكانات شرايط را بدتر ميكند؛ منظور از امكانات فقط امكانات درماني نيست ما امكانات اوليه هم نداريم؛ مثلا كرونا به دليل اينكه علايم اوليه آن مانند سرماخوردگي است، افراد در ابتدا به درمانگاه مراجعه ميكنند و هيچكدام از پرسنل درماني، درمانگاه وسايل پيشگيري ندارند و اين خطر را دو چندان ميكند. البته مردم هم رعايت نميكنند اگر ووهان چين را تعطيل ميكنند همه در خانههاي خود ميمانند اما در اينجا به محض تعطيل شدن مدارس، جادههاي شمال شلوغ ميشود. يعني يك فقر فرهنگي دست به دست فقر اطلاعاتي داده است و اين فقر اطلاعاتي يا به دليل اين است كه دولت نميتواند اطلاعات درست و دقيق را جمعآوري كند يا نميخواهد به اطلاع عموم برساند.
جامعه ما، جامعه آسيبپذيري است. بيماريهاي زمينهاي در ايران بسيار زياد است يعني اگر بخواهيم افراد40 تا 50 سال يا حتي جوانان را در نظر بگيريم، به دليل روش زندگي نادرستي كه دارند باعث شيوع بيماريهايي شده است كه سيستم ايمني بدن را ضعيف ميكند مانند ديابت، فشار خون، بيماريهاي قلبي، سرطانهاي مختلف و... ويروس كرونا به خودي خود كشندگي پاييني دارد اما بيماريهاي زمينهاي باعث شده جمعيت زيادي را درگير كند.