رسانهها دنبال منفعت خودشان هستند
سوءاستفاده از احساسات هواداران
نظرسنجيهاي AFC پشتسر هم از راه ميرسند و هواداران فوتبال ايران را به واكنش وادار ميكنند. در گزارشي كه چند روز پيش نوشتم به داستان انتخاب بهترين بازيكن ايراني تاريخ ليگ قهرمانان آسيا و نبرد بين سيدجلال حسيني و فرهاد مجيدي و به تبع آن درگيري هواداران سرخابي پرداختم. بعد از آن نظرسنجي كنفدراسيون فوتبال آسيا دو نظرسنجي ديگر
به راه انداخت كه در يكي نام بيرانوند به چشم ميخورد و در نظرسنجي بعدي نامهاي مهدي ترابي و آندرانيك تيموريان. اولي انتخاب بهترين دروازهبان آسيايي جام جهاني بود و بعدي انتخاب گل برتر. در هر دو نظرنسجي نيز دوباره هواداران سرخابي كمر به حضور گسترده و حداكثري و استفاده از همه امكانات براي برتري بستند. نظرسنجي آخر بين تيموريان و ترابي همچنان ادامه دارد و معلوم نيست درنهايت برتري به كدام بازيكن ميرسد. اما نتيجه تغييري در روند مساله ايجاد نميكند. آنچه در اين رايگيريها تغيير نميكند درصد بالاي آراي بازيكنان منسوب به تيمهاي استقلال و پرسپوليس و راي نياوردن بقيه گزينههاست. فرقي هم نميكند ساير گزينهها ايراني باشند يا خارجي. مثلا در همين مورد آخر به جز ترابي و تيموريان سه گزينه ديگر شامل اكرامجان عليبايف بازيكن ازبك تيم افسي سئول، لي چانگ مين بازيكن كرهاي تيم ججو يونايتد و عبدالكريم حسن بازيكن قطري تيم السد نيز به چشم ميخورد. سه بازيكني كه در مجموع صفر درصد آرا را به خود اختصاص دادهاند! فعلا در مجموع بيش از دو ميليون راي ثبت شده در سايت AFC 56درصد ترابي راي آورده و 44درصد آندرانيك.
شكي در اين نيست كه همه هواداران فوتبال دوست دارند پرچم تيم محبوبشان را بالا ببرند. اين برتريها شايد اررزشي روي كاغذ نداشته باشند اما در كلكلهاي هواداري و كم كردن روي رقيب كاركرد دارند. اما سوال اينجاست كه مگر بقيه بازيكنان اين ليست طرفدار ندارند؟ مگر تيمهايي كه آنها در آن توپ ميزنند رقيب كلاسيك و سنتي ندارند؟ پس چرا آنها بايد
صفر درصد راي بياورند و همه آرا به سبد بازيكنان سرخابي بريزد؟ اين جنون برتريجويي و حضور حداكثري از كجا ناشي ميشود؟ جنوني كه به خوبي توسط رسانهها درك ميشود و در چنين نظرسنجيهايي به وضوح به بازي گرفته ميشود. تنها چيزي كه در اين ميان اهميت ندارد كه البته شايد واقعا هم مهم نباشد، كيفيت است. يعني وقتي شما به عنوان يك هوادار وارد يك نظرسنجي ميشويد كسي از شما انتظار ديد منصفانه ندارد.
واقعيت اين است كه رسانهها از جنون هواداران سرخابي سوءاستفاده ميكنند. بازوهاي رسانهاي AFC دقيقا از هواداران پرسپوليس و استقلال سوءاستفاده ميكنند و بازديد سايت خودشان را بالا ميبرند و طبيعتا از اين راه كسب درآمد هم ميكنند. هواداران نيز با تحريك پيجهاي طرفداري به بازي تن ميدهند و حتي با تقلب هم كه شده سعي ميكنند پيروز شوند. اين هواداران در اين چند وقت حتي يكبار هم از خودشان سوال نپرسيدهاند كه چرا بايد هر روز چنين نظرسنجيهايي به راه بيفتد و هميشه هم در آن يك دوقطبي سرخابي به چشم بخورد؟ مثلا در همين نظرسنجي اخير چطور كساني كه انتخابها را انجام دادهاند، توانستهاند از سوپرگل محمد قاضي به بنيادكار ازبكستان در مرحله گروهي ليگ قهرمانان آسيا در سال 2010 چشم بپوشند؟ آيا جز اين بوده كه محمد قاضي به يكي از دو تيم سرخابي وصل نيست؟ با اينكه اين مهاجم سابقه پوشيدن پيراهن هر دو تيم را هم در كارنامه دارد.
اشكال عمدهاي كه ميتوان به اين نوشته وارد كرد اين است كه آيا حضور حداكثري هواداران براي برتري بازيكن يا تيم محبوبشان چيز واقعا بد و نابهنجاري است؟ اين يك نظرسنجي است نه بيشتر؛ پس نبايد خيلي هم سخت گرفت. شايد اين نقد تا حدودي منطقي به نظر برسد اما سوال اينجاست كه آيا سوءاستفاده از حضور هواداران و برانگيختن احساسات آنها هميشه در حد يك نظرسنجي باقي ميماند؟ و در ضمن آيا همين نبرد مجازي به اصلاح «فان» ميتواند مجوز هرگونه تقلبي براي برنده شدن را صادر كند؟ مثلا ميتوان پرسيد هوادار تينيجري كه به راحتي با گزارهاي نظير براي پيروزي فلان بازيكن مجاز هستي تقلب كني و چند بار راي بدهي مواجه شده چه پيامي از اين وضعيت دريافت ميكند؟ در سالهاي گذشته نظرسنجيهاي زيادي را در فضاي مجازي ديدهايم كه از طريق دوقطبيسازي پاي لشكر مجازي ايرانيها را به يك رايگيري باز كرده. مثلا حضور در صفحه گوگل براي راي دادن به نام «خليجفارس» در مقابل «خليج عربي» با استفاده از دو قطبي ايراني-عربي يا شركت در نظرسنجي بهترين مهاجم تاريخ آسيا و رقابت بين علي دايي و بازيكنان عربيباز با همان دو قطبيسازي. در چنين شرايطي اگر بپذيريم كه حوزههاي مسائل اجتماعي بهشدت در هم تنيده است و هر پديدهاي روي پديدههاي ديگر و هر كنشي روي كنشهاي ديگر تاثير ميگذارد، پس واقعا نبايد با نگاهي سهلانگارانه چنين رخدادهايي را با تقليل آن به يك كلكل هواداري ناديده بگيريم.