در سوگ شيخ الاسلام
او متواضع، بيحاشيه، پايبند به اصول و اعتقادات، بيتكبر، پركار، مودب، صريح، ساده زيست، بيتكلف و دوست داشتني بود. اگرچه در يكي از بالاترين پستهاي اين وزارتخانه مسووليتهاي مهمي برعهده داشت اما او به صفات ديگري شهره بود. او را نماد انساني وارسته، متقي و اصولگراي بيادعا و البته با قبله وطنخواهي، استكبارستيز، تهجد و تقوا و پرهيز از غيبت و تهمت و گناه، همراه با خضوع و خشوع در برابر حق تعالي و تواضع
مثالزدني در برابر خلق خدا، محبت ودوست داشتن به همنوع، رعايت حقوق ديگران، انصاف وعدالت، آرامش وامنيت بخشيدن به انسانها، وفاي بهعهد، عدم تكبر، عاري بودن از تملق و تزوير و فريب، صداقت ودرستي، صفاي باطن، طهارت نفس، پاك دستي، پاكدامني، اخلاقمداري و صراحت و شجاعت در كلام و دهها صفت ديگر ميدانند. او بهرغم جلسات زياد و كثرت مشغله هيچگاه درب اتاق خودرا به روي احدي نبست و آحاد كارمندان ميتوانستند به راحتي و بيواسطه با او گفتوگو كنند. او همه را «برادر» خطاب ميكرد و در همه ارجاعات اداري لفظ برادر را بر هر عنوان ديگر مقدم ميداشت. تحليلهاي خود از حوادث و مسائل را بيهيچ ملاحظهاي با دوستان و مسوولان در ميان ميگذاشت. شيخ الاسلام درمديريت امور، شخصيتي متواضع و مورد احترام ديپلماتها بود. عدهاي مومن بودن او و تعهدش به نماز اول وقت را برجسته ميكنند. گروهي مواضع ضد استكباري و ضد صهيونيستي چهار دهه او را تحسين كرده و گروهي ديگر او را به دليل انقلابي بودن مياستايند. شيخ الاسلام همه اين صفات را داشت وبه همين دليل است كه در قلب همه دوستانش جاي گرفت. او ديندار واقعي بود. او همان بود كه قرآن در وصفشان ميگويد كساني كه ايمان آوردند وعمل صالح انجام دادند به فلاح و رستگاري ميرسند. او واقعا تجسمي از آموزهها و ارزشهاي انقلابي و اسلامي بود.
اين روزها از صفات و ويژگيهاي حسنه آن عزيز سفر كرده زياد سخن گفتهاند و حجم اين دلنوشتهها بيسابقه است. در غم و اندوه سفر آسماني او هر چه بگوييم و بنويسيم كم است. او براي خود اصول و آرمانهايي داشت كه بهشدت پايبند و مقيد به آن بود. نه طعنهها، نه كنايهها هيچ كدام او را نسبت به اصولش سست نكرد. در ميان آن همه اصرار بر اصول، اما آنچه او را از سايرين متمايز ميكرد، پايبندياش به اخلاق و جوانمردي وعاشق خدمت به فرودستان بود. او يك اسوه براي اهالي سياست بود ودرعرصه عمل نشان داد كه ميتوان هم سياستمدار وهم انقلابي و حامي ارزشهاي اسلامي بود. اگر ميبينيم همه دوستان و همراهانش با طرز تفكرها و گرايشهاي مختلف، در سوگ شيخالاسلام زيباترين كلمات را بدرقه او كردهاند و از خصائل انساني او به نيكي ياد ميكنند، ناشي از خصلت روامدارانه و مداراگرايانه او بود. هم زندگي حرفهاي او و هم زندگي خصوصياش صادقانه و مخلصانه در چارچوب اين اصول قرار داشت. او ضمن پايبندي به اصول خود، سعه صدري بينهايت داشت و ديگران و نظرات متفاوت را ميشنيد و ارج مينهاد. شيخالاسلام در تمام مدت عمر خود با صداقت و روحيه انقلابي و خستگيناپذير به انجام خدمت مشغول بود و شخصيتي كم نظير و دلسوز نسبت به تحقق آرمانهاي انقلاب بهويژه مسائل دنياي اسلام و فلسطين بود. عاشقانه و بيريا با باورهاي خود ميزيست و با تمام وجود براي تحقق آرمانهاي خود سر از پا نميشناخت. او انقلابي بزرگي بود كه با هنرمندي آرمانهاي انقلاب اسلامي را با تئوريهاي سياست ممزوج ميكرد و حق بزرگي بر گردن تمام نهضتها وآزاديخواهان و انقلابيون معاصر دارد. شيخ الاسلام در شكلگيري جريان بزرگ و نيروي عظيم حزبالله لبنان، نقش برجستهاي داشت. همه فكرش متوجه مقاومت در لبنان و فلسطين و منطقه و تحقق آرمانهاي انقلاب اسلامي بود و تا نفس داشت بر اين عهد و جهاد استوار بود و تا آخرين لحظات عمرش لحظهاي از اهداف بلندي كه داشت، غافل نشد. وقتي در جايي از او سوال ميكنند فكر نميكنيد كه برخي اشتباهات شما و همكارانتان در موضوع لبنان در دهه شصت منجر به بروز مشكلاتي در اين كشور شد، بيآن كه به رسم بسياري موضعگيري تندي داشته باشد و طرف مقابل را به خامي و جواني متهم كند، صميمانه پاسخ داد كه ما هيچكداممان تخصص ديپلماسي نداشتيم. ما هيچ تجربهاي در اين حوزه نداشتيم. با آزمون و خطا به اينجا رسيديم. او عاشق تمامعيار مقاومت بود و به آن افتخار ميكرد. اگر چه خود ادعايي نداشت، ولي يقينا يكي از معماران و خدمتگزاران اصلي مقاومت در لبنان و فلسطين بود. در سالهاي اخير اگرچه مسووليت مستقيمي در ارتباط با مقاومت نداشت اما برادري مهربان براي مستضعفين ومحرومين لبنان بود. او در كمك همهجانبه به فلسطينيهاي مظلوم و تمامي طيفها و تشكلهاي فلسطيني براي آزادي قدس شريف، ازهيچ تلاشي فروگذار نكرد. در شكلگيري روابط تهران و دمشق، براي ايجاد ساختارها وظرفيتهاي بزرگ، اقدامات كمنظيري انجام داد كه در تاريخ دوكشور، سابقه نداشت. هر گاه به لبنان سفر ميكرد با عشقي وصف ناشدني و علاقه تمام به زيارت شهداي مقاومت ميرفت
به خانوادههاي آنها سر ميزد، با رهبران مقاومت در لبنان و فلسطين ديدار ميكرد و از همنشيني با آنها براي ادامه مقاومت جان دوبارهاي ميگرفت.