• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4605 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۲۰ اسفند

در تدارك مواجهه با توفان بزرگ

حسين شقاقي

توفان نوح و امثال آن، معنايي ژرف و محوري براي اديان و آيين‌ها دارد. في‌المثل، در مسيحيت، كشتي نوح به كليسا تشبيه شده؛ مأمني در مهلكه توفان دنيا، توفاني سخت كه ويرانگر زندگي است. توفان نوح نمونه اعلاي بحران يا فاجعه كيهاني است به روايتي ديني. نوح پيش از وقوع بحران، آن را هشدار مي‌دهد و به لوازم مقابله با آن فرامي‌خواند و اندك كسي او و هشدارش را جدي مي‌گيرد. نظير اين داستان در اساطير فرهنگ‌هاي مختلف نقل شده است: سومري‌ها، بابلي‌ها، عبراني‌ها، اساطير چين، هند، استراليا و...

راز فراگيري اين داستان و اساسا اهميت آن چيست؟ پاسخ؛ دغدغه و ترس از پايان، اما نه پايان يك انسان، بلكه پايان هر آنچه يك انسان ميل به جاودانگي خود را به جاودانگي آن فرا مي‌افكند: تمدن، فرهنگ، جامعه، تاريخ، علم و... اين پايان، مرگ هر آن چيزي است كه بناست پس از مرگ ما، به مثابه نشانه‌اي از ما ماندگار باشد. پس اين پايان، جدي‌تر است از مرگ تك‌تك ما. ترس از اين پايان، هراسي سترگ، استثنايي و منحصربه‌فرد است.مقام استثنايي اين ترس، در زمانه ما ظرفيتي منطقا ناممكن به آن بخشيده: تمام فرق انساني تشنه به خون يكديگر را گرد آورد تا چاره‌اي بينديشند براي مواجهه با اين فاجعه جهاني. حال، ديگر تقسيم‌بندي‌هاي پيشين رنگ مي‌بازد؛ غربي و شرقي، مشرك و موحد، فقير و غني، استعمارگر و استعمارشده و... آنچه مي‌ماند صرفا دو دسته است، آنها كه هشدار نو‌ح‌گونه علم را جدي گرفته‌اند و آنها كه فاجعه‌بار بودن آن را دروغ دانستند. دسته دوم واقعيت را؛ همان كه ناديدنش مرگ‌آور است، نديده و همچنان با واقعيت‌هاي ساختگي خود و هم‌صنفان‌شان سر مي‌كنند، بلندتر از هر زمان، بر طبل نزاع‌هاي فرقه‌اي و «اصالت‌هاي اعتباري» مي‌كوبند و به گعده‌نشيني‌هاي اعضاي جهان‌هاي بسته و كوچك خود و تحليل‌هاي عميقا سطحي، شاد و خرسندند. آنها نه تنها در تدارك مذكور، گامي برنمي‌دارند، بلكه در حد توان بر سر راه ساختن كشتي نجات‌بخش، سنگ‌اندازي مي‌كنند. فلذا دسته اول، دو دغدغه دارند؛ نخست ترس از هر چه نزديك‌تر شدن فاجعه جهاني و ديگر، مجاب كردن دسته دوم به جدي گرفتن اين فاجعه. نجات‌‌بخشي علم، تفاوتي ذاتي با كشتي نوح يا زيودسورا بابلي و غار جمشيد و... دارد. در اينجا خبري از طرحي آماده و نازل شده از آسمان نيست. كشتي علم، خود در معرض آزمون و خطاست و در بحران اخير نيز به‌رغم تقلاهاي بسيار، هنوز مسير نجات را نيافته است. اما چنان كه نويرات، فيلسوف معاصر، مي‌گويد، وضع علم همواره همين بوده است؛ علم بسان كشتي‌اي است كه همان هنگام كه از موج خروشان دريا به آن پناه آورده‌ايم، مجال مرمت و تعمير و بهبود آن را داريم. در همان هنگام كه گرفتار بحرانِ توفانيم، بايد كشتي علم را روزآمد و تقويت كنيم تا درخور مواجهه با اين بحران باشد.شمول و گستره اين بحران، تكليفي طبيعي بر دوش همه انسان‌ها نهاده تا در تدارك روزآمد كردن كشتي مشاركت كنند، هر كس به قدر توان خود، ولو در حد به حداقل رساندن تماس‌هاي اجتماعي براي ممانعت از انتقال بيماري. مهم پذيرش هشدار علم است: عن‌قريب بودن توفان بزرگ «همه‌گيري.»

مانع مهم بر سر راه اين تدارك، روايت‌سازي‌ها و داستان‌بافي‌هايي است كه از وضع كنوني تصويري خيالي مي‌سازند، از «دروغين» خواندن اصل بيماري تا پروژه‌اي سياسي و كنترل‌ شده دانستن آن. نتيجه اين خيالبافي‌هاي به ظاهر ژرف‌نگر، جز تعجيل انداختن آن فاجعه جهاني نيست. فرض است بر هر انسان و هر نهاد، دست‌كم تا هنگام مهار اين فاجعه، دست از اين خيالبافي‌ها بردارد و در اين تدارك بزرگ، مشاركتي عالمانه داشته باشد.

پژوهشگر فلسفه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون