محمود مختاريان از وضعيت مطبوعات كاغذي مي گويد
خطر بيخ گوش خصوصيها
گروه اجتماعي | كرونا ميخ آخر را به مطبوعات زد؟ پاسخ نهايي به اين پرسش هنوز ميسر نيست، با اينكه خبر تعديل نيروها، كم شدن تعداد صفحههاي روزنامهها در كنار غياب چند روزه اين مطبوعات كاغذي، پاسخ مثبت به اين پرسش را محتملتر ميكند؛ با اين حال محمود مختاريان، استاد روزنامهنگاري در دانشگاه علامه طباطبايي در گفتوگويي با «اعتماد» درباره آسيبهايي كه كرونا به مطبوعات ايران وارد كرده است، ميگويد: «روزنامههاي دولتي و حاكميتي در اين شرايط هيچ مشكلي ندارند و فقط روزنامههاي خصوصي با خطر فروپاشي روبهرو هستند؛ زيرا روزنامههاي دولتي نه پول اجاره دفتر ميدهند، نه پول آب ميدهند، نه پول برق ميدهند و از اين قبيل مخارج معاف هستند و به همه شكل حمايت ميشوند.» به گفته اين استاد پيشكسوت روزنامهنگاري، ما نميتوانيم از طريق رسانه توليد فكر كنيم و نتيجه اين امر، فروپاشي و اغتشاش جامعه است. از دست رفتن جايگاه روزنامهها در جامعه، آسيبهايي حتي بر حاكميت نيز خواهد داشت.
صاحبان آگهي با توجه به مشكلات اقتصادي به وجود آمده به دليل كرونا، به روزنامهها آگهي نميدهند. همچنين پيش از شيوع كرونا نيز تكفروشي روزنامهها كم بود و حالا هم ديگر ... با اين شرايط روزنامهها چه بايد بكنند؟
ما ميدانيم كه رسانه، قدرت ملي است. روزنامههاي كشور ما عموما دولتي هستند؛ بنابراين يا سانسور دولتي داشتهاند يا سانسور سليقهاي و سوالاتي مطرح است مانند؛ ما اعتقاد داريم كه روزنامه منتشر شود يا نه؟ و اينكه ما نقش روزنامهها را در اين وضعيت نقش حياتي ميدانيم يا خير؟ روزنامهها به مدت سي روز چاپ نشدند؛ به بهانه اينكه چاپخانهها به دليل كرونا تعطيل شدند. اما بايد اين را در نظر داشت كه تنها مولفهاي كه ميتواند با تك صدايي در جامعه مقابله كند، نسخه چاپي روزنامههاست. درآمد روزنامهها به چهار شكل است؛ فروش تك نسخه، فروش اشتراكي، آگهي و اسپانسر. به تكفروشي كه ابدا نميتوان تكيه كرد. در حال حاضر روزنامهها آگهي نيز نميگيرند و بايد اين را در نظر داشت كه يك روزنامه تا به چاپ برسد، غير از حقوق پرسنل بايد مبلغي را به چاپخانه، ليتوگرافي، كاغذ و توزيع بدهد. روزنامههايي هستند كه 1000 نفر پرسنل دارد و اين يعني پول 5 روز چاپ برابر حقوقي است كه به كل پرسنل داده ميشود؛ بنابراين پول چاپ، ليتوگرافي، كاغذ و توزيع هم گران است. روزنامههاي ما از روزنامههاي نوين اطلاعاتي و همچنين از فناوريهايي كه ميتوانند در چنين شرايطي مانند بحران كرونا به آنها كمك كند، عقب ماندهاند. البته چنين چيزي سرمايه زيادي ميخواهد، هزينههايي مانند هزينه زيرساخت و تربيت نيروي انساني. اما بايد از گذشته به فكر چنين روزي ميبوديم و نبوديم و ما ميدانيم كه شرايط به وجود آمده مختص ايران نيست و اين بحراني جهاني است.
به نظر شما روزنامههاي خارجي نيز با توجه به بحران به وجود آمده با چنين مشكلاتي روبهرو هستند؟
البته روزنامههاي دولتي و حاكميتي در اين شرايط هيچ مشكلي ندارند و فقط روزنامههاي خصوصي با خطر فروپاشي روبهرو هستند؛ زيرا روزنامههاي دولتي نه پول اجاره دفتر ميدهند، نه پول آب ميدهند، نه پول برق ميدهند و از اين قبيل مخارج معاف هستند و به همه شكل حمايت ميشوند. در رابطه با مجلات نيز بايد گفت روزنامه به متن و مجله به حاشيه ميپردازد و به دليل اينكه مجله تاريخ مصرف ندارد، در اين شرايط آنها نيز خسارت و ضرر آنچناني مانند روزنامههاي خصوصي نميبينند و همچنين مجله هزاران بار قدرت بيشتري نسبت به روزنامه دارد، به اين دليل كه مخاطب خاص دارد؛ مانند نشريه گردشگري يا نشريه كامپيوتر. سينما و كتاب نيز در كنار فناوريهاي روز دنيا قرار گرفتهاند و خودشان را حفظ كردهاند؛ كاري كه روزنامه در اين سالها توانست انجام دهد. بنابراين نسل آينده روزنامهنگاري ايران سختي زيادي بايد متحمل شود؛ زيرا بايد فناوريهاي جديد را آموزش ببيند تا با مواجه شدن با چنين شرايطي در آينده ديگر صفحات خروجي تحريريه فقط متكي به روزنامه كاغذي نباشد. نسخههاي آنلاين صفحات كاغذي به صفحاتي تبديل بشوند كه توانايي رسانهاي را به متن اضافه كند و همچنين بايد روزنامهها اعتمادسازي، تمدنسازي و فرهنگسازي انجام دهند. رسانه مكتوب برترين رسانه است، زيرا رسانههاي اينترنتي براي اوقات فراغت است. اما رسانه مكتوب توليد فكر ميكند و در چنين شرايطي كه نياز به انديشيدن در اين رابطه است، رسانهها را تعطيل ميكنيم و اين نشان ميدهد ما ايجاد فكر رسانهاي را بلد نيستيم و اين خودش كمك ميكند به فروپاشي و اغتشاش جامعه. بنابراين نااميدي، ناكارآمدي ايجاد ميكند و در اين موقعيت است كه حاكميت و نظام نيز ضربه ميخورد.
روزانه 82 تا 86 ميليون روزنامه در ژاپن و370 ميليون روزنامه در هند منتشر ميشود. اينجا سوال ايجاد ميشود كه در ژاپن، كره و چين كه تكنولوژي بيداد ميكند، چرا تعداد طرفداران روزنامه بالاست؟
بنابراين مشكل از روزنامههاي ما هم هست و بهطور خلاصه ميتوان به تعدادي از اين مشكلات اشاره كرد كه عبارتند از: مفصلنويسي، توليد محتوا، تربيت نيروي انساني و گرافيك بدي كه در نشريات داريم. گرافيك خودش مساله بسيار مهمي است كه بايد روي آن بسيار كار شود، زيرا ما 20درصد خواندني و 80درصد ديدني هستيم.
مديران مطبوعات با توجه به اينكه مخاطب خود را از دست داده بودند و همچنين صاحبان آگهي هم به نسبت مشكل اقتصادي كه پيدا كردهاند و آگهي نميدهند، عدهاي انتشار را متوقف كردهاند و عدهاي تعديل نيرو كردهاند؟ به نظر شما چه كار ميتوانستند انجام دهند يا بايد انجام دهند؟
دايما به نيروي فرهنگي بايد اميد و انگيزه داده شود تا در حوزه فرهنگ همچنان فعاليت و ديگران را نيز مجاب به فعاليت هنري كند. قيمت روزنامه را بالا ببرند زيرا روزنامه دو امر را در افراد به وجود ميآورد؛ يكي عادت به خريد و ديگري عادت به خواندن. خود من هر روز ميروم و از دكه روزنامه ميخرم چون عادت به خواندن روزنامه دارم، ولي امكاناتي در كشور براي خريد اشتراكي وجود ندارد. اما در كشورهايي مانند ژاپن از 82 تا 86 ميليون روزنامه كه چاپ ميشود، فقط 475 هزار نفر در بخش اشتراكي آن كار ميكنند؛ يعني يك ژاپني اگر صبح كه از خواب بيدار شود و روزنامه در خانهاش نباشد، گريه ميكند. هر ژاپني هر روز 45 دقيقه روزنامه ميخواند. اگر طرفداران روزنامه در كشور ما كم هستند، دليل آن اين است كه ما در اين زمينه فرهنگسازيهاي لازم را نكردهايم و اما مدير مسوولان روزنامهها بايد انگيزه بدهند به روزنامهنگاران، زماني كه همكار من اخراج شود، مسلما من هم انگيزه خودم را براي ادامه كار از دست ميدهم.