تولد آدولف هيتلر
مرتضي ميرحسيني
سال 1889 در چنين روزي در منطقهاي در مرز آلمان و اتريش متولد شد. به بيست سالگي نرسيده بود كه راهي وين و مدتي در اين شهر مقيم شد. آن روزها نه دوستي داشت و نه پولي و نه حتي مهارتي براي امرار معاش. در همين دوره از زندگياش، در گذر از تجربه روزهاي تنگنا و تحقير بود كه تنفر از اشراف كه سوار بر كالسكههاي مجلل خود از خيابانهاي شهر ميگذشتند در دلش جوانه زد و از ماركسيسم كه ميان كارگران ويني طرفداران فراوان داشت بيزار شد. از يهوديان هم كه عملا بخش بزرگي از امور تجاري، پزشكي و حقوقي شرق اروپا را در دست داشتند بدش ميآمد. تنها چيزي كه برايش باقي ماند تا به آن بچسبد و دل خوش كند، نژادش بود. به قول رابرت پالمر: «اين فكر براي هيتلر جوان مايه آرامش خاطر خاصي ميشد كه خود را يك نفر آلماني خالص و از تيره آلماني قديمي اصيل پندارد. اكثر گفتهاند مباهي بودن به نژاد آخرين مايه دلخوشي از براي كساني است كه نميتوانند به چيز ديگري فخر كنند.» با روحي زخمخورده، اتريش را به مقصد آلمان ترك كرد. بعد از چند سال سردرگمي و تغيير شغل، سرانجام در مقطع منتهي به جنگ اول جهاني به ارتش آلمان پيوست. پس از جنگ با درجه گروهباني از خدمت مرخص و با گروه كوچك و نوپايي همراه شد كه خودشان را حزب كارگران آلمان ميخواندند. آنان سال بعد خودشان را ناسيونال سوسياليست ناميدند و واژه نازي را كه در واقع دو سيلاب نخست اسم اين حزب بود سر زبانها انداختند. آنچه زمينه نقشآفريني نازيها را مهيا ميكرد، شرايط بد و آشفته آلمان بعد از جنگ و تضادهاي اجتماعي و بحران اقتصادي اين كشور بود. «آدولف هيتلر كه بدون كساد جهاني ممكن بود حتي نامش در صفحات تواريخ ضبط نشود، بر اثر اوضاع و احوالي كه با بروز كساد در آلمان قرين بود، آدمي شد به بزرگي ناپلئون.» نازيها به رهبري هيتلر از مسيرهاي دموكراتيك به قدرت رسيدند، اما براي بقاي خود و حفظ قدرت، بساط دموكراسي را جمع كردند. هيتلر در كشورش حالت فوقالعاده اعلام كرد، به شور و التهاب جامعه دامن زد و پايههاي ديكتاتوري خود را استوار ساخت. خودش را پيشوا و حكومتش را رايش (امپراتوري) سوم ناميد و به آلمانيها وعده داد كه رايش جديد بيشتر از هزار سال پايدار خواهد ماند (رايش اول، امپراتوري مقدس آلمان بود و رايش دوم را هم بيسمارك برپا كرده بود). بر جامعه سيطره يافت، احزاب رقيب را از رقابت منع و محروم كرد و حتي برخي نازيهاي مردد و مشكوك را كشت. همه آزاديها را محدود، اتحاديهها و تشكلها را منحل و اجتماع و تظاهرات را غيرقانوني اعلام كرد. نازيها با شعار «امروز آلمان، فردا سراسر جهان» بر كشورشان مسلط شدند.