• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4604 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۱۹ اسفند

مجيد تفرشي، تحليلگر مسائل بين‌الملل در گفت‌وگو با «اعتماد» مطرح كرد

بحران جانشيني در عربستان

ميثم سليماني

 

 

طي روزهاي اخير دور جديدي از دستگيري‌ها در عربستان سعودي آغاز شد. طي آن تعدادي از شاهزادگان سعودي از جمله محمدبن نايف وليعهد سابق دستگير شدند. سوال اصلي اينجاست كه در شرايط كنوني چرا چنين دستگيري‌هايي صورت مي‌گيرد. مجيد تفرشي، تحليلگر مسائل بين‌الملل در گفت‌وگو با «اعتماد»، عنوان مي‌كند كه اين شرايط مربوط به بحران جانشيني است كه در اين كشور روز به روز گسترش پيدا مي‌كند و محمد بن سلمان به دنبال كاهش چالش‌هاي خود پس از مرگ پدر‌ است. متن كامل گفت‌وگو را در ادامه مي‌خوانيد.

 

با توجه به اتفاقات اخير در عربستان مجموعه تحولات و دستگيري‌هاي جديد به چه علت صورت گرفته است؟

تحولات اخيري كه منجر به دستگيري‌هاي گسترده در پادشاهي سعودي شده كه افراد سطح بالاي سلطنتي به شمار مي‌آيند يك عامل قطعي كوتاه‌مدت و يك عامل نسبتا ميان مدت دارد كه از زمان به سلطنت رسيدن ملك سلمان و به خصوص از زمان به قدرت رسيدن محمد بن سلمان به عنوان معاون وليعهد و سپس وليعهد جريان داشته كه بايد به آن توجه ويژه شود.

اگر بخواهيم مساله دستگيري‌هاي اخير را خلاصه كنيم بايد بگوييم كه بحران جانشيني اصلي‌ترين عامل آن است.بحران جانشيني در كشور پادشاهي سعودي تا قبل از روي كار آمدن سلمان بن عبدالعزيز در ۵ سال پيش موضوع حادي نبود چراكه يك سنت ديرينه در بين وهابيان حجاز وجود داشت كه عمدتا بعد از آغاز رسمي پادشاهي ملك عبدالعزيز وصيت او اين بود كه تا زماني كه فرزندان او زنده هستند پسرانش جانشين پسران ديگر شوند كه اين كار بايد بر اساس سنت مشورت بين بزرگان دين و دولت صورت مي‌گرفت و اين سنت كمابيش تاكنون نيز اجرا شده است. پس از ملك عبدالعزيز فرزندش سعود جانشين وي شد. بعد چون تشخيص دادند به لحاظ روحي و رواني توان اداره امور را ندارد شوراي مشورتي وي را كنار گذاشت و فيصل جانشين او شد كه به دست برادرزاده‌اش فيصل بن مساعد ترور شد و بعد از او تقريبا روال به شكل عادي درآمد چرا كه پس از فيصل، خالد و فهد و سپس عبدالله يك به يك جانشين ديگري شدند و اين رويه تا زمان عبدالله به‌رغم همه اختلافات در شوراي مشورتي ادامه داشت. ولي نهايتا يك صلح و وفاق عمومي بين خاندان سلطنتي به وجود آمد.

 

بحران جانشيني از چه زماني در عربستان به وجود آمد؟

هنگامي كه سلمان به قدرت رسيد مساله اينجا بود كه اكثر فرزندان عبدالعزيز مرده بودند و برخي از آنها كه كماكان حضور داشتند علاقه‌اي به سلطنت نداشتند يا اينكه پير و فرتوت شده بودند و تنها چند نفر بودند كه علاقه‌مند به كسب قدرت بودند كه حدود 70 سال سن داشتند. خود سلمان هنگامي كه در سال ۲۰۱۵ جانشين ملك عبدالله شد ۷۹ سال سن داشت. بنابراين بحران جانشيني از زمان روي كار آمدن سلمان بيش از پيش نمايان شد. ملك عبدالله متوجه مقدمات بروز بحران جانشيني شده بود. زيرا زماني كه نايف بن عبدالعزيز وليعهد وقت سعودي از دنيا رفت و ملك عبدالله پادشاه عربستان، سلمان را جانشين خود اعلام و براي اولين‌بار يك وليعهد دوم نيز تعيين كرد كه برادر كوچك خانواده مقرن بن عبدالعزيز بود كه در واقع نشانگر نگراني از بحران جانشيني در آينده بود. زيرا از همان زمان نيز زمزمه‌هاي آن وجود داشت.

سلمان از ابتدا نشان داد كه قصد دارد از رويه خانوادگي سرپيچي كند. بعد از روي كار آمدن سلمان، مقرن در فاز اول كودتاي خانوادگي، از وليعهدي بركنار شد و سلمان محمد بن نايف پسر برادر خود را وليعهد و پسر كوچك محمد بن سلمان (معروف به ‌ام.بي.اس) را به عنوان جانشين وليعهد تعيين كرد.

اين را مي‌توان فاز اول كودتا عليه پروتكل‌هاي خانواده سعودي دانست. اين مقطع را مي‌توان آغاز دوره قدرت گرفتن بن سلمان دانست.

فاز دوم زماني رخ داد كه محمد بن نايف از وليعهدي كنار گذاشته شد و محمد بن سلمان جانشين وي و وليعهد اصلي شد. محمد بن نايف در آن دوران كه همزمان مسووليت وزارت كشور را به عنوان يك سمت موروثي برعهده داشتند كنار گذاشته شد. يكي از دلايل اصلي دستگيري او را نيز مي‌توان ارتباط قوي با دستگاه‌هاي‌ انتظامي امنيتي و پليس عربستان دانست.خانواده نايف در طول سال‌هاي طولاني مسووليت اداره وزارت كشور را برعهده داشتند. پدر محمد بن نايف در سال‌هاي متمادي وزير كشور و سپس وليعهد شد و سپس پسرش در هر دو سمت جانشين پدر شد.

اكنون وارد فاز سوم كودتا شده‌ايم. كه البته در اين زمينه هم روايت‌هاي متناقضي وجود دارد. هنگامي كه دستگيري‌ها آغاز شد درباره دلايل كوتاه‌مدت تحولات اخير چند سناريو و گمانه مطرح شده است. سناريوي اول حاكي از آن بود كه گفته مي‌شود ملك سلمان احتمالا فوت كرده و اين خبر تا زمان آماده‌سازي كافي، پنهان نگاه داشته شده است. روايت دوم اين است كه حال او اصلا خوب نيست و انتظار مي‌رود به‌زودي فوت كند. البته از آغاز سلطنت سلمان گزارش‌هايي درباره بيماري‌هاي جدي جسمي و روحي او وجود داشته است. در روايت سوم نيز ممكن است حال سلمان بد نباشد، ولي در حال آماده‌سازي فضا براي به قدرت رسيدن محمد بن سلمان است. سلمان از ابتداي سلطنت خود هيچگاه حال مساعدي نداشته و اين موضوع جديدي نيست. حتي از همان ابتدا در خصوص آلزايمر او گمانه‌زني‌هايي وجود داشت. فيلم‌هايي كه از او منتشر شده نشان مي‌دهد كه تعادل روحي و رواني خوبي ندارد. به هر حال اين اجماع نظر وجود دارد كه حاكم بلامنازع و دوفاكتو كنوني سعودي محمد بن سلمان است. از آغاز سلطنت سلمان و آغاز رشد قدرت محمد بن سلمان، تلاش شد تا تغييرات تندي در سطح سياسي و اجتماعي آن كشور انجام شود و از دوسال پيش نيز حوادثي آغاز شد كه با دستگيري بزرگان و نخبگان سياسي درباري و مالي عربستان همراه بود. آنان براي مدت‌هاي مختلف در يك هتل مجلل مخصوص زنداني شدند و بخشي از اموال آنها نيز مصادره شد. بعدتر حادثه وحشتناك ترور جمال خاشقجي و تكه تكه كردن او در دوم اكتبر 2019 رخ داد كه اكنون ثابت شده كه اين اقدام با دستور و دست كم آگاهي كامل محمد بن سلمان صورت گرفته است. مجموعه اين موضوعات باعث شد كه يك‌سري اختلافات كهنه در خانواده سعودي سر باز كند و اختلافات جديدي نيز بروز كند. اين را بايد به تغييرات راديكالي افزود كه در عربستان سعودي آغاز شده كه جامعه ديني و وهابي عربستان كه همواره به موازات خاندان پادشاهي در اين كشور حكومت كردند و همواره بر روي سياست‌ها و روال اداره و اوضاع كشور در بخش‌هاي فرهنگي و اجتماعي نظارت داشتند اكنون به‌شدت از شرايط ناراضي هستند.

اين نارضايتي و آزرده خاطر بودن جامعه، نشان مي‌دهد كه برخلاف تلاش براي عادي نشان دادن شرايط، راه براي به قدرت رسيدن محمد بن سلمان در عربستان چندان هموار نيست و براي تحكيم قدرت نياز به يك حركت نظامي و اقتدارمدار وجود دارد تا آلترناتيو‌ها و چالش‌هاي محتمل پس از مرگ سلمان و به قدرت رسيدن محمد بن سلمان را از بين ببرد. كه اين دستگيري‌هاي اخير را كاملا مي‌توان در همين راستا و در جهت تلاش براي دفع خطر احتمالي ارزيابي كرد.

محمد بن نايف مدت‌هاست كه از قدرت كنار رفته و حتي گفته مي‌شود تحت مراقبت و حصر خانگي است، او در چه موقعيتي است كه تا اين حد محمد بن سلمان نسبت به آن نگران است؟

در حال حاضر، علاوه بر شماري از افراد كمتر شناخته شده، 4 نفر از افراد شناخته شده در خاندان سعودي دستگير شدند. نفرات اصلي محمد بن نايف و احمد بن عبدالعزيز هستند و فرزندان هر دوي اينها نيز دستگير شدند. احمد بن عبدالعزيز از معدود پسران باقي مانده ملك عبدالعزيز است كه كماكان سوداي قدرت دارد. بسيار خوش فكر و با نفوذ است و با جامعه بين‌المللي از جمله اتحاديه اروپا رابطه بسيار خوبي داشته و دارد. او مدت‌ها مقيم بريتانيا بوده و اين نگراني وجود دارد كه او بتواند با لابي‌هاي گسترده بين‌المللي فضا را بر عليه حكومت آينده محمد بن سلمان كند. ولي از او مهم‌تر محمد بن نايف است. كسي است كه پست وزارت كشور سعودي در خانواده آنها يك حق بديهي و نهادينه بوده است. وزارت كشور جايي است كه پليس دستگاه‌هاي انتظامي و امنيتي و بخشي از نيروهاي مسلح داخلي به غير از ارتش كلاسيك، زيرنظر آن فعاليت مي‌كند. پدر محمد بن نايف تا زمان مرگش وليعهد بود و در يك دوره طولاني نيز مسووليت وزارت كشور را برعهده داشت و فردي است كه زمان رياست‌جمهوري آقاي محمد خاتمي و پادشاهي ملك عبدالله، بالاترين پيمان امنيتي ايران و عربستان به امضاي نايف و حسن روحاني دبير وقت شوراي عالي امنيت ملي ايران رسيد. اگر بناست محمد بن سلمان روزي به سلطنت برسد نفوذ بالقوه محمد بن نايف و خانواده او در اين ساختار انتظامي براي بن سلمان بسيار خطرناك خواهد بود.

آيا در اين سال‌ها كماكان نفوذ آنها بر اين اركان حفظ شده است؟

برخي بر اين عقيده هستند كه خانواده نايف و شخص محمد بن نايف كما‌كان از نفوذ بسيار بالايي در دستگاه امنيتي و انتظامي عربستان برخوردار است. و اين براي آغاز دوران سلطنت محمد بن سلمان بسيار نگران‌كننده است. اما يك نكته مهم‌تري كه وجود دارد اين است كه محمد بن نايف تنها فردي در خانواده سعودي است كه هم خود و هم پدرش هم وليعهد بودند و هم وزير كشور و تقريبا موقعيتي كه او و پدرش داشته‌اند اين امكان را به او مي‌دهد تا ضريب نفوذ بالايي در لايه‌هاي اجتماعي و هرم قدرت سعودي داشته باشد. از همين رو او را مي‌توان فردي خطرناك و رقيبي بالقوه براي سلطنت آينده محمد بن سلمان دانست. محمد بن نايف نه تنها در زمان بركناري و تحت كنترل قرار گرفتن وي در خانه قدم در مسير تضعيف وي گذاشتند، حتي از زمان وليعهدي او نيز اين رويكرد آغاز شد كه وي را تخريب كنند. به‌طور مثال شايعه‌اي شكل گرفت او نالايق، معتاد و فاسد است و سعي كردند با ترور شخصيت بركناري او را توجيه كنند. او را مجبور كردند كه با محمد بن سلمان بيعت كند و فيلم آن را مكررا به نمايش عمومي در‌ بياورند. اما هيچ يك از اين موارد باعث نشد كه نگراني‌ها نسبت به او كم شود.

آيا در ساختار كنوني عربستان يك نوع نافرماني از سوي نيروهاي امنيتي و پليس نسبت به پادشاه را مي‌توان متصور بود؟

تا اين لحظه چنين اتفاقي به‌طور جدي رخ نداده است. تنها يك‌بار همان‌گونه كه در اول بحث عنوان شد در زمان پادشاهي سعود بن عبدالعزيز چنين اتفاقي رخ داد كه اين اقدام نيز به دليل ترس از بروز مشكلات داخلي در كشور بود. از همين رو در آن دوران قبل از هرگونه شورش و بلوايي شوراي سلطنتي او را كنار گذاشت. ولي چنين اتفاقي به صورت رسمي اجرايي نشده است. اكنون در شرايط فعلي روز به روز احتمال چنين اتفاقي بيشتر مي‌شود چرا كه در جامعه سعودي با شكاف‌هايي مواجه هستيم كه پيش از آن يا نبوده يا بروز نكرده است.

بحران جانشيني همواره در عربستان وجود داشته است و شوراي مشورتي براي اين موضوع تصميم‌گيري مي‌كرد و در بين برادران يكي براي جانشيني تعيين مي‌شد اما اكنون اين برادران يا مرده‌اند يا پير هستند وعلاقه‌اي به حكومت ندارند و اكنون غير از سلمان تنها دو برادر مدعي تاج و تخت وجود دارد يكي مقرن است كه از وليعهدي بركنار شد و ديگري احمد است. در اين شرايط بحران جانشيني كاملا محتمل است. از سوي ديگر ما با پديده‌اي به‌نام محمد بن سلمان مواجه هستيم كه جواني قدرتمند و جاه‌طلب است كه حاضر نيست صبر كند تا نوبت به سلطنت او و هم‌نسلانش برسد. در اين شرايط ما با يك جامعه چندقطبي و مدعي مواجه هستيم. لايه اول برادراني از نسل نخست آل‌سعود هستند كه طبق وصيت پدر توقع رسيدن به پادشاهي دارند. لايه دوم مربوط به نسل دوم از خانواده سلطنتي هستند كه معتقدند اگر بناست حكومت به نسل بعد از فرزندان عبدالعزيز برسد آنها از جهت تجربه سياسي و لياقت از جايگاه بالاتري برخوردار هستند و سن بيشتري از او دارند. آنها مدعي هستند كه اگر بناست فردي از نسل دوم به قدرت برسد بايد از افراد با تجربه‌تر و مسن‌تر باشد. براي نمونه عرض كنم: 28 سال قبل در دانشگاه آكسفورد با جواني اهل سعودي آشنا شدم كه فردي بسيار فاضل و فعال بود. نام او فيصل بن سلمان بن عبدالعزيز بود، استاد راهنمايش دوست فقيد مرحوم پروفسور عليرضا شيخ الاسلامي بود و تز دكترايش هم درباره روابط ايران و سعودي بود كه بعدا به صورت كتاب هم منتشر شد. در آن زمان سلمان پدر فيصل و محمد، حاكم رياض بود. فيصل كه 15 سال از برادر وليعهد خود بزرگ‌تر است و استراتژيست حرفه‌اي و فارغ‌التحصيل دانشگاه آكسفورد است، اكنون كاملا منزوي و كنار رفته و به عنوان حاكم مدينه از مركز دور نگاه داشته شده تا برادر كم‌سواد 15 سال جوان‌ترش به جاي او وليعهد شود. اكنون به دليل سنت‌هاي عشيره‌اي و خانوادگي نسل دوم دربار سعودي كه خود را لايق‌تر از محمد بن سلمان مي‌دانند سكوت اختيار كرده‌اند، ولي مشخص نيست اين سكوت بعد از به قدرت رسيدن محمد بن سلمان نيز ادامه پيدا كند.

لايه سوم نيز نخبگان غيرسلطنتي هستند كه پس از چند دهه حق و سهم خود را از رده‌هاي بالاي حكومت مي‌خواهند. افرادي كه هيچ سهمي از لايه‌هاي اصلي حكومت ندارند و تنها نقطه ضعف آنان شاهزاده نبودن آنان است.

لايه چهارم از طبقه مذهبي، به خصوص رهبران وهابي هستند كه به‌شدت نسبت به حركت‌هاي راديكال فرهنگي- اجتماعي و غير مذهبي و غير سنتي محمد بن سلمان ناراضي هستند و آنان را مغاير با آموزه‌هاي حكومت سعودي و سنت وهابيگري مي‌دانند.

اگر اينقدر مخالفت وجود داشته چرا جلوي وليعهدي را نتوانستند بگيرند؟

اين مخالفت‌ها كاملا بالقوه است و هيچ يك به مرحله اجرا نرسيده است. تا زماني كه سلمان سر كار است در عمل هيچ گونه خلاف آشكاري از پروتكل‌هاي سنتي خانواده سعودي صورت نگرفته است به هر حال يكي از فرزندان عبدالعزيز هنوز بر سر كار است. تمام نگراني‌ها مربوط به دوراني است كه محمد بن سلمان به قدرت برسد زماني كه اين دوره رسما آغاز شود نقض عهد نيز رسما آغاز مي‌شود و اين دستگيري‌ها به اين دليل است كه چنين مسائلي را تا حد زيادي پيشاپيش كنترل كنند. سال گذشته و تا قبل از ماجراي ترور خجالت بار جمال خاشقجي، شرايط به گونه‌اي بود كه محمد بن سلمان مدعي بود كه با مديريت كارآمد خود در حال نجات كشور از بحران و فروپاشي است. اما چند اتفاق رخ داد كه اين درايت و كارداني را زير سوال برد. نخست، گير كردن در باتلاق يمن بود كه بارها وعده پيروزي كامل و نزديك در آن داده شده است. سپس مساله سوريه بود كه در هر دو مورد سياست خارجي راهبردي اين كشور با مشكل مواجه شد. در لبنان نيز سياستمداران تحت امر سعودي كاملا شكست خوردند. چهارم، مساله خاشقجي و تبعات حيثيتي و تبليغي گسترده جهاني آن رخ داد. بعد از همه اين مسائل، حمله به تاسيسات نفتي آرامكو بود كه هم به لحاظ اقتصادي و هم پرستيژ سياسي و نظامي به آنها ضربه اساسي وارد كرد. نبايد فراموش كرد كه در مدت ۵‌ساله حكومت سلمان يك پوست اندازي بسيار جدي در عرصه جهاني پرهزينه توسط حكومت سعودي در راستاي تغيير چهره خود در جامعه بين‌المللي رخ داده است. عربستان در امريكا و اروپا چه از طريق رسانه چه از طريق لابي و نفوذ در انديشكده‌ها و اتاق‌هاي فكر و چه از طريق نفوذ يا خريد رسانه‌هاي خارجي با هزينه‌هاي چندين ميليارد دلاري زيادي تلاش كرده تا نشان دهد كه محمد بن سلمان يك فرد اصلاح‌طلب و اهل تغييرات مثبت براي كشور، منطقه و جامعه بين‌المللي و به دنبال تعامل با جامعه جهاني و تحكيم صلح و ثبات بين‌المللي است. البته با مساله يمن و قتل خاشقجي و همچنين آرامكو به شكل كامل اين سناريو خدشه‌دار شد. مجموعه اتفاقات باعث شد انتقادهاي داخلي را ايجاد كنند كه نشان دهند كه محمد بن سلمان برخلاف ادعاهايش قادر به ايجاد ثبات و بهبود شرايط نيست.

آيا فكر مي‌كنيد در دوره‌اي كه بن سلمان پادشاه عربستان شود و قدرت بيشتري پيدا كند نقض عهدها نيز بيشتر مي‌شود؟

تلاش محمد بن سلمان اين است كه چنين اتفاقي رخ ندهد و دستگيري‌هاي اخير نيز در همين راستاست اما اگر سير سلطنت را در عربستان سعودي پس از درگذشت ملك عبدالعزيز ببينيد عمر پادشاه آن به دليل سن بالاي آنها چندان زياد نبوده است. پس از مرگ عبدالعزيز، عمر هر پادشاهي در سعودي بين 7 تا 13 سال بوده و متوسط دوره هر پادشاه آن حدود ۱۰ سال در قدرت حضور داشتند.اكنون هم به نظر مي‌رسد عمر سلطنت ملك سلمان در همين بازه زماني به انجام برسد و اگر چنين شود و محمد بن سلمان به قدرت برسد بايد خود را آماده كنيم با توجه به سن پايين بتواند احتمالا حدود ۳۰ تا ۴۰ سال در اين كشور حكومت كند. در اين دوره طولاني طبيعتا اگر فشارهاي نامتعارف وجود نداشته باشد يقين جامعه سعودي دچار تحولات بنيادي خواهد شد و اگر در كوتاه‌مدت نارضايتي و نافرماني رخ ندهد قطعا شاهد اين اتفاق در ميان مدت خواهيم بود.


اگر سير سلطنت را در عربستان سعودي پس از درگذشت ملك عبدالعزيز ببينيد عمر پادشاه آن به دليل سن بالاي آنها چندان زياد نبوده است. پس از مرگ عبدالعزيز، عمر هر پادشاهي در سعودي بين 7 تا 13 سال بوده و متوسط دوره هر پادشاه آن حدود ۱۰ سال در قدرت حضور داشتند.اكنون هم به نظر مي‌رسد عمر سلطنت ملك سلمان در همين بازه زماني به انجام برسد و اگر چنين شود و محمد بن سلمان به قدرت برسد بايد خود را آماده كنيم با توجه به سن پايين بتواند احتمالا حدود ۳۰ تا ۴۰ سال در اين كشور حكومت كند. در اين دوره طولاني طبيعتا اگر فشارهاي نامتعارف وجود نداشته باشد يقين جامعه سعودي دچار تحولات بنيادي خواهد شد و اگر در كوتاه‌مدت نارضايتي و نافرماني رخ ندهد قطعا شاهد اين اتفاق در ميان مدت خواهيم بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون