نگاهي به طاعون آلبر كامو
چشمانداز رستگاريبخش
مهدي احمدي
اين روزها رمانهاي مرتبط با بيماريهاي واگيردار بيشترين توجه را به خود جلب كرده است، همان طور كه خيليها پيشتر به آن اشاره كردهاند، رمان طاعون آلبر كامو تاليف سال 1947 چيزي بيش از عنوان بيپرده آن است. اين كتاب چكيدهاي از تجربه كامو به عنوان سردبير روزنامه نبرد (Combat)-روزنامهاي از جبهه مقاومت فرانسه- همچنين تمثيلي از گسترش فاشيسم و اشغال فرانسه توسط نازيهاست. طاعون همچنين تكامل انديشه فلسفي او را نشان ميدهد: چرخش تدريجي به سمت تقدم پوچي، دور از پيوستگي با اگزيستانسياليسم سارتر.
اما موضوع اصلي طاعون، البته كه يك طاعون است- شيوع داستاني- در «استان فرانسوي» اوران در الجزاير. در اينجا، كامو شيوع وبا در قرن نوزدهم را تا حدودي به دهه 1940 جابهجا ميكند و آن را به اپيدمي ناشي از موش تبديل ميكند كه دهها ميليون نفر را در قرون گذشته كشته است.
كامو «خود را در تاريخ طاعونها غوطهور كرده بود»- همانطور كه دانيل دفو 175سال قبل در مجله سال طاعون با ترسيم تجربيات خود به عنوان روزنامهنگار انجام داده بود- كتاب او يادداشتهاي مدرسه زندگياش بود. كامو حتي در سرلوحه رمان از دفو نقل ميكند:«تجسم اسارتي به وسيله اسارتي ديگر به همان اندازه معقول است كه بخواهيم چيزي را كه واقعا وجود دارد به وسيله چيزي كه وجود ندارد، نشان دهيم».
كامو «كتابهاي مربوط به مرگ سياه را خوانده بود. در قرن چهاردهم 50 ميليون نفر فقط در اروپا با ابتلا به اين بيماريها كشته شدند.
طاعون ايتاليايي در سال 1629 كه منجر به كشته شدن 280 هزار نفر در دشتهاي لومباردي و ونتو شد، طاعون بزرگ لندن در سال 1665 همچنين طاعونهايي كه شهرها را در سواحل شرقي چين در قرن 18 و 19 مورد تاخت و تاز قرار داد». شايد بيش از زمان طاعون كامو، طاعون زمان ما ميتوانست جزييات بيشتري از دانش تاريخي اين بيماري را در ذهن شخصيت اول كتاب- دكتر برنارد ريو- يادآوري كند كه در بزنگاه ذهني خود به ياد ميآورد:«به گفته پروكوپيوس در قسطنطنيه طاعون باعث 10هزار كشته تنها در يك روز شد».
ريو مضمون ديگري را نيز در اين رمان تجسم ميكند: ظرفيت به ظاهر بيپايان انسان براي انكار حتي در بين متخصصان باهوش و پاكنيت. با وجود خواندن تاريخ و مشاهده دقيق شيوع اين بيماري، ريو در اعتراف به ماهيت بيماري ناكام است، يا امتناع ميكند، تا وقتي كه يك همكار قديميتر به او ميگويد: «مسلما شما ميدانيد اين چيست» او مجبور به گفتن كلمه «طاعون» با صداي بلند ميشود و براي اولين بار اجازه ميدهد تا شيوع همهگير بيماري در ذهنش به حقيقت بپيوندد.
مانند شرايط كنوني ما، ريو تسليم شد و اكنون ميتوانيم با توجه به اتفاقات امروز، ترديدهاي او را درك كنيم و اينكه چگونه بين تضاد ترس و اطمينان دچار گسيختگي شد. وقتي جنگ شروع ميشود، مردم ميگويند:«اين خيلي احمقانه است؛ مدت طولاني نميتواند دوام آورد.» گرچه يك جنگ ممكن است «خيلي احمقانه» باشد اما مانع از ماندگاري آن نميشود. در هر صورت حماقت مهارت پيدا كردن راه خود را دارد و دليل اصلي آن را بايد در خود جستوجو كنيم چرا هميشه اينقدر مشغول و معطوف به خودمان بودهايم.
از اين نظر مردم در دوران مختلف تاريخي به گونههاي مختلف سرگرم و معطوف به خودشان بودهاند؛ به عبارتي آنها اومانيست بودند؛ آنها به طاعون باور نداشتند. جوامع بشري دايما مشغول پروژههاي تجاري و ايدههايي در مورد پيشرفت خود مانند «اومانيستها» ظهور دوباره تاريخ را رد ميكنند و اعتقاد دارند، طاعونها متعلق به گذشتههاي دور است. كامو مينويسد كه چنين افرادي «اول از همه ميميرند زيرا آنها اقدامات احتياطي لازم خود را انجام نميدهند.»
همه ميدانند كه طاعونها هم راهي براي ظهور مجدد در جهان مييابند. با اين حال باور اينكه از چنين آسمان آبي زيبايي چنين مرگ سياهي آوار سرمان ميشود، دشوار است. در طول تاريخ به اندازه جنگها طاعون رخ داده است؛ اما هنوز هم هر بار طاعونها و جنگها به يك اندازه باعث تعجب مردم ميشوند.
چه ما براي آنها آمادگي داشته باشيم و چه نداشته باشيم، طاعونها و جنگها به كمك نيروهاي وحشيانه حماقت و بيمنطقي بشر بر سرمان ويران ميشوند. اين حقيقت هولناك در مواجهه با آزادي افسارگسيخته اگزيستانسياليسم سارتري به اوج ميرسد. راوي كامو درباره اهالي شهر اوران ميگويد:«آنها خود را آزاد ميخواستند و تا زماني كه طاعونها وجود داشته باشند هيچ كس آزاد نخواهد بود.» اين رمان در ادامه نشان ميدهد كه چگونه يك بيماري ميتواند براي گراميترين مفاهيم ما ويرانگر باشد.
كامو نشان ميدهد «زندگي ما» اساسا در لبهاي از آنچه او «پوچي» مينامد، قرار دارد. اما اين «نبايد ما را به نااميدي محض سوق دهد» گرچه اين احساس ممكن است، مرحلهاي در مسير يك «چشمانداز رستگاري بخش كمدي-تراژيك» باشد. به رسميت شناختن محدوديت، شكست، جهل و تكرار- آنچه فيلسوف ميگوئل د اونامونو آن را «حس غمانگيز زندگي» ناميده است- ميتواند در عوض ما را از «رفتارهايي كه كامو نكوهش ميكند، درمان كند: سنگدلي، كمالگرايي، امتناع از شادي و قدرشناسي، گرايش به اخلاقگرايي و قضاوت.» طاعون در مورد هر چيز ديگري باشد، كامو در آن نشان ميدهد كه در زمان جدال براي زنده ماندن، اين روحيات اخلاقي ميتوانند چيزي بدتر از بيفايده باشند و احتمالا اولين چيزي كه از بين ميروند، هستند.
منبع: اپن كالچر