متاسفانه بايدي در كار نيست!

نقل است هنگامي كه سردسته يك حزب كارگري در يكي از كشورهاي اروپاي شرقي ترور شد، برخي كارگران در برابر بيمارستاني كه رهبرشان در آن با مرگ دست به گريبان بود، گرد هم آمده بودند و قطعنامه‌اي در چند بند صادر كردند. بند نخست قطعنامه اين بود: رهبر حزب ما بايد زنده بماند! رهبر گروه اما زنده نماند و در بيمارستان جان باخت. مرگ و بيماري اگر گوش شنوايي داشته باشند، گوش‌شان را بدهكار قطعنامه و «بايد»‌ها نمي‌دانند. متاسفانه حالا كه هوا رو به گرمي مي‌رود، اين گمان خطا جان گرفته كه مي‌شود اندكي آسوده بود و مقررات بهداشتي را شل گرفت اما به گفته كارشناسان هنوز شرايط خطرخيز است و آنهايي كه با بيماري‌ها در پيوند با سيستم ايمني سر و كله مي‌زنند، ضروري است تا لحظه‌اي از رعايت فاصله‌گذاري اجتماعي غافل نشوند. بيماري‌هاي فراگير آنچنان كه تاريخ گواهي مي‌دهد، همواره موج دومي داشته‌اند كه سوگمندانه بيشتر مرگ و مير‌ها هم در همين موج دوم رخ داده است. به ويژه اين ويروس تازه كه همچنان براي پزشكان سراسر جهان غريب است و انگار قصد آشنايي دادن هم ندارد! مكانيسم اين ويروس بسيار پيچ در پيچ است. دانشمندان هنوز از اين اطمينان برخوردار نيستند كه اين ويروس در برابر دگرگوني فصل‌ها و گرم شدن هوا عقب‌نشيني قابل ملاحظه‌اي مي‌كند. همه اينها گفته آمد تا اشاره‌اي شود به اينكه از شتاب‌زدگي دوري كرده و تمهيدات بهداشتي را با همان قوت روزهاي نخست اجرا كنيم. متاسفانه از تصويرهايي كه در رسانه‌ها دست به دست شده و از آنچه از حال و اوضاع دوروبري‌هاي‌مان مي‌شود دريافت، اين است كه كلافگي و خستگي از شرايط حال حاضر بر صبوري مي‌چربد و برخي شهروندان با گرم شدن هوا، آهنگ از سر گرفتن زندگي روتين پيشين خود را دارند و اين همان نشانه بزرگ يورش دوباره بيماري است. بيماري‌هاي همه‌گير، فقط به پيكرهاي نحيف حمله نمي‌كنند، حوصله‌هاي تنگ و ذهن‌هاي كلافه نيز شكار مناسبي براي ويروس‌ها به شمار مي‌آيند. حالا كه به هزاران دليل ناگزير به كسب روزي هستيم، مي‌شود با به كار بستن روش‌هاي بهداشتي، چنگ و دندان اين ويروس مردم‌خوار را شكست يا دست‌كم از ميزان آسيب كاست. از تكرار اين نكته نبايد خسته شد كه رعايت «دورباشي» يا فاصله‌گذاري اجتماعي، استفاده از ماسك و دستكش و تا حد امكان ماندن در خانه مي‌تواند ما را از اين گردنه خطرناك تندرست گذر دهد. اگر بيماري گوش خريداري براي برخي «بايد»ها پيدا مي‌كند، همان بايدهاي پزشكي و بهداشتي است و گوشش بدهكار هيچ بايد ديگري نيست حتي اگر هزاران كارگر دستان پينه‌ بسته‌شان را به هم دهند و در ميداني جمع شوند و مثلا سرود انترنسيونال بخوانند و قطعنامه صادر كنند كه بايد رهبر عزيزشان زنده بماند. برخي شهروندان گرامي ما كه اين روزها به بي‌حوصلگي ميدان داده‌اند لابد در نهان براي خودشان قطعنامه‌اي صادر كرده‌اند كه «بايد» سالم بمانند و متاسفانه اگر نيك بنگريم، هيچ بايدي در كار نيست.