• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4631 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۷ ارديبهشت

يادآوري روزهايي كه ويروس كرونا غم را به جامعه تزريق كرده بود

زحماتي كه كشيديم؛ جان‌هايي كه داديم

گروه اجتماعي 

 

 

از آن روزها زياد نگذشته است كه فراموش‌شان كرده ‌باشيم؛ همان روزهايي كه گويي خاك مرده بر همه چيز پاشيده بودند. چه آنجا كه بيماران مبتلا به ويروس «كرونا» را مي‌خواستند درمان كنند و چه اينجا كه ما بوديم و هر روز ساعت 2 بعدازظهر كه مي‌شد منتظر مردي پشت تريبون مي‌شديم تا بگويد چند نفر ديگر مبتلا شده‌اند، ‌چند نفر بهبود يافته‌اند و چند نفر جان خود را از دست داده‌اند. 
آن موقع هنوز 2 هفته بيشتر سپري نشده بود و هنوز كسي به درستي نمي‌دانست با چه چيزي مواجه است. فقط خبر بود كه پشت خبر مي‌آمد. يكي رسمي چندين ده خبر هم غيررسمي. يك خبر را رسانه شناسنامه‌دار مي‌زد ده‌ها خبر را رسانه‌هايي كه هيچ شناسنامه‌اي نداشتند. بعد دلهره سرتا پاي‌مان را مي‌گرفت. نكند دارند به ما دروغ مي‌گويند؟ نمي‌توانستي فرق بين واقعي و غيرواقعي‌شان را از هم تشخيص دهي. يكي فيلم از لودري پخش مي‌كرد و مدعي مي‌شد دارند گور دسته‌جمعي حفر مي‌كنند. يكي از مرگ‌هايي كه ثبت نمي‌شد روايت مي‌كرد. يكي هم از آن مي‌گفت كه علت مرگ بيماران كرونايي را عنوان ديگري ثبت مي‌كنند. آنها كه بيرون بودند باور نداشتند چيزي كه ديده نمي‌شود اين‌گونه 
فوج فوج قرباني بگيرد. آنها كه آنجا كنار بيماران به مداواي‌شان مشغول بودند تا به حال نديده بودند كه بيماري به اين سرعت مغلوب ويروس شود. نفس‌هاي‌مان به شماره افتاده بود مثل روزهاي سال 1398 كه به شماره افتاده ‌بودند. هر كدام‌مان در روز چندين‌بار از خداوند مي‌خواستيم اين چند روز باقي‌مانده از سال هم زودتر سپري شود و برود كه ديگر بازنگردد. حسي بر همه ما غلبه كرده بود؛ حسي كه مي‌گفت توان مقابله با اين ويروس را نداريم. خبرهايي كه از خط مقدم نبرد با اين لشكر ناپيدا مي‌آمد بيشتر نفس هر شنونده‌اي را مي‌گرفت؛ تجهيزات نداريم، ماسك نداريم، گان نداريم، مواد ضدعفوني نداريم. دارو نداريم و تو گويي مي‌گويند همين است كه الان ما هم سر زمين بگذاريم و تلف شويم. اما اين ترس بي‌دليل نبود؛ فيلم‌هايش يكي‌يكي به اشتراك گذاشته شد. تشييع پرستاري كه به ويروس كرونا مبتلا شد و جان باخت. تصوير پزشكي كه ويروس كرونا او را هم از پاي درآورد. مگر هر بيمارستان چند پزشك و پرستار و بهيار و كادر درماني دارد. تيم ذخيره‌اي نبود. خيلي‌ها قالب تهي كرده بودند. همان‌ موقع بود كه خيلي‌ها خواستار از حصر بيرون آمدن «شادي» شدند تا به آن به جنگ سايه‌اي از غم كه بر همه ما سنگيني مي‌كرد، بروند. حتي رييس‌جمهور هم دست به دامان «شادي» شد. خود ما در «اعتماد» هم با تيتر «شادي درماني» به انعكاس آن پرداختيم. آن موقع بود كه ديگر انتشار فيلم‌هاي حركات موزون پيگردي نداشت. بعد همه دست به كار شدند. تيم‌ درمان براي روحيه دادن به همكاران خودش هر چه هنر غير از شفا دادن داشت را به كار بستند و فيلم‌هايش را به اشتراك گذاشتند. حتي برخي فيلم‌ها را با موزيك‌هاي محلي و بومي هر منطقه ميكس كردند تا حس بهتري به اهالي آن محل بدهند. از گيلان كه بعد از قم دومين منطقه شيوع ويروس كرونا بود فيلمي كه يكي از كادر درمان براي بيماران گيتار مي‌نواخت، منتشر شد. خوبي ماجرا اين بود كه با آن همه ماسك و گان و «شيلد» نمي‌شد كسي را تشخيص داد و در اين گمنامي هر چه ناز و كرشمه مي‌دانستند را در عمل به كار بستند تا هم همكاران‌شان را بخندانند و هم سايه غم و سوگ را عقب برانند. حتي اگر از خواننده‌هايي كه با موزيك و ترانه آنها حركات موزون رقم خورده بود خوش‌مان نمي‌آمد ولي حسي كه داخل آن فيلم‌ها بود لحظه‌اي هر كس را از آنچه شيوع ويروس كرونا بر سرش آورده بود جدا مي‌كرد. مثلا آن 2 نفري كه هيكل‌شان نشان از آن داشت كه مرد هستند و با ترانه بهنام باني خودشان را تكان مي‌دادند! يا آن گروهي كه صف كشيده بودند و يكي‌يكي جلوي دوربين حركتي موزون مي‌كردند و از كادر خارج مي‌شدند يا آن پرستار سبز‌پوشي كه ظرافت حركات موزونش همه جنگندگي ويروس كرونا را به سخره گرفته بود. 
همه اين كارها براي آن بود كه خط مقدم نبرد با ويروسي عالم‌گير كم نياورد. همين شد كه آنها جانانه ايستادند تا امروز آن كسي كه هر روز پشت تريبون مي‌ايستاد تا آمارها را بگويد عددهايش ديگر 3 ‌رقمي نباشد. اما اين همه زحمت و اين‌گونه آن روزها را پشت‌سر گذاشتن نبايد رها شود كه امروز بشنويم فرمانده مبارزه با كرونا در تهران بگويد شيب ابتلا به ويروس كرونا در پايتخت مثبت است يا خبرها از فارس و خوزستان حكايت از صعود تعداد مبتلايان و قربانيان ويروس كرونا داشته باشد. اگر حدود يك‌ هزار و 600 نفر از كادر درماني به ويروس كرونا مبتلا شدند و از ميان آنها 110 نفر جان ‌باختند سال‌ها طول مي‌كشد تا دوباره افرادي جايگزين آنها شوند، تجربه كسب كنند و سلامت ما را تامين.  وقتي ابوالفضل آفريده، مدير درمان سازمان تامين اجتماعي، روز ۲۴ فروردين خبر داد كه ۳۰۰ نفر از كادر درمان بيمارستان‌هاي اين سازمان به كرونا مبتلا شده و ۱۰ نفر از آنان جان باخته‌اند، براي بيشتر ما كه دفترچه بيمه تامين اجتماعي داشتيم خبر خوشايندي نبود. 
براساس اين آمار و اسامي، در استان تهران 
۳۰ نفر در استان گيلان ۲۸ نفر و در استان مازندران حدود ۲۰ نفر از پزشكان و كادر درمان جان باخته‌اند. اين استان‌ها از جمله استان‌هايي هستند كه بيشترين مبتلايان و جان‌باختگان به كرونا را داشته‌اند.
نرجس خانعلي‌زاده، پرستار ۲۵ ساله بيمارستان ميلاد لاهيجان، اولين پرستاري بود كه خبر درگذشتش بر اثر ابتلا به كرونا منتشر شد و حالا عكسي از بخش اورژانس بيمارستاني كه او در آن كار مي‌كرد، منتشر شده كه نام آنجا را «اورژانس نرجس» گذاشته‌اند. 
آنها جان‌شان را ندادند كه امروز سدي كه مقابل شيوع ويروس كرونا بسته شده بود، بشكند. تمام روزهايي كه در خانه مانديم و صبوري كرديم براي آن نبود كه امروز دوباره ويروس جان بگيرد و به جانمان بيفتد. كادر درمان تعداد مشخصي دارد. مي‌گويند در ايتاليا به سبب آنكه تعداد تخت كافي بيمارستان و تجهيزات نداشت تلفات زيادي را متحمل شد. اگر نيروي انساني متخصص خود را به سادگي از دست بدهيم و موج دومي به راه افتد معلوم نيست چه سرنوشتي خواهيم داشت. به‌ويژه كه همه ما انسانيم و خسته مي‌شويم. در خستگي خطا هم بالا مي‌رود. اجازه ندهيم لشكريان ناپيدا دوباره بر ما غلبه كنند. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون