خسارت مديريت نامطلوب
انوشه ميرمجلسي
فروردينماه سال ۹۸ همراه بود با سيل و خسارتهاي باورنكردنياش. مردمي كه در سفرهاي نوروزي بودند از خبرهاي سيل در شيراز، لرستان، گلستان و خوزستان بهتزده شدند. اين بهتزدگي نهتنها سهم مردم كه شامل مسوولان نيز بود. شدت و گستردگي سيل آنقدر زياد بود كه بسياري از گلايهها و مطالبات مشمول گذر زمان شد.
اما در اسفندماه ۹۸ كه هشدار طغيان رودخانهها در لرستان و احتمال بروز سيل مجدد مطرح شد؛ گلايههاي قديمي دوباره شنيدني شد. همان مطالبات و همان توقعاتي كه از فروردين گفته و در برخي موارد ناديده گرفته ميشد؛ اينبار با شدت بيشتري تكرار شد. سيل اسفندماه رخ داد و خسارات زيادي به جا گذاشت اما براي استاني كه در كمتر از يكسال دو سيل مهيب را تجربه كرده است (اگر سيل پنجم فروردين ۹۸ در لرستان را به عنوان سيل مهيب در نظر نگيريم) چه نكاتي قابل تامل است؟ بيش از هر چيز نياز داريم كه به مولفههاي حكمراني مطلوب توجه كنيم. مولفههايي كه كمبودشان در همه ابعاد و با همه جزييات در تجربه سيل لرستان محسوس است. از جمله «شفافيت» كه در نبود آن با شايعات روبرو بوديم. «پاسخگويي» كه وقتي درست برقرار نشود، نتيجهاي جز نارضايتي ندارد. «تصميمات كارآمد» به ويژه در زمان بحران، ميتواند جلوي بروز مشكلات بعدي را بگيرد. تصميماتي كه با در نظر گرفتن همه طيفها و همه گروهها باشد، از سالمندان و معلولان تا افراد آسيبپذيري كه در بحرانها بيشتر لطمه ميبينند. «حاكميت قانون» كه بهطور مشخص و محسوس در زمان امدادرساني به چشم ميآيد و اگر نباشد، نتيجه و حاصلي جز آشفتگي، موازيكاري و بروز خطاهاي فاحش در مديريت بحران نخواهد داشت. نتيجه اينكه؛ در زمان بحران نياز داريم به برقراري همين مولفههاي مهم. نياز داريم به حكمراني كارآمد و مطلوب كه بتواند با بهرهگيري از تخصص و دانش، به مديريت بحران بپردازد؛ در عين شفافيت، پاسخگويي و با مدنظر قرار دادن تصميماتي كارآمد و متكي به قانون. حاكميتي كه بتواند تنش و آشفتگي ناشي از بحران را كنترل كند، نه با پنهانكاري كه دقيقا با بيان حقايق. حاكميتي كه بتواند براي اصلاح مشكلات راهكارهاي اصولي و اساسي ارايه كند، نه راهكارهايي موقتي و صرفا براي گذر از بحران اوليه. مشكلات سيل لرستان بيش از آنكه ناشي از بروز سيل باشد، ناشي از نبود حكمراني مطلوب است، نبود شفافيت، پاسخگويي و تصميماتي كارآمد. به عنوان مثال، در سيل فروردين ۹۸ راههاي ارتباطي و پلهاي بسياري در سطح اين استان تخريب شد و آنچه در ماههاي بعدي، احداث شد از همان ابتدا استقامت و استحكام لازم را نداشت. هشدارهاي رسانهاي و گلايه مردم محلي شنيده نشد و مجددا همان پلها و راههاي ارتباطي در سيل اسفندماه تخريب شدند. حال براي چنين استاني، چه آيندهاي ميتوان متصور بود؟