مطالبه آرزوهاي تهران
زهرا نژاد بهرام
روز آرزوها امسال با روز شوراها مصادف شد. شوراها كه نهادي مردمي و برخاسته از متن مردمسالاري به تصوير مشخصي از حاكميت مردم بر مردم معنا گرفته است، در پس آرزوهاي مردم متولد شد تا بتواند خواستهها را و آرزوها را به معناي واقعي تعريف كند. روز آرزوها، روز خواستن دوردستهاست و شوراها دوردستها را به زمين آوردند، تا با اتكا به نيرو و توان مردم شكلي متفاوت از مديريت را معنا كنند. پويش آرزوهاي تهران در معنابخشيدن به اين هويت، گامهاي بلندي را طي كرد، اما اين گامها كمكم با حركتي بر گرفته از خواست شهروندان و نگاهي دوباره به خواستهها و آنچه در ذهن شهروندان در پس آرزوها شكل ميگرفت، به دنيا آمد. وقتي از آرزو در تهران، از آرزو در محلات، از آرزو در خانه حرف ميزنيم، بيش از هر چيز به چيزهاي متفاوتتر از مطالبات بايد انديشيد. آرزوي داشتن شهري رنگي، محلهاي زيبا و پرواز گنجشكاني در درون خانهها يا آرزوهايي كه شايد بسياري از آنها دور از ذهن و دستنيافتني باشد، اما آرزوست. پويش آرزوهاي تهران در تلاش بود تا اين مفاهيم را زميني و معنا كند، اما رنگش تغيير كرد. وقتي از پويش آرزوهاي تهران سخن گفتيم، به ناگاه همه فكرها به سوي اين حركت كرد كه خواستههاي خود را براي محله تعريف كنيم، از بهبود شرايط حملونقل گرفته تا بازار ميوهوترهبار، اما اينها آرزو نبود. اينها مطالبات شهرونداني بود كه مدتها براي رسيدن به آنها از طرق گوناگون بيان ميكردند، از 1888 گرفته تا 137، از مذاكره حضوري با مديران شهري تا نشستهاي مردمي مديران شهري. اما آرزو دورماند. وقتي از من سوال شد «براي محله يوسفآباد چه آرزويي داري»، گفتم «دلم ميخواهد تمام پلههاي يوسفآباد برقي بشه و آسانسور داشته باشه.» وقتي از من در مورد اميرآباد و آرزو براي آن سوال شد، گفتم «دلم ميخواهد اميرآباد همه كوچهها و خيابانهايش با نهرهاي پرآب ديده بشه.» واقعا آرزو داشتم شكل تهران تصويري متفاوت باشد...
شكلي از مهر و دوستي در همه كوچهها، صداي آواز مهرباني با لبخند و شور و شعف كودكان همراه باشد. آري اينها آرزوهاي من براي تهران بود، اما اختلاط آرزو و مطالبات، تصوير پويش آرزوهاي تهران را تغيير داد. تغييري كه شايد خيلي هم متفاوت نبود. به نظرم همين مطالبات نيز بخشي از آرزو بود، آرزويي كه انقدر گفته شده و عمل نشده بود كه لازم شد باز هم تكرار شوند، حتي در قالب آرزو. اين ضرورت ديدهشدن با كمك شورا در قالب پويش آرزوهاي تهران معنا گرفت و تصويري ديگر از آرزو را ايجاد كرد. به ياد آن كودك سرطاني كه دوست داشت پليس شود، آرزوهاي محلههاي تهران نيز به مطالبات شهروندان تهراني مبدل شد.
پويش آرزوهاي تهران در گامي بلند، درصدد جستوجوي راهي براي تعامل و پيوستگي ميان مديران شهري و شهروندان بود، راهي كه بتوان بر مبناي آن مفهوم آرزو را از دوردستها به پاييندستها حركت داد و مفاهيم دور از ذهن را به مفاهيمي زميني مبدل كرد.
روز آرزوها در 29 آوريل 1980 ميلادي از شهري به نام فينيكس در ايالت آريزونا امريكا با برآورده كردن آرزوي پليس شدن كودكي مبتلا به سرطان خون آغاز شد. در اين روز اين كودك به آرزوي خود رسيد و يك روز در كنار ساير افسران پليس مشغول به خدمت شد، او اندكي بعد جان سپرد اما اين رويداد سبب شد تا به مرور نهاد خيريه بينالمللي با هدف برآوردهكردن آرزوهاي كودكان مبتلا به بيماريهاي سخت با عنوان «يك آرزو بكن» شكل بگيرد. امروز پس از گذشت 40 سال، با كمك خيرين و بيش از 43 هزار داوطلب در سرتاسر دنيا، آرزوي بيش از 500 هزار آرزوي كودكان مبتلا به بيماريهاي سخت را برآورده كرده . اين حركت، جنبشي بينالمللي با ماموريتي بشردوستانه و تحسينبرانگيز است كه ميتواند الهامبخش حركتهايي از اين جنس باشد. در كلانشهر تهران نيز با جامعه هدف متفاوت (شهروندان محلات تهران) موضوع برآورده كردن آرزوها در قالب پويشي با عنوان «پويش آرزوهاي تهران» در تاريخ 12/8/1398 در فرهنگسراي شفق محله يوسف آباد به پشتوانه يك سال برگزاري جلسات متعدد مديريتي و كارشناسي و گذراندن مراحل مختلف هماهنگيها و پاي كار آمدن نهادهاي مرتبط جنبه عملياتي به خود گرفت. اين پويش با هدف برداشتن گام مثبتي در اعتمادسازي ميان شهروندان و مديريت شهري در فرآيندي تعاملي و مبتني بر آموزش شهروندي و توسعه محلات شكل گرفت. به اين منظور از شهروندان محله و عموم شهرونداني كه علاقهمند به ثبت آرزو براي محله يوسف آباد بودند، دعوت به عمل آمد تا آرزوهاي خود را براي بهبود و توسعه محله تا پايان روز 30/9/1398 (شب يلدا) ثبت كرده و يا به آرزوهاي ثبت شده رأي مثبت/منفي بدهند . پس از به پايان رسيدن مهلت دريافت آرزوها، تعداد 87 آرزو ثبت شد و آرزوي برتر با 16 رأي در صدر قرار گرفت. سه آرزوهاي برتر در پايان زمان ثبت آرزوها عبارت بودند از:
1. شهرداري بهوسيله بازيافت نخالههاي ساختماني، از دفن آنها خودداري كرده و ضمن ايجاد اشتغال در اين صنعت به حفظ محيط زيست كمك كند.
2. احداث يك شعبه از بازار ميوه و تره بار جنب پارك شفق
3. اصلاح كوچه 22 يوسف آباد به اين صورت: آسفالت يكدست (نه مواج و ترك خورده)، جدولكشي به صورت كانيو (نه نهري فرسوده) و پياده روي تسطيح شده با درخت كاري (نه پلهاي و همتراز)
با مشاركت شهروندان و همت مديران و كارشناسان و اعضاي دبيرخانه پويش آرزوهاي تهران و حمايت سازمانهاي درگير در پويش آرزوهاي تهران، اين پويش در محله يوسف آباد اجرايي شد و شهرداري منطقه تلاش كرد براساس زمانبندي و تقسيم اقدامات به كوتاهمدت و بلندمدت، سه آرزوي اول را تحت پوشش قرار داده و در قدم اول، اجراي آرزوي بيشتر تحققپذير «مرمت، اصلاح كف پوش، اجراي كانيو و درختكاري در كوچه 22 اسدآبادي» آغاز شد. بر اين اساس، عمليات مرمت و آسفالتريزي پيادهرو ضلع جنوبي معبر به اجرا درآمده و ساير اقدامات نيز در بودجه سال آتي پيش بيني شده است. در خصوص دو آرزوي ديگر هم شهرداري منطقه اقدامات كوتاه و بلندمدتي را برنامهريزي كرده است. اين امر نشان ميدهد پويش آرزوهاي تهران بستر پيادهسازي آرزوهاي تحققپذير محلهاي را دارد اما استفاده از اين ظرفيت و جدي گرفتن و توجه آن موضوع مهمي است كه به صورت دوجانبه ميان مسوولان و شهروندان بايد مدنظر قرار بگيرد. در گام دوم، محله اميرآباد به عنوان محله دوم هدف پويش آرزوهاي تهران مدنظر قرار گرفت. در محله اميرآباد با توجه به تجربه محله يوسفآباد و همچنين حضور اعضاي شوراياري فعال اين محله، خوشبينانهتر فرآيند جمعآوري آرزوها شروع شد. منتها مولفههاي زمينهاي همانند تجربه محله پيشين نگذاشت انتظار از مشاركت بيشتر در اين محله تحقق پيدا كند. اگر شرايط ويژه كشور در آبان ماه سال گذشته و قطعي اينترنت و معضل آلودگي كلانشهر تهران و به تبع آن تعطيلي مدارس عوامل محدودكننده فعاليت در فاز يوسفآباد بود، در محله اميرآباد، برگزاري جشنواره فيلم فجر و اسپانسري شهرداري تهران و به تبع آن درگير شدن مركز ارتباطات شهرداري و استقرار دبيرخانه پويش در اين مركز و در ادامه متأسفانه، شيوع ويروس كرونا و درگير شدن كل كشور سبب شد كار با كندي پيش برود و با توافق به وجود آمده، زودتر تمام شود. يكي از موضوعات ديگر، گزارشهايي از سوي شهروندان مبني بر اختلال در فرآيند ايجاد حساب شهروندي در سايت تهران من بود. همانطور كه مطلع هستيد، براي ثبت آرزو نياز است تا شهروند از حساب شهروندي خود استفاده كند و اگر پيشتر نسبت به ايجاد حساب شهروندي اقدام نكرده، بايد اين كار انجام شود تا بتواند آرزو ثبت كند. اين موضوع از طريق فاوا پيگيري شد و در جلسات مشترك نيز به بحث گذاشته شد اما در نهايت به نظر نميرسيد مشكل كلي در ثبت نام وجود داشته باشد و شايد اختلالهاي مقطعي رخ ميداده كه فرآيند ثبتنام را دچار مشكلي كرده است اما در هر صورت اين اتفاق به مشاركت شهروندان در فرآيند ثبت آرزوها و رأي مثبت و منفي آسيب زد. در هر صورت چالشهاي ساختاري و نهادي در اجراي اين پويش از عوامل محدودكننده ميزان مشاركت شهروندان در پويش به حساب ميآيد كه در نهايت سبب شد اتفاق ويژهاي براي پويش در فاز اميرآباد رخ ندهد، با اين حال سه آرزوي برتر در حال حاضر مشخص شده و با بسته شدن سايت اين سه آرزو در دستوركار منطقه قرار گرفته است. آرزوهاي برتر محله اميرآباد عبارتند از:
1. «اي كاش ميشد تفكيك زباله بهقدري درست انجام ميگرفت كه كساني كه ممر درآمدي ندارند و فقط از راه جمعآوري زبالههاي خشك كار ميكنند .كارشون راحتتر شود.اينطوري بچههاي زبالهگرد كمتر اذيت ميشوند.»
2. «انجام تفكيك زباله از مبدأ - داشتن محلهاي تميز، سبز و اختصاص يافتن درآمد حاصل از زبالههاي خشك مردم به خودشان براي هزينه كردن انجام امور فرهنگي و اجتماعي در محله.»
3. «اميدوارم مسوولان شهري همانطور كه وجود سيستم اطفاي حريق را جهت گرفتن پايان كار ساختمانها مخصوصا برجها و مجتمعهاي مسكوني الزام نمودهاند، نصب مخازن تفكيك پسماندهاي خشك را نيز به سازندگان الزام كنند.»
در واقع بسياري از رويدادها كه حتي به سادگي ميتوان از كنار آن گذشت، ميتواند الهامبخش اقدامات فراگير، اثرگذار و ماندگار شود. روز 29 آوريل برابر با 9 ارديبهشت، الهامبخش آرزوهاي مردمي بود كه با اتكا به خواست انقلابي خود، در صدد ايجاد حاكميت مردم بر مردم بودند و اين آرزو را محقق كردند و شوراها نماد آن بود. هرچند تا رسيدن به عمق آرزو راه بلندي در پيش است، اما آرزوكردن يك فرصت است، براي ايجاد چراغ راهنما براي حركت ما براي تهران و محلههاي آن در حال آرزوكردن هستيم. اميد داريم آرزوهايمان محقق شود به شرط آنكه با هم باشيم و در كنار هم.