ادامه از صفحه اول
دوگانه سلامت و معيشت
همانطور كه در قرآن نيز تاكيد شده هر كس نفسي را بكشد مثل آن است كه همه مردم را كشته و هر كس نفسي را حيات بخشد يا از مرگ نجات دهد مثل آن است كه همه مردم را حيات بخشيده است؛ بنابراين هم به لحاظ عقلي و هم به لحاظ شرعي حفظ جان شهروندان از واجبات است. همچنين در اين شرايط بايد پزشكان پيشقدم شده و درخواستهاي خود را براساس نگاه دقيق و شفاف پزشكي به سمع و نظر مراجع تصميمساز و تصميمگير برسانند تا از بروز فجايع با بازگشايي مجدد مشاغل و اصناف جلوگيري شود. از سويي امروز ما در شرايط بغرنج تحريمي و اقتصادي بهسر ميبريم. كاهش رشد اقتصادي را شاهد هستيم و احتمال بيكاري قريب به
۴ ميليون نفر وجود دارد. اقشار فرودست نيز كه در اين شرايط آسيبپذيرتر شدهاند و دوگانه سلامت و معيشت ايجاد شده است. از همين روي دولت اصرار دارد كه فعاليتهاي اقتصادي به روال سابق اما با رعايت پروتكلهاي بهداشتي و فاصلهگذاري فيزيكي هوشمند بازگردد. يكي از چالشهاي جدي دولت در اين دوران كسري بودجه است كه اگر بحراني نظير كرونا هم در كار نبود باز باتوجه به شرايط تحريمي و فروش نفت اتفاق ميافتد منتها با اين پيشامد جهاني وضعيت وخيمتر هم خواهد شد. به هر حال مهمترين منبع درآمد كشور، درآمدهاي نفتي است كه با كاهش چشمگير قيمت آن مواجه هستيم، بنابراين دولت در عين حال كه به فكر مديريت كروناست بايد به فكر معيشت مردم نيز باشد اما معيشت مردم بعد از حفظ جان مردم است. در واقع نبايد بهبود معيشت مردم به قيمت جان آنها تمام شود و براي جلوگيري از بحراني شدن معيشت بهتدريج به سمت عاديسازي شرايط پيش برويم. در واقع مرز باريكي ميان معيشت و سلامت وجود دارد كه دولت هم بايد به صورت ظريف و مينياتوري عمل كند، چراكه هم حفظ جان مردم و هم معيشتشان امري شرعي و عقلي است. همچنين رهبري نيز با انتخاب نام جهش توليد براي سال ۹۹ مسووليتي بر گردن دولت گذاشتند كه بايد انجام شود. البته مغايرت و مخالفتي نيز ميان تامين سلامت و حفظ اقتصاد وجود ندارد و با تدابير لازم قابل اجراست. با اين حال دولت علاوه بر حفظ معيشت مردم بايد به فكر خسارات وارد شده به برخي نهادها و ارگانها نيز باشد. در اين راستا برخي نهادهاي ثروتمند و داراي امكانات مالي گسترده ميتوانند به دولت كمك كنند و باري از دوش دولت بردارند. البته اگر به مرحله بحرانيتر شدن شرايط اقتصاد و سلامت برسيم حتما بايد از منابع غيردولتي استفاده شود كه بنياد مستضعفان، ستاد اجرايي فرمان امام كه شايد بتوان گفت بزرگترين بنگاه اقتصادي غيردولتي در كشور يا حتي منطقه است و اقدامات خوبي در جريان برخي حوادث طبيعي داشته يا آستان قدس و ديگر نهادها ميتوانند كمك بزرگي به اداره بحران كنند. اما نكته ديگري كه بايد به آن توجه كرد حمايتهاي ايرانيان خارج از كشور است. امروز بايد در كمال تواضع دست كمك خود را به ايرانيان خارج از كشور دراز كنيم تا همانطور كه در دوران جنگ به كمك كشور آمدند در اين دوران نيز از مردم حمايت كنند.
يكي ديگر از اقداماتي كه دولت ميتواند انجام دهد، رجوع به الگوي موردنظر امام در موقع بحران است. در دوران جنگ زماني كه كاميونداران دست به اعتصاب زدند امام به مهندس موسوي، نخستوزير وقت گفتند كه چرا به سراغ كاميونداران مومن نميرويد و آنها را بسيج نميكنيد؟ اين اقدام باعث شد كه اعتصاب كاميونداران خللي در حملونقل و صادرات و واردات كشور ايجاد نكند. به نظر ميرسد در اين شرايط هم بايد از مردم كمك گرفت و با ارباب ثروت در داخل گفتوگو كرد تا كمك كنند و مردم همچون دوران دفاع مقدس به ياري كشور بيايند كه البته عملياتي شدن آن ارتباط مستقيمي با اعتماد عمومي دارد. واقعيت اين است كه گويي تلفات كرونا و جان مردم امروز تنها يك عدد است. در حالي كه بايد رسانهها و در راس آن رسانه ملي آمارها را به تفكيك شهر و روستا و با بررسيهاي تحليلي دراختيار مردم قرار دهند تا از عاديسازي شرايط پيش چشم مردم جلوگيري شود، چراكه مديريت كرونا تنها درمان نيست بلكه پيشگيري يكي از مهمترين بخشهاي مديريت در بحران سلامت است.
پارادوكس تنگدستي دولت
بسياري از كارشناسان اقتصادي را نگران ضرر و زيان ناشي از تركيدن اين حباب عظيم براي سهامداران كرده است. در همين مدت، 50 هزار ميليارد تومان منابع ارزي تبديل به ريال شده است. 60 هزار ميليارد تومان سود بانكي پرداخت شده است و مجموعا 100 هزار ميليارد تومان نقدينگي خلق شده است. آيا تامين 25 هزار ميليارد تومان هزينه معيشت براي 8 ميليون خانوار بحرانزدهاي كه در پس بيماري و قرنطينه از كسب و كار خود بازماندهاند با اين اعداد و ارقام جور در ميآيد؟ سرباز زدن از پرداخت چنين رقمي بدون بازپرداخت و «قول پرداخت آن در قالب وام با سود 12 درصدي» در اين شرايط چه چيزي را عايد خانوارهايي ميكند كه با تورم بالاي 40 درصدي روبهرو هستند و قدرت خريدشان نيز افت كرده است؟ پارادوكس خلق پول با تنگدستيها و بيپوليها چگونه بايد حل شود؟
مردم ايران به خوبي با اثرات تحريم آشنا هستند و اگرچه دوره جديد تحريمها سختتر و ناجوانمردانهتر است اما تحريم و دشمني امريكا مربوط به اين يك سال و دو سال و شايد يك دهه و دو دهه گذشته نيست كه 4 دهه است، دشمنان اين سرزمين با تحريم و جنگ و آتشافروزي رفتار دوگانهاي با ايران داشتهاند و حتي در اين اوضاع و احوال، حاضر به آزادسازي منابع فروش نفت ايران كه متعلق به مردم ايران است، نيستند. مردم ايران در تمام اين سالها، متحمل دردها و رنجهاي ناشي از تحريم و فشار اقتصادي بودهاند و حالا در قحط سال منابع ارزي، با تورم بالا ميسازند و قدرت خريدشان هم روزبهروز پايينتر ميآيد. اما حالا كه روزگار ديگري است و چشمانداز اقتصادي نيز (به گفته خود مسوولان دولتي) سختتر از اين خواهد بود آيا نوبت نهادها و بنگاههاي اقتصادي حاكميتي و بزرگ نيست كه به ياري آنها بشتابند؟