روزنامه شفق سرخ
مرتضي ميرحسيني
عبدالله مستوفي درباره سالهاي منتهي به تغيير خاندان سلطنتي در ايران، يعني زماني كه رضاخان نخستوزيري را در دست داشت مينويسد: «روزنامههاي جدي و وزين هرچه بودند، همه بسته شده و مديرهاي آنها در حبس و تبعيد به سر ميبردند و بعضي هم كه روزنامهنويسي آنها براي ارتزاق بود، مانند نجات ايران و از اين قماش، چون آش و پلو در دستگاه سردار سپه زيادتر بود، از ضديتهاي خود دست برداشته، طرفدار جدي دولت شده و ميشدند و تملقات عجيب به سردارسپه كرده، كارهاي بيرويه و بيترتيبي را كه احيانا براي پيشرفت مقاصد جاهطلبانه او به عمل ميآمد، رفع و رجوع ميكردند و از انتشار مجعولات و اكاذيب هم تشويشي نداشتند.
جديتر از همه آنها شفق سرخ بود كه به مديري و قلم علي دشتي كار تملق سردار سپه را به جاهاي باريك رسانده و برخلاف هر اصل مسلمي، نظاميان را به روي ملت واداشته و مردم را به سرنيزه سردارسپه ميترساند.» شفق سرخ از يازدهم اسفند 1300 يك روز در ميان منتشر ميشد و جالب اينكه مدير آن، در اوايل كار اين روزنامه از رضاخان و روشهاي خشن و رويههاي غيرقانوني او انتقاد ميكرد. مثلا خود دشتي در سرمقاله 16 فروردين 1301 روزنامهاش نوشت: «آقاي سردارسپه، بخوانيد و به دقت هم بخوانيد، زيرا از وقتي كه متصدي وزارت جنگ شدهايد كمتر اينگونه كلمات به مسامع شما رسيده است... نميخواهم تندرويهاي شما منتهي به يك عكسالعملي شود كه ايران را از استفاده از وجود شما محروم نمايد... من يك قلم بيشتر ندارم و آن را هم حكومت نظامي شما ميتواند درهم بشكند... نميخواهم سرنوشتهايي نظير اسلاف شما منتظر شما بوده باشد...»
اما چندي بعد، به هر دليلي، سياست روزنامه و لحن دشتي تغيير كرد و به يكي از مهمترين و شايد حتي مهمترين نشريه مدافع رضاخان تبديل شد. از آن پس رضاخان ديگر نه نظامي تندرو و قانونشكن كه سرباز ميهنپرست و پدر وطن و مردي در حد و اندازههاي اردشير بابكان و نادرشاه افشار بود. در دوره سلطنت رضاشاه، نظم انتشار شفق سرخ از هفتهاي سه شماره به روزانه تغيير كرد.
هرچند در كل، نشريات آن دوره به قول يحيي آرينپور «ورقپارههاي چاپي يكنواختي بودند كه جز اخبار رسمي و ستايش از شاه كار ديگري نداشتند»، شفق سرخ تقريبا هر روز چند مقاله خواندني و قابلاعتنا منتشر ميكرد. چند چهره از چهرههاي فرهنگي و ادبي آن زمان از سعيد نفيسي و غلامرضا رشيد ياسمي گرفته تا نصرالله فلسفي و بديعالزمان فروزانفر براي اين روزنامه مينوشتند و حتي از 1311 به بعد، محمد مسعود هم با آن همكاري ميكرد. وضع كموبيش به همين رويه ادامه داشت تا اينكه اوايل بهار 1314 دشتي از چشم شاه افتاد، مقام و موقعيت اجتماعي خود را از دست داد و يكسال و چند ماه هم به زندان رفت. روزنامه شفق سرخ نيز به آخر خط رسيد و مجوز انتشار آن لغو شد.
دشتي زمان انتشار نخستين شماره شفق سرخ، 28 سال داشت. بعد از سقوط رضاشاه دوباره به صحنه سياسي كشور برگشت و در مقطعي هم يكي از اعضاي مجلس سنا بود. دشتي تا زمستان 1360 عمر كرد و در يكي از بيمارستانهاي تهران از دنيا رفت.