كشاورزي تنگدست، سال اول كشت را به هجوم ملخها ميبازد. محصولات او از دست ميروند و با اين حال فصلها دگرگون ميشوند و همچنان به كشت سال بعد چشم اميد دارد و سال اول سختيها را با راه ديگري جبران ميكند. سال دوم درو، سيل محصولات را ميبرد و سال سوم، زمينلرزهاي سقف خانه را بر سرش خراب ميكند و سال چهارم، شيوع بيماري تمام محصولات را روي دستش باقي ميگذارد. اين مثال، قطعا مثال اغراق شدهاي است، اما اگر در مثال مناقشه نداشته باشيم، اين كشاورز سياهبخت با كدام پشتوانه بايد به سال پنجم چشم اميد داشته باشد؟ استمرار سختيها، اميد و استحكام انسان را فرسايش ميدهد، اما «تابآوري» آن مولفه و آموزهاي است كه ميتواند اين كشاورز را دوباره روي پاهاي خود استوار كند و فاصله او را با خط پايان به تعويق بيندازد. طرح تابآوري اجتماعي طرحي بود كه جامعه را با اين آموزه آشنا ميكرد و به افراد ميآموخت در وهله بلا، چگونه چارچوب زندگي خود را از لرزه در امان نگه دارند و به سختيهاي زندگي، به عنوان مراحلي گذرا نگاه كنند. تابآوري اجتماعي در قالب يك طرح ملي از طرف معاونت زنان و خانواده در فاصله بين سالهاي 94 و 97 طرح و اجرا شد. حالا كه شيوع كرونا عوارض و عواقب متعددي را در جامعه شكل داده است، جاي خالي چنين طرحي در اين دوران بيش از پيش به نظر ميرسد. اطهره نژادي، فعال حوزه زنان و معاون سابق برنامهريزي معاونت امور زنان در فاصله اين سه سال، مسووليت برنامهريزي اين طرح را عهدهدار بود و تا زماني كه سكاندار بخش برنامهريزي معاونت زنان بود، از نتايج و آثار اين طرح سخن ميگفت، يكي از اين آثار، بررسي نتايج آموزههاي اين طرح ملي در خانوادههاي سيلزده بود. با اين حال، شيوع كرونا بحراني ديگر را براي كشور رقم زده كه جامعه و خانوادهها را به شكلهاي مختلفي، چه اجتماعي و چه اقتصادي تحت تاثير قرار داده است. آيا آموزههاي اين طرح ملي حالا و در دوران شيوع كرونا قابل لمس هستند؟ نژادي سال 97 در گفتوگو با «اعتماد» اشاره كرده بود كه طرح تابآوري، از طرحهايي نيست كه «خروجي كوتاهمدت عيني داشته باشد و هر كس با مشاهده وضعيت جامعه بتواند به راحتي قضاوت كند كه چنين طرحي در منطقه انجام شده است.» با اين حال اين طرحي بود كه به گفته معاون سابق برنامهريزي معاونت امور زنان در 14 استان كشور با ابلاغ اعتبار صورت گرفت. نژادي در همين مصاحبه بود كه با ارايه مثالي از ورزشكاري در رينگ بوكس گفته بود كه ورزشكاري در رينگ بوكس ضربات متعدد دريافت ميكند، اما همچنان سرپا ميايستد و براي رد كردن ضربات و كمتر آسيب ديدن مهارت دارد.» اين ورزشكار ممكن است بارها به گوشه رينگ رانده شود ولي مجددا به مقاومت ادامه ميدهد. اما اگر اين ورزشكار فرضي، مدتهاي متوالي بدون پيدا كردن فرصتي براي آسايش در گوشه رينگ زير ضربات متعدد مشت و لگد باشد، آيا طرحي به نام طرح تابآوري اجتماعي همچنان براي اين فرد موثر خواهد بود؟ آيا تحمل متوالي ضربههاي دشوار زندگي، براي اين فرد تبديل به عادت نخواهد شد؟ اطهره نژادي ادعا ميكند كه تابآوري اجتماعي دقيقا ظرفيت گذار يا تغييري است كه به افراد يك جامعه كمك ميكند كه به اين شرايط نرسند. ورزشكار فرضي اگر با ظرفيت تابآوري آشنا باشد، همچنان در برابر ضربههاي متوالي سرپا خواهد ماند، به آن عادت نميكند اما راه گريز از آن را مييابد. اطهره نژادي تابآوري را شكلي از ظرفيت وجودي ميخواند و ميگويد: «هر ظرفيتي آستانهاي دارد. وقتي ناني براي خوردن و پولي براي تهيه دارو نداشته باشيم، صحبت از تابآوري ممكن است بيمعني به نظر برسد، اما در بدترين حالت هم، كساني كه آموزشهاي لازم را ديدهاند، ديرتر به خط «نميتوانم ادامه دهم» ميرسند. اما اين از بار مسووليت مسوولان نميكاهد.»
تابآوري و زنان موضوع پژوهشهاي شما در سال 95 بود. اين پژوهشها در معاونت زنان چه نتيجهاي داشت و حالا موضوع تابآوري زنان در كدام منزلگاه ايستاده است؟
برنامهاي كه ما از سال ۹۴ آغاز كرديم و در طول سه سال با همكاري مديران امور زنان و خانواده استانداريهاي سراسر كشور به طرح ملي تبديل شد، برنامهاي از نوع توانمندسازي و توانافزايي بود. ما مفاهيم تابآوري اجتماعي را در نقاط آسيبديده و آسيبپذيري كه به تشخيص استانداريها معرفي ميشدند، به مخاطبان طرح كه جامعه محلي بودند، آموزش ميداديم.
بنابراين مخاطب ما صرفا زنان يا تنها مردان نبودند، چراكه مسائل جامعه و بهطور خاص مسائل جوامع محلي هم بر زنان و هم بر مردان تاثير ميگذارند.
برخي ادعا ميكنند كه تابآوري اجتماعي به انسانها، جسارت ايجاد تغيير را ميدهد و اين امر، هميشه مثبت تلقي نميشود. اما واقعيت اين است كه تابآوري مجموعهاي از مفاهيم است. صبور باش، ظرفيت تحمل خود را افزايش بده، بيدي نباش كه با هر وزش بادي به لرزه درآيي و تلاش كن از هر كاهي، كوه نسازي؛ بسياري از مشكلات، آنگونه كه ما فكر ميكنيم بزرگ و پيچيده نيستند و با صبوري ميتوان تمركز كرد و راهحلهاي مناسب براي حل مشكل يافت.
ظرفيت ديگري كه در تابآوري از آن بحث ميشود، ظرفيت سازگاري يا انطباق است. هميشه روزگار يكسان نيست و گذر از پيچ و خمهاي مسير زندگي فردي و اجتماعي، فردي را ميطلبد كه اصرار بر حركت خود در يك مسير، با يك سرعت و بدون توجه به جاده نداشته باشد. بايد سازگاري را تمرين كنيم كه مفهوم سازگاري با آنچه تحمل مينامند، صرفا برابر نيست.
ممكن است من و شما دانشآموخته دانشگاهي باشيم و در رشته تحصيلي خود شغل رسمي دولتي پيدا نكنيم. اين به معناي نابود شدن ما نيست با شرايط سازگار ميشويم و گزينههاي ديگر را بررسي ميكنيم و به همين ترتيب بسياري از مسائل جوانان ما از اين دست است كه براي رسيدن به هدف خود، تنها بر يك راه و يك شيوه اصرار دارند و گزينههاي جايگزين را كمتر در نظر ميگيرند.
و بالاخره سومين مفهوم نهفته در تابآوري اجتماعي، ظرفيت تغيير يا گذار است. گاهي بايد تغييراتي در مقياسهاي متفاوت داشته باشيم. گاهي بايد هدف، گاه راه رسيدن به هدف و گاه ابزار را بايد تغيير داد.
تغيير در سبك زندگي در الگوي مصرف، در روابط خانوادگي و اجتماعي و در انتظاري كه از خود و ديگران داريم گاهي تغيير مثبتي است.
به نظر ميرسد طرح تابآوري اجتماعي طرح موفقي بوده و درخواستهايي كه پس از دوران سيل سال گذشته براي اجراي مجدد طرح تابآوري داشتيم، يكي از شواهد مفيد بودن برنامه است. قطعا ما سنجههايي براي بررسي تغيير رفتار افراد آموزش ديده در يك دوره كوتاه و پيگيري روند تغيير رفتار آنها در بازههاي كوتاهمدت و بلندمدت نداشتيم، اما توجه به اين نكته بسيار مهم است كه در شيوه اجراي طرح تابآوري، ما از مردم خواستيم «مسائل» خود و جامعه محلي خود را با مشاركت مطرح كنند. شيوه برخورد خود را با اين مسائل به گفتوگو بنشينند و از طرح مساله و چگونگي برخورد با آن، سازگاري مشخص ميشد و اينكه براي تغيير اين وضعيت و حل مساله چه راهكار واقعگرايانهاي را پيشنهاد ميدهند. سرانجام از ميان اين طرح مسالهها و شيوههاي سازگاري و گذار مناطق مختلف، نقشه تابآوري استانها ترسيم شد.
براي ما هم تمرين بسيار بزرگي بود كه حتي براي يك بار، ما به عنوان مسوولان حوزه زنان، به جاي مردم، مسائل آنان را شناسايي نكنيم. اجازه دهيم مردم با مشاركت با هم مسالههاي خود را مطرح كنند و البته توجه داشته باشيم موضوع و مساله و مشكل تفاوتهايي دارند.
نقشه تابآوري استانها كه با نمونههاي خوبي طراحي شد، ميتواند به مسوولان استاني كمك كند كه براي بهبود وضعيت مردم چه بايد بكنند و به نظر ميرسد اگر هدف توسعه متوازن و پايدار، ايجاد محيط مطلوب زندگي براي انسان است، بايد تنوع نيازها و خواستهها و تنوع مخاطبان برنامه مدنظر باشد.
آيا برآوردي داريد كه آموزشهاي شما ذيل موضوع تابآوري و زنان و طرحهاي ملي كه در اين مورد اجرا كرديد، در دوران شيوع كرونا نيز موثر واقع شده است يا خير؟
كرونا تهديدي جدي و تاثيرگذار بر ابعاد مختلف زندگيها بود. قطعا كساني كه ظرفيت تحمل بالاتري دارند بلافاصله در رويارويي با مساله، نقاط ضعف خود را پررنگ نميكنند و تلاش ميكنند با شناخت كامل موضوع و مسالهاي كه با آن روبهرو هستند، سازگاري با شرايط را در خود تقويت كنند. همين ميزان توجه كردن به توصيههاي ستاد ملي مبارزه با كرونا، خود نوعي سازگاري است. شرايط، شرايطي نيست كه زندگي عادي پيشين را ادامه دهيم با همه سبك و سياقي كه داشت و سرانجام مرحله گذار يا تغيير كه در مورد مثالي كه از من خواستيد در مورد آن بحث كنم ميتوان به نوع برگزاري مراسم تشييع و عزاداري براي از دست رفتگان در اين بلا اشاره كنم. آنهايي كه تابآورتر بودند با اين تغيير با سختي كمتري كنار آمدند و با تحمل بيشتري عدم امكان برگزاري مراسم را پذيرفتند. هر چند مصيبت از دست دادن اطرافيان، چيز كمي نيست.
بنابراين قطعا آشنايي با مفاهيم تابآوري اجتماعي، نگاه انسان را به دنيا و مسائلش تغيير ميدهد.
زنان در روزگار شيوع كرونا چگونه ميتوانند تابآوري اجتماعي و خانوادگي را كنترل كنند؟
تابآوري كنترل شدني و كنترل كردني نيست. زنان به عنوان محور اصلي خانوادهها ميتوانند هم خود مقاومتر برخورد كنند و هم فرهنگ برخورد صبورانه و سلامتمحور را در خانواده ايجاد كرده يا توسعه دهند. اينكه مادري به فرزند خود اميد دهد كه شرايط گذراست و با همراهي و تحمل و سازگاري، به لطف خدا از اين مرحله گذر ميكنيم، يعني نمود واقعي تابآوري.
اينكه ما بپذيريم در اين دوران از برخي بايدهاي قبلي خود عبور كنيم، يعني تغيير و اين تغيير لزوما منفي نيست. ديدار دوستان و بستگان امر پسنديدهاي است اما امروز در سازگاري با شرايط و گذار به رويكرد جديدي براي حفظ بقا، بايد اين امر را به گفتوگوي تلفني يا استفاده از تكنولوژيهاي ديگر محدود كرد يا در صورت اضطرار، طبق شرايط خاصي و با در نظر داشتن پروتكلهاي خاصي انجام شود.
با توجه به بحران اقتصادي دو سال گذشته در كشور، آيا همچنان زنان سرپرست خانوار ميتوانند با اين آموزهها تابآوري بيشتري داشته باشند؟ در شرايطي كه فشار وارد بر زنان سرپرست خانوار ممتد و فراوان است، آيا همچنان صحبت كردن از تابآوري و طرحهايي از اين دست اولويت دارد؟
شرايط سخت، سخت است و براي افراد آسيبپذير، سختتر. همانطور كه در بخشهاي قبل خدمت شما عرض كردم، مفاهيم اصلي تابآوري سه ظرفيتي هستند كه به آنها اشاره كردم. همانطور كه از نامشان برميآيد، اين سه مولفه «ظرفيت» هستند و هر ظرفيتي آستانهاي دارد. وقتي ناني براي خوردن و پولي براي تهيه دارو نداشته باشيم، صحبت از تابآوري ممكن است بيمعني به نظر برسد، اما در بدترين حالت هم، كساني كه آموزشهاي لازم را ديدهاند، ديرتر به خط «نميتوانم ادامه دهم» ميرسند. اما اين از بار مسووليت مسوولان نميكاهد. در چنين شرايطي بايد سازگاريها را با همافزايي بيشتر برنامههاي دستگاههاي مختلف، براي مخاطبان مشترك ارتقا داد. اما نبايد برنامهها، فقط برنامههاي موقت و هيجاني باشند. همين دوران تهديد هم، فرصتي است براي كار جدي و برنامهريزي دقيق براي توانافزايي زنان و بهويژه زنان سرپرست خانواري كه در اين روزها، شرايط سختتري دارند. اين روزها قطعا برگزاري دورههاي تابآوري در اين شرايط پراسترس ضروري نيست، اما برنامههاي عملياتي براي بالابردن سطح سازگاري و انطباق ضروري است و البته فراموش نكنيم كه حتما اين روزها، روزهاي درس دادن تئوري و توصيه به افزايش ظرفيت تحمل نيست.
متاسفانه ما در كشورمان بحرانهاي متعددي را پشت سر ميگذاريم و فشارهاي مختلفي بر خانوادهها و افراد، خصوصا در دو سال اخير از منظر اقتصادي وارد شده است، احيانا تابآوري، مخصوصا تابآوري زنان به معناي پذيرش فاجعههاي متعدد و اصولا به معناي زندگي در فاجعه و عادت كردن به فاجعه نيست؟
خير، اصلا چنين نيست. ظرفيت گذار يا تغيير، دقيقا ظرفيتي است كه به نرسيدن به شرايطي كه شما اشاره كرديد، كمك ميكند. ما بايد در عين فكر كردن به گزينههاي مثبت جايگزين، به افزايش تحمل و سازگاري هم فكر كنيم و به قول شما اگر بحرانهاي زيادي داريم، برنامه توسعه فردي هم داشته باشيم. تك بعدي بودن را با مهارتهاي مختلف جبران كنيم كه كسب مهارت و تجربه، تحمل را بالا ميبرد. اما همواره بايد با تحليل درست شرايط، تغييرات با كمترين خسارتها را نيز در نظر داشت.
شرايط، شرايطي نيست كه زندگي عادي پيشين را ادامه دهيم با همه سبك و سياقي كه داشت و سرانجام مرحله گذار يا تغيير كه در مورد مثالي كه از من خواستيد در مورد آن بحث كنم ميتوان به نوع برگزاري مراسم تشييع و عزاداري براي از دست رفتگان در اين بلا اشاره كنم. آنهايي كه تابآورتر بودند با اين تغيير با سختي كمتري كنار آمدند و با تحمل بيشتري عدم امكان برگزاري مراسم را پذيرفتند. هر چند مصيبت از دست دادن اطرافيان، چيز كمي نيست.