فرصت كرونا براي امارات
اين اتفاق نيز رخ داد. اكنون اين سياست نيز هم به نفع روسيه و هم به نفع ايران دنبال ميشود. در بحث يمن نيز شاهد پيشنهاد مشترك امارات و عربستان براي آتشبس در اين كشور بوديم، اما براي اولين بار است كه يمنيها دست بالا را دارند و آتشبس را منوط به شروطي كردند، چراكه يمنيها دست بالا را در عرصه نبرد در اختيار دارند. از همينرو مجموعه شرايط نشان ميدهد، امارات و عربستان در عرصه نبرد يمن موضع پدافندي به خود گرفتهاند و ميخواهند آتشبس در يمن برقرار شود. در اين ميان درخواست دبيركل سازمان ملل براي آتشبس را بهانه قرار دادند و آتشبس را بلافاصله پذيرفتند. از سوي ديگر ظاهرا تحركاتي بين ايران و كشورهاي عربي منطقه براي بهبود روابط و در مورد به آرامش رسيدن اوضاع در عراق بين ايران و كشورهاي عربي نيز صورت گرفته است. سفرهاي چند وقت اخير مقامهاي ايراني به عراق نيز در همين راستا بوده است. بهطور كلي صورت سياسي منطقه در حال تغيير است. عربستان در سياست خارجي منطقه ديگر نقش محوري ايفا نميكند، بلكه امارات در حال تبديل شدن به بازيگر محوري اعراب در عرصه منطقهاي است. دليل عدم محور قرار گرفتن عربستان اشتباهات متعددي است كه محمدبن سلمان وليعهد سعودي انجام داده كه از جمله آن ميتوان به بحث جنگ يمن و ترور جمال خاشقجي اشاره كرد. از همينرو اكنون عربستان در بحث سياست خارجي منطقه به حاشيه رانده شده است. در حال حاضر نيز سعوديها به شدت درگير مسائل داخلي خود هستند، از همينرو عربستان ديگر محور نيست، بلكه اين امارات است كه نقش محوري را ايفا ميكند. البته نبايد فراموش كرد هماهنگيهاي پشت پرده ميان دو كشور كماكان وجود دارد و نشانهاي از مخالفت عربستان با رويكرد امارات در حال حاضر وجود ندارد. البته نميتوان انتظار داشت اين تغيير رويكرد باعث بهبود شرايط ميان ايران و اعراب شود، اما از موضع شديد ضد ايراني اعراب نسبت به ايران كه پيشتر وجود داشت رفتهرفته كاسته ميشود، اما اينكه تحولات پس از كرونا چگونه پيش برود هنوز مشخص نيست. بهطور كلي كرونا در تمامي عرصههاي سياسي، اقتصادي و بينالمللي دنيا اثرگذار بوده است و بسياري از مسائلي كه بنا بود رخ دهد ديگر انجام نميشود و براي اولين بار است كه جهان اينچنين در يك ركود سخت قرار گرفته است. از همينرو كرونا رمق اجراييسازي بسياري از سياستها را گرفته است و تا مدتي كشورهاي دنيا و به خصوص امريكاييها ديگر توان و تحمل سياستهاي تهاجمي را ندارند. اگر عراق را مثال بزنيم، تا چندي پيش بسياري از محافل سياسي و رسانهاي در ايران بر اين باور بودند كه در عراق كودتا رخ ميدهد يا جنگي عليه ايران در ميگيرد. اما در عمل اقدامات امريكا كاملا جنبه رواني داشت، چراكه امريكا قصد دارد از پادگانهايي كه در اختيار دارد خارج شود و از كميت به سمت كيفيت سوق پيدا كند و در سوي ديگر مخالفان را بترساند و افكار عمومي را تحت تاثير قرار دهد ولي در سوي ديگر هيچ دادهاي نشان نميداد كه امريكا قصد اقدام نظامي در منطقه را داشته باشد.
اكنون بن زايد و امارات شرايط به مراتب با ثباتتري نسبت به بن سلمان و خاندان سعودي در عربستان دارند. بن زايد برخلاف بن سلمان، بسيار زيرك، هوشمندانه و منعطف با مسائل برخورد ميكند، از همينرو آينده بن زايد روشنتر از عربستان و بن سلمان است و ميتواند نقش موثرتري در منطقه ايفا كند. اكنون شاهد آن هستيم كه بن سلمان چندان حضور جدي در مباحث منطقهاي ندارد، بنابراين ميتوان اين انتظار را داشت كه بن زايد راهبرد سياست خارجي خود را با موفقيت به نمايندگي از ساير كشورهاي عربي پيش خواهد برد.