زيدان در بحران
ميعاد نيك
قطعا كمتر كسي چهره زينالدين زيدان را به عنوان يك فرد مغموم و شكست خورده در ياد دارد. حتي پس از فينال جامجهاني 2006 و آن اخراج معروفش و درنهايت بر باد رفتن روياي قهرماني فرانسه، يادمان نيست كه زيزو با چهرهاي مغموم در انظار ظاهر شده باشد. از طرفي زيدان با خداحافظياش از دنياي بازيگري فوتبال در سن 34 سالگي، آن هم در شرايطي كه لااقل ميتوانست 3-2 سال ديگر در مادريد يا هر تيم ديگري بازي كند، حتي اين فرصت را از رقبا گرفت كه تصويري از زيدان افت كرده در ذهنشان باقي بماند. اما اينكه اين بازيكن باهوش ديروز و سرمربي كاريزماتيك امروز جهان فوتبال چطور و چگونه در دومين دوره حضورش به عنوان رهبر نيمكت رئالمادريد تا اين حد به بحران برخورده است، سوالي است كه شايد براي يافتن پاسخ آن به مشكل بربخوريم. زيدان پس از اخراج رافائل بنيتز توسط فلورنتينو پرز، رييس باشگاه رئالمادريد، هدايت موقت قوهاي مادريدي را پذيرفت تا در اولين تجربه سرمربيگرياش در سطح حرفهاي فوتبال؛ ظرف تقريبا 3 سال رئال را به سه قهرماني متوالي در ليگ قهرمانان اروپا برساند و با يك عنوان قهرماني در لاليگا و كسب مجموعا 9 جام در رئالمادريد، ماموريتش به پايان رسيد تا پس از خداحافظي كريستيانو رونالدو از سانتياگو برنابئو، زيزو نيز دومين شوك را به مادريديستاها وارد كند و با استعفايش سكان هدايت رئال را به لوپتگي بسپارد. پس از عملكرد نامساعد مربياني مانند لوپتگي و سولاري، زيدان بازهم به خانه برگشت تا هدايت رئالمادريد را برعهده بگيرد. شكست چهارشنبهشب رئال مقابل منچسترسيتي در سانتياگوبرنابئو مصداق بارز يك نقطه بحران براي زيزو و شاگردانش است. زيدان كه تاكنون طعم حذف از ليگ قهرمانان اروپا را به عنوان سرمربي رئالمادريد نچشيده است و هر سه دوره سابقهاش در اين ليگ با قهرماني به پايان رسيده، اينبار خطر حذف را بسيار نزديك ميبيند. رئال از پنج بازي اخيرش در تمامي رقابتها تنها توانسته يكبار پيروز شود و از كوپادلري نيز حذف شده است، با دو امتياز اختلاف رتبه دوم را در جدول ردهبندي لاليگا دراختيار دارد و يكشنبهشب نيز با بارسلوناي صدرنشين بايد الكلاسيكو برگزار كند. بحران شكست و عدم نتيجهگيري در مادريد دلايل بسياري دارد كه براي بررسي آنها بايد به دوره اول سرمربيگري زيدان بازگرديم. زيدان در فصلي كه قهرماني لاليگا را به دست آورد، از وجود سيستم چرخشي بهره ميبرد كه همين امر باعث شد در عين افزايش رقابت بين بازيكنان، از تحليل و فرسايش قوت تيم با بالا گرفتن تب رقابت قهرماني در اروپا و اسپانيا جلوگيري شود. آن سال زيدان از وجود موراتا، دنيلو، كواچيچ، آسنسيو، پهپه، خامس و لوكاس آماده و روي اوج استفاده ميكرد و همين امر باعث ميشد كه لوسبلانكوس در هر دو تورنمنت داخلي و خارجي حرفهايي براي گفتن داشته باشد. امسال اما اصرار زيدان به استفاده از تركيب چرخشي تاكنون نتيجه نداده و بازيكنان ذخيره تيم در حد و اندازههاي اسم و رسم خود و باشگاهشان ظاهر نشدهاند. خامس و آسنسيو درگير مصدوميتهاي پياپي و طولانيمدت، لوكاس واسكز بسيار دور از انتظار، يوويچ عملا ناكارآمد و مدافعان نيز شكننده نشان دادهاند. از سويي ديگر بازيكنان تركيب اصلي هم توفيق چنداني نداشتهاند؛ بنزما، بيل، واران، مودريچ، مارسلو و حتي سرخيو راموس با افزايش ناگزير سن مواجه شدهاند و كارايي سالهاي گذشته را ندارند. بازيكنان تركيب اصلي مادريد مكررا پراشتباه ظاهر ميشوند و هر اشتباه در اين سطح از رقابت ميتواند به از دست دادن يك جام تبديل شود. با اينكه تابستان فصل جاري براي رئالمادريد و فلورنتينو پرز بسيار پرهزينه سپري شد و سفيدهاي اسپانيا با خريد بازيكناني همچون هازارد، مندي، يوويچ و رودريگو بسيار اميدوار بودند كه موفقيتهاي گذشته را تكرار كنند؛ اما همه اين بازيكنان بهجز فرلاند مندي تقريبا ناكارآمد و بهاي گزاف تلقي شدند تا دست زيزو از هميشه خاليتر باشد. هازارد كه به عنوان پروژه جانشيني كريستيانو رونالدو به سانتياگو برنابئو آمد، نتوانست خودي نشان بدهد و اكثر بازيهاي تيمش را بر اثر مصدوميت از دست داده و به نظر ميرسد مصدوميت اخيرش او را تا انتهاي فصل خانهنشين كند، رودريگوي جوان مانند يك جرقه عمل كرد و پس از درخشش در دو بازي ناگهان افت كرد و زير سايه وينيسيوس جونيور بيكيفيت قرار گرفت و به كاستيا تبعيد شد، لوكا يوويچ نيز نتوانست خاطرات درخشانش در آلمان را دوباره تكرار كند و تبديل به يك نيمكتنشين صِرف براي كريم بنزما شده است. از اين بين تنها بازيكن جديدي كه خريد موفقي بهنظر ميرسد فرلاند مندي است؛ مدافع چپ فرانسوي كه با افت فاحش مارسلو به تركيب اصلي تحميل شد و با درخشش در پست خودش توانست رقيب برزيلي را نيمكتنشين كند. از سويي ديگر رئالمادريد در تركيبش از بازيكن تاثيرگذاري بهره نميبرد كه به محض حضورش در زمين؛ هواداران بوي گل را استشمام كنند. كريستيانو رونالدو براي زيدان دقيقا همان بازيكني بود كه فلسفه مادريد نياز داشت؛ بازيكني كه عطش گلزنياش از همه بيشتر باشد و با ورودش به زمين هواداران نتيجه را يك بر صفر به سود خود ببينند. تركيب رئالمادريد در آن روزها حول محور كريستيانو چيده ميشد تا مهاجم پرتغالي بيشترين آزادي عمل را در بازي داشته باشد و بتواند تيمش را پيروز از ميدان بيرون آورد. حالا اما بنزماي فضاساز در پيكان حمله رئالمادريد تنهاست و در مخمصه مدافعان پرتعداد حريف گير ميافتد؛ گرت بيل اشتياقي براي حضور در تركيب اصلي نشان نميدهد و هازارد در بهترين شرايط يك هافبك بازيساز تلقي ميشود نه يك مهاجم گلزن. اكثر گلهاي رئال مادريد در اين فصل و مخصوصا در بازيهاي اخير توسط مدافعان و هافبكها به ثمر رسيده است و بنزما و بيل نقش زيادي در بردهاي ناپلئوني تيم زيدان نداشتهاند. تنها نقاط قوت زيدان در تركيب بازيكناني همچون كورتوا، كاسميرو، كروس، والورده و كارواخال هستند و اينها براي قهرماني در لاليگا و چمپيونزليگ كافي بهنظر نميرسند. زيدان براي ادامه راه در مادريد با بحران بزرگي روبهرو شده و مقصر اصلي اين بحران نيز خودش است؛ در بدو ورودش به دنياي حرفهاي فوتبال در كسوت يك سرمربي آنقدر خوب و بدون نقص ايفاي نقش كرد كه همه فراموش كردند شكست و تلاطم نيز جزيي از فوتبال است. زيدان آنقدر انتظارها را از خودش و تيم تحت هدايتش بالا برد كه با چند تساوي و شكست همه او را ناكارآمد تلقي ميكنند. زيدان حالا به دوره بحراني و متلاطم در كارنامه حرفهاياش رسيده است و مطمئنا ميتواند از اين پيشامد نيز عبور كند؛ بهشرط آنكه بتواند بازيكنان مهم تيمش را به دوران اوجشان بازگرداند و از لحاظ روحي نيز آنان را پشتيباني كند. مرد محبوب فرانسوي خوب ميداند سكوهاي برنابئو طاقت و تحمل شكستهاي مكرر و نمايشهاي ضعيف را ندارند و در صورت ادامه روند نزولي رئالمادريد، ميتوانند بهشت گمشدهاش را به جهنمي آتشين تبديل كنند.