دين از نگاه فلسفه
فلسفه دين شاخهاي از فلسفه مشتمل بر همه مباحث فلسفي است كه بنمايه آنها پرسشهايياست كه از دين سرچشمه ميگيرد. فلسفه دين، ارزيابي مفاهيم و باورهاي بنيادين سنتهاي ديني ويژه جوامع مختلف است. موضوعات اصلي فلسفه دين، استدلال پيرامون طبيعت، وجود يا عدم وجود خدا، زبان دين، معجزه، دعا، مساله شر، صفات خدا، پلوراليسم ديني، معرفتشناسي ديني و رابطه بين دين و ديگر نظامهاي ارزشي مانند اخلاق و علم تجربي است. فلسفه دين با فلسفه ديني متفاوت است؛ فلسفه ديني فكر فلسفي است كه توسط دين هدايت ميشود كه نمونههايي از آن را ميتوان در فلسفه مسيحي يا فلسفه اسلامي جستوجو كرد، اما فلسفه دين تبيين عقلاني ماهيت دين به خودي خود است، بنابراين براي مطالعه فلسفه دين نيازي به باورمندي به اديان نيست. اصطلاح فلسفه دين، اصطلاحياست كه از اواخر قرن هجدهم رايج شده است. اين اصطلاح تحت تاثير هگل رواج يافت كه گونههاي مختلف فلسفه را در نظام فكري خود وارد كرده بود. فلسفه دين با پرسشهاي بنيادي آغاز ميشود كه اديان به وجود آوردهاند. فلسفهورزي در اين پرسشها بازتاب برداشت فيلسوف از كاركرد فلسفه است. بخش مهمي از فلسفه دين را دلايل وجود خدا و دلايل عدم وجود خدا تشكيل ميدهند. دلايل كيهانشناسانه وجود خدا سابقهاش به افلاطون و ارسطو ميرسد كه به مفهوم علت اول يا برهان عليت باور داشتند. دلايل وجودشناسانه كه نخستينبار آنسلم آن را باب كرد، مركز ثقلش مفهوم موجود كامل است. دلايل عدم وجود خدا و رد ادله سنتي اثبات خدا نيز همواره مورد توجه فلسفه دين بوده است. معرفتشناسي باور ديني با اين پرسش كه رويكرد درست و مناسب براي ارزيابي باور ديني چيست و نيز با انجام خود اين ارزيابي سروكار دارد. در بسياري از اين مباحث، بر تضاد ميان نقش عقل انسان و وحي الهي تاكيد ميشود. در اين باره، توماس آكويني، كوشيده است تركيبي از اين دو به وجود آورد. كانت، در پي اين بود كه دين را تنها بر پايه عقل بنيان نهد. كييركهگور باور ديني را پيرو موشكافي عقلي ساختن، مخل ايمان ديني اصيل دانسته است. معرفتشناسان اصلاحي، معتقدند كه باورهاي ديني، حتي اگر كسي دليل و بينهاي بر آن نداشته باشد، قابل توجيه عقلياند. «درآمدي به فلسفه دين» تحقيق گستردهاي است راجع به موضوعاتي كه در صدر مباحث رايج در فلسفه معاصر دين قرار دارند. در اين كتاب مهمترين آرا و براهين فيلسوفان گذشته و حال بررسي و تحليل ميشوند. كتاب به همه مباحث محوري مطرح در اين حوزه ميپردازد كه از آن جمله است: انسجام دروني اوصاف خداوند، براهين الهيات توحيدي و نيز استدلالهاي حامي بيخدايي، ايمان و عقل، دين و اخلاق، معجزات، اختيار بشر و مشيت الهي، علم و دين و جاودانگي. به علاوه در آن راجع به موضوعات بسيار مهم ديگري هم بحث ميشود كه آثار مشابه غالبا از آنها غفلت ميورزند؛ ازجمله: برهان اختفا در اثبات بيخدايي، انسجام دروني آموزههاي تثليث و تجسد و نسبت ميان دين و علم و سياست. دانشجويان دورههاي كارشناسي و كارشناسي ارشد فلسفه و فلسفه دين اين اثر را مصاحب ارزشمندي براي خود خواهند يافت. «درآمدي به فلسفه دين» نوشته مايكل جي. ماري و مايكل سي. ري با ترجمه سعيد عابدي توسط انتشارات نشر ني منتشر شده است. از جمله سرفصلهاي اين كتاب ميتوان به اوصاف خدا، ايمان و عقلانيت، ماهيت ايمان، كالونيسم، مولينيسم، تنوع اديان و كثرت گرايي ديني، براهين هستيشناسي، براهين نظم، براهين تمثيلي، برهان شر، دين و علم، استدلال سنجش قراين، استدلال قانونهاي نادرست، عينيتگرايي اخلاقي و ذهنيتگرايي اخلاقي، دين و گفتمان عمومي و... اشاره كرد.