جورج بوش، رييسجمهور اسبق امريكا ادعا ميكرد هدفش از ورود به خاك افغانستان از بين بردن القاعده، شكست كامل طالبان و ايجاد «صلح، ثبات و آزادي» در اين كشور است. سياست باراك اوباما اين بود كه طالبان بايد خشونت را كنار بگذارد، زنان را محترم بشمارد و به قانون اساسي افغانستان پايبند بماند. دونالد ترامپ، رييسجمهور كنوني امريكا نيز ادعا ميكند قصد دارد خشونت را كاهش داده و نيروهاي نظامياش را از افغانستان خارج كند و باقي موضوع را به خود افغانها بسپارد. به گزارش وبسايت «آتلانتيك»، دولت امريكا در جنگ حدودا 20ساله افغانستان در ابتدا در تلاش بود تا طالبان را نابود كند، سپس به صورت مخفيانه با آنها ديدار كرد، بعد به شكل آشكارا با آنان مذاكره داشت و در نهايت توافقي را با آنها امضا كرد و در هر مقطع زماني، ميزان انتظارات كاهش يافت.
محتواي توافقي كه امريكا و طالبان اخيرا امضا كردند بسيار ساده بوده اما در عين حال انجام آن بسيار ضروري است. در حقيقت، اين توافق شامل يك آتشبس هفتروزه است كه ضمن آن نيروهاي امريكايي و طالبان بايد در اين دوره از حمله به يكديگر خودداري كرده و افغانها ميان خودشان مذاكره كنند. در نهايت اين توافق طرحي ارايه ميدهد كه در آن نيروهاي امريكايي بايد طي 14 ماه از خاك افغانستان خارج شوند. نيروهاي امريكايي به اين زوديها جايي نميروند، طالبان نيز همينطور؛ حتي آتشبس كاملي وجود ندارد. چيزي كه در اينجا به چشم ميخورد اين است كه خروج از افغانستان براي امريكاييها كسر شأن محسوب ميشود.
به نظر ميرسد مقامات دولت مصممند انتظارات را پايين بياورند. يكي از مقامات دولت كه خواست نامش فاش نشود چند روز پيش از سفر مايك پمپئو، وزير خارجه امريكا به دوحه براي حضور در مراسم امضاي توافق به خبرنگاران گفت: «چيزي كه به آن ميرسيم توافق صلح نيست، ما تازه ميخواهيم مذاكرات را براي حل سياسي بحران يا رسيدن به يك توافق صلح آغاز كنيم. اما تازه در ابتداي مسير هستيم و هنوز راه بسيار زيادي در پيش داريم.»
براساس اين توافق امريكا همه نيروهاي خود را در يك بازه زماني حدودا يكساله از افغانستان خارج ميكند به شرط آنكه طالبان نيز به تعهدات خود در اين توافق پايبند بماند. با اين حال، طالبان توانسته در دو مورد از خواستههاي امريكا زير بار تعهد نرود: «اين گروه رسما از القاعده اعلام برائت نميكند و دولت افغانستان را نيز به رسميت نميشناسد. در مقابل طالبان متعهد شده است كه القاعده از سرزمينهاي تحت كنترل طالبها عليه امريكا و متحدانش استفاده نكند و اينكه در مذاكرات صلح با دولت افغانستان شركت كند. زنان نيز در اين مذاكرات حضور خواهند داشت، اما پمپئو چندي پيش اعلام كرد كه خود افغانها بايد تصميم بگيرند چگونه از حقوق خود دفاع كنند. اين اقدام عملا خواستههاي دوره رياستجمهوري باراك اوباما را از دستور كار خارج كرد. البته در مقابل، طالبان نيز كه همواره خواستار خروج فوري نيروهاي امريكايي بود نتوانست به اين هدف خود بهطور كامل دست يابد: براساس توافق امريكا بايد ظرف مدت 135 روز تعداد نيروهاي خود را به 8600 تن برساند. با اين كار تعداد نظاميان امريكايي در افغانستان تازه به زماني بازميگردد كه ترامپ وارد كاخ سفيد شده بود.
اين توافق شايد برخي اهداف محدودتر امريكا در افغانستان را در برگيرد، اما در عمل واشنگتن از زمان آغاز جنگ عليه افغانستان تاكنون همواره شكست خورده است چراكه سه رييسجمهور اين كشور از آن زمان تا حال به دنبال پيروزي گشتهاند، اما در عوض تنها چيزي كه به دست آوردهاند خشونت بيشتر بوده است. در سال 2001 كه امريكا جنگ افغانستان را آغاز كرد اهداف آن به شكل فريبندهاي محدود و كوتاهمدت بود، چراكه قرار بود اين جنگ نبردي ساده باشد و اهداف آن عبارت بودند از: ساقطكردن دولت طالبان كه در آن زمان بر افغانستان حكومت ميكرد، ارايه برخي كمكهاي انساني به مردم افغانستان و انتخاب دولتي جديد و متحد با امريكا به منظور اطمينان از اينكه تروريستها ديگر از خاك اين كشور به ايالات متحده حمله نخواهند كرد. اما طالبان تا سال 2006 شورشي مسلحانه را عليه دولت دستنشانده امريكا در كابل ترتيب داد و بوش نيز در سال 2008 با اعزام هزاران نيروي نظامي جديد به جنگ عليه طالبان كار خود را در كاخ سفيد به پايان رساند. در آن زمان هدف اصلي امريكا به «بازگشت امنيت حداقلي» در افغانستان تقليل يافته بود؛ هدفي كه با روياي واشنگتن براي استقرار «يك دموكراسي آزاد و با ثبات» فرسنگها فاصله داشت.
اوباما در سال 2010 با بالا بردن تعداد نيروهاي امريكا در افغانستان از 31 هزار به حدود صد هزار نفر، ضمن افزايش منابع انتظارات را از آنچه قرار بود از اين جنگ حاصل شود، كاهش داد. وي از لزوم «شكست القاعده» و جلوگيري از بازگشت آن به افغانستان سخن گفت. تقريبا در همان زمان، هيلاري كلينتون، وزير امور خارجه وقت اذعان كرد كه دولت واشنگتن به دنبال تماس با طالبان بوده، اما اصرار داشت هرگونه مذاكره با اين گروه بايد منجر به اين نتايج شود: «شورشيان بايد از خشونت خودداري كرده، القاعده را رها و از قانون اساسي افغانستان، از جمله حمايتهاي اين قانون از زنان و اقليتها پيروي كنند. اگر شورشيان نتوانند اين خطوط قرمز را رعايت كنند، با حمله مداوم و بيامان مواجه خواهند شد.»
يك مقام ناشناس امريكايي در سال 2012 به نيويوركتايمز گفت: «ببينيد، اين افغانستان است. آيا قرار است تبديل به سوييس شود؟ خير.» در آن زمان، به نوشته نيويوركتايمز، ديگر كسي از دولت مركزي كابل حتي انتظار اعمال كنترل كامل بر قلمرو افغانستان را نيز نداشت و همه به حداقلها راضي بودند. توماس دونيلون كه در آن زمان سمت مشاور امنيت ملي را بر عهده داشت تنها خواستار «اندكي ثبات» بود تا از حملات القاعده جلوگيري كند، اما حتي آن هم دستنيافتني بود. لارنس نيكلسون، فرمانده نيروي دريايي امريكا كه اكنون بازنشسته شده است گفت: «بسياري از مناطقي كه ما از چنگ طالبان خارج كرده و در آن ثبات ايجاد كرده بوديم، پس از خروجمان دوباره به دست آنها افتاد...گويي بازگشتيم سر خانه اول.»
بنابراين ترامپ پس از روي كار آمدن اولين كسي نبود كه ابتدا خواستار خروج نيروهاي امريكايي شد، اما بعد درست مثل دو همتاي پيشين خود تصميم گرفت نيروهاي بيشتري را به منطقه اعزام كند. او در سال 2017 گفت: «غريزه من ميگويد بايد نيروهايمان را از افغانستان خارج كنيم و تجربه به من ثابت كرده است بايد از غريزهام پيروي كنم، اما پيامدهاي خروج سريع از افغانستان هم قابل پيشبيني و هم غير قابل قبول است.» او هيچ دليل قطعي براي ماندن در افغانستان نياورد و تنها به ذكر مخاطرات ترك اين كشور بسنده كرد. دفاع از حقوق زنان افغان ديگر جزيي از اهداف امريكا نبود.
با اين حال زلماي خليلزاد نماينده ويژه ترامپ در امور افغانستان بيش از يك سال مذاكره كرد تا بتواند به يك توافق دست يابد. پاييز سال گذشته امريكا و طالبان در آستانه امضاي يك توافق بودند اما ترامپ به بهانه كشتهشدن يك سرباز امريكايي در كابل از امضاي توافق سر باز زد. او در يك توييت افشا كرد كه نمايندگان طالبان قرار بود در كمپ ديويد به همراه رييسجمهور افغانستان، حاضر شوند، اما وي اين نشست فوقالعاده را كه بنا بود در آستانه سالگرد حملات يازده سپتامبر برگزار شود لغو كرد. اين بار تنها پمپئو به دوحه و مارك اسپر، وزير دفاع امريكا به كابل سفر كردند، هرچند كه ترامپ هفته گذشته اعلام كرد دوست داشت شخصا توافق را امضا كند. مرگ دو نيروي امريكايي در افغانستان در ماه گذشته مذاكرات را به هم نزد. اين دو تن در حمله طالبان كشته نشدند، كسي كه آنها را كشت يك افغان با لباس فرم ارتش بود. مرگ اين دو، تعداد سربازان امريكايي كشتهشده در افغانستان در سال جاري را به شش رساند. اكنون تعداد كل كشتهشدگان امريكا در اين جنگ به عدد 2348 رسيده است. برآوردها نشان ميدهد 43 هزار غيرنظامي افغان در اين درگيريها كشته شدهاند. نيروهاي امنيتي افغان نيز از سال 2014 تا 2018 هر سال 9 هزار تلفات داشته است. با اين حال در سال 2019 ارتش امريكا اعلام كرد تعداد تلفات بيش از اينها بوده است، اما آمار واقعي را به بهانه محرمانه بودن منتشر نكرد.
مقام دولت امريكا كه چند روز پيش از امضاي توافق با طالبان با خبرنگاران صحبت ميكرد، گفت: «بسياري از محافل امريكايي نسبت به اين توافق تا حدي بدبينند و حتي آن را خطرآفرين ميدانند. هيچكس نميخواهد شاهد بازگشت خشونت به افغانستان باشد. شايد شرايط آنطوركه ميخواهيم پيش نرود، اما ما معتقديم اين بهترين شانس ماست.»
موفقيت اين پيمان به اين بستگي دارد كه طالبان تا چه حد قابل اعتماد ظاهر شود. اخيرا نمايندگان طالبان در پاسخ به افكار عمومي امريكا- كه شايد به اندازه طالبان خواستار خروج نيروهاي امريكايي از خاك افغانستان باشند - حتي حاضر نشدند بپذيرند كه القاعده مسوول حملات يازده سپتامبر بوده است. سپتامبر سال گذشته يكي از سخنگوهاي طالبان در گفتوگو با شبكه «سيبياس» گفت: «هنوز مشخص نيست» چه كسي پشت آن حملات بوده است. همين ماه گذشته معاون رهبر طالبان در مقاله خود در نيويوركتايمز اعلام كرد: «گزارشها در خصوص حضور گروههاي خارجي در افغانستان ادعايي گزاف با اهداف سياسي است كه از سوي جنگطلبان مطرح ميشود.»
رابرت گرنير، 20 سال پيش زماني كه امريكا به افغانستان حمله كرد رييس پايگاه سيا در اسلامآباد بود. او در آن زمان تلاش كرد با استفاده از مذاكره با طالبان، جلوي آغاز جنگ را بگيرد. اين همان ابزاري بود كه ترامپ اكنون تلاش ميكند براي پايان حضور امريكا در افغانستان استفاده كند. گرينير تلاش كرد يكي از مقامات طالبان را متقاعد كند تا اسامه بنلادن را تحويل دهند و با اين كار لشكركشي امريكا به افغانستان متوقف شود. اما حتي با وجود اينكه امريكا از تهديد به لشكركشي تا حدي عقبنشيني كرده بود آن عضو طالبان نتوانست گروه را به قطع رابطه با القاعده يا تسليم بنلادن راضي كند. گرينر ميگويد: «نكته عجيب در مورد رويكرد من اين است كه من همواره مايل به معامله با اين آدمها بودهام، اما ميترسم رييسجمهور در تلاش براي خروج آبرومندانه از جنگ افغانستان بيش از حد روي حرف طالبان كه يك گروه بنيادگراست حساب كرده و انتظار داشته باشد اين گروه، در برابر افراطيوني كه اعضاي طالبان هيچگاه حاضر به ترك آنها نشدهاند، از جهان محافظت كند. دليلي وجود ندارد كه اين توافق را توافق خوبي بدانم.»