• ۱۴۰۳ جمعه ۱۱ خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4605 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۲۰ اسفند

سفره‌هاي دوره پساكرونا

نيوشا طبيبي

بچه‌ها كه ازدواج مي‌كردند و مي‌رفتند، اگر وقت پيدا نمي‌كردند در طول هفته به پدر و مادر سر بزنند، حتما قرارشان جمعه ناهار پيش والدين بود. تا بيست و پنج - شش سال پيش بسياري، ظهرهاي جمعه خانه پدري جمع مي‌شدند و ناهار مي‌خوردند. سفره‌اي پهن مي‌شد، آش و آبگوشت، اشكنه يا چلو و پلويي در ميان مي‌گذاشتند و به خوشي با هم مي‌خوردند. بوي كته و پياز داغ و پخت و پز و صداي خنده و همهمه و بازي بچه‌ها تا هفت خانه مي‌رفت. سفره‌ها ساده بودند. كيفيت به رسم آبا و اجدادي، جاي ديگري جست‌وجو مي‌شد. يعني اگر قابلمه اشكنه و چهار تكه نان و كاسه‌اي ترشي محتويات سفره‌شان را مي‌ساخت، همان را با دلخوشي و شكر خداوندي مي‌خوردند و كيف مي‌كردند.

زمان گذشت و زندگي با ابزارهاي مدرن و هزار سرگرمي و مشغله البته پوچ و زندگي
حرام كن از راه رسيد. تلويزيون و ماهواره كه رونق گرفتند، شدند شمع جمع خانواده‌ها. ناهار و شام و دورهمي برقرار، ولي نگاه‌ها همه به سمت تلويزيون بود. اوضاع باز هم بد نبود، بعد از فيلم و اخبار دور هم مي‌نشستند و درباره آنچه ديده بودند حرف مي‌زدند يا در بدترين حالت تا ته برنامه را مي‌ديدند و بعد به هم مي‌رسيدند. ولي سفره‌ها برقرار بودند.

اسمارت‌فون‌ها موفق شدند بالاخره بساط سفره‌هاي جمعه و جمع شدن خانواده را بر هم زنند. عده زيادي اصلا براي خودشان هم وقت ندارند چه برسد به پدر و مادر و دوست و رفيق. سرشان در شبكه‌هاي مجازي است. آنجا آن چيزي هستند كه دوست دارند باشند. همان‌جا حرف مي‌زنند، مهماني مي‌روند، فيلم مي‌بينند، غذا سفارش مي‌دهند.

اگر وقتي بماند هفته‌اي نيم ساعت، يك ساعت سري به خانه مادر و پدر مي‌زنند. آن يك ساعت هم باز در فضاي مجازي حضور دارند، اگر چه به صورت نيمه فعال.

اجاق‌ها خاموش و سفره‌ها در بسياري از خانه‌ها كوچك شده‌اند و غذا پختن و با هم غذا خوردن از رونق افتاده. هنوز در بسياري از خانه‌ها آن حال و هوا زنده است اما در بسياري ديگر، غذايي پخته و سفره‌اي پهن نمي‌شود. اعضاي خانواده فقط هم خانه هستند. هر كس براي خودش غذايي سفارش داده و در اتاقش يا در
گوشه‌اي به تنهايي مي‌خورد. 30-20 سال پيش اين تصوير مي‌توانست فقط در يك فيلم علمي-تخيلي هراسناك ديده شود: دوره‌اي در آينده كه روابط انساني در ارتباطات الكترونيكي و ماهواره‌اي تعريف شده. امروز همان اتفاق افتاده و چون به تدريج و آرام آمده، در نظر اول ترسناك نيست.

آنچه امروز بر ما مي‌گذرد هم بارها دستمايه داستان‌هاي تخيلي بوده: بيماري همه‌گيري كه مي‌آيد و تير خلاص به انسانيت بشر مي‌زند. اقتصادها فرو مي‌پاشند، آشوب‌ها برپا مي‌شوند، بيمارها در فرار از محيط‌هاي ايزوله بي‌رحمانه كشته مي‌شوند، مردم از هم فرار مي‌كنند و در ترس و تنهايي روزگار را به سر مي‌آورند و...

رعايت پروتكل‌هاي بهداشتي چون و چرا ندارد. بايد به دقت اعمال‌شان را به‌جا آورد. شوخي نيست. اما نكند كه وقتي ويروس لعنتي رفت، پروتكل‌ها و اخلاق كرونايي پابرجا بمانند. نكند ديگر عادت در آغوش كشيدن و دست دادن و دور هم نشستن و سفره انداختن به كل از سر ما بيفتد؟ مبادا آن تغييراتي كه مي‌گويند در پديده‌هاي اجتماعي پس از كرونا به وجود مي‌آيد، همين‌ها باشند؟ آن وقت ما بمانيم و يك دنيايي كه كرونا ندارد ولي آدم‌هاي ايزوله شده ديگر دوست ندارند با هم باشند.

هنوز هم تركيبي جادويي در فضاي شهرها و روستاهاي ايران هوش از سر مي‌برد: سر ظهر وقتي از كوچه‌اي مي‌گذريد، به خصوص كوچه‌هايي كه خانه‌هاي قديمي در آن بر پا هستند و پنجره‌هاي‌شان به پياده‌رو باز مي‌شوند، بوي عطر غذاهاي ايراني از خانه‌ها مي‌آيد. اين رايحه با صداي اذان زيباي مسجدها تركيب مي‌شود و آدمي را مسحور مي‌كند. اين يك تجربه مهربانانه ايراني است.

رسم ما سفره انداختن و مهمانداري كردن بوده و هست. ما، مهمان را حبيب خدا و بركت خانه و باعث نشاط و سلامتي اهل منزل مي‌دانسته‌ايم. اگر هزار ادا و اطوار وارداتي، به دور افتادن از سنت سفره‌هاي ساده رسم و راه مهمانداري و سفره‌داري را بين ما كمرنگ كرده، اما ايراني به بوي زعفران و هل و گلاب و چلو و آش معجزه‌ها مي‌كند. بايد در جشن نابودي ويروس لعنتي هزاران هزار سفره بيندازيم، بوي غذاهاي‌مان در شهر و كشور بپيچد، دور هم بنشينيم و به شادي و همدلي، مثل قديم‌ها لقمه‌اي نان بي‌دلواپسي بر دهان بگذاريم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون