برنامه مخصوص ابتهاج بدون حضور خودش برگزار شد
سفر شعر شاعر به دياري ديگر
رسول آباديان
گروهي از علاقهمندان شعر هوشنگ ابتهاج با همكاري مركز ادبي- هنري شهر كلن آلمان از ماهها پيش در تدارك برنامهاي با محوريت شخصيت و شعر «ه.الف.سايه» بودند. برنامهاي كه قرار بود روز شنبه گذشته در اين شهر برگزار شود اما به دليل شيوع ناگوار بيماري كرونا، استاد نتوانست در اين رويداد سالانه حضور داشته باشد اما با كمك همسرش شعري تازه از خود را به صورت ويديو به دستاندركاران و حاضران در اين نشست تقديم كرد:«اين همه راه آمدي آري/ بنشين خستهاي و حق داري/ نفسي تازه كن، نميدانم/ چند ماندهست از شبِ دشوار/ تا رسيدن هنوز بايد رفت/ كار سخت است و راه ناهموار» درباره وجوه شخصيتي و شعري ابتهاج تاكنون زياد نوشتهاند و گفتهاند. دكتر حسينخاني درباره او ميگويد:«در كنار همه چيزهايي كه پيرامون استاد گفتهاند و شنيدهايم، وجهي ديگر از شخصيت ايشان عاطفهمند بودن اوست. در نگاه استاد سايه، همه پديدهها عاطفي و زنده هستند، به مسائل فردي، اجتماعي، مسائل مربوط به حوزه روابط انسانها و به طور كلي به انسان از زاويه عواطفِ ناب نگاه كرده و اين عاطفه گسترده و عميق در ساحت شعر و سخن ايشان بازتاب پيدا كرده است. مورد ديگر بحث شباهت وجوه شاعري ايشان با حافظ است.
برخي از صاحبنظران از جمله دكتر شفيعيكدكني، شبيهترين شاعر روزگار ما به حافظ را استاد سايه ميدانند. اين شباهت دلايل و پشتوانههايي دارد؛ يكي در زبانِ شعري است كه اين شباهتها را ميتوانيم ببينيم و ديگري در نگاه عميقِ منتقدانه و معترضانه اجتماعي است. اما اين مسائل در زمان سايه با زمان حافظ تفاوتهاي فراواني دارد. ديگر اينكه در قلمرو تشبيه، استعاره، ايهام هم در شعر سايه اقتباسها و تاثيرپذيريهاي آگاهانه و هنرمندانهاي را از شعر حافظ ميبينيم. همه اين وجوه شخصيت سايه در اشعارش آشكار است. يعني عنصر عاطفه به شدت در شعر سايه حضور دارد و از عاطفيترين شعرهاي روزگار خودمان ميتوانيم به شعرهاي سايه اشاره كنيم. عضو هيات علمي دانشكده ادبيات و علوم انساني اضافه كرد كه استاد هوشنگ ابتهاج بسيار با موسيقي انس و الفت دارد و موسيقي ايراني را با تسلط ميشناسد و همين امر باعث شده كه زبان غزل و شعر نيمايياش از ظرفيتهاي موسيقايي خوبي برخوردار باشد. در عرصه وزن، قافيه و موسيقي دروني ديگر و جنبههاي موسيقيايي همچنين تصنيفها و ترانههاي ماندگاري هم با همكاري موسيقيدانها توليد و منتشر كرده است. مانند تصنيف ماندگار «تو اي پري كجايي» و «ايران اي سراي اميد» و... خبر خوب براي دوستداران استاد اين است كه ايشان اين روزها در كمال صحت و سلامت زندگي ميكنند و اميدواريم چرخ دوران براي هميشه بر همين مدار بچرخد تا باز با آن استعداد ذاتياش برايمان بسرايد كه:«هر چه گفتم جملگي از عشق خاست/ جز حديثِ عشق گفتن دل نخواست/ حشمتِ اين عشق از فرزانگي است/ عشقِ بيفرزانگي ديوانگي است/ دل چو با عشق و خرد همره شود/ دستِ نوميدي ازو كوته شود/ گر درين راه طلب دستم تهي است/ عشقِ من پيشِ خرد شرمنده نيست».