دانشمان را بالا ببريم
مهدي نبيان
گرچه افزايش توجه مردم به موضوع حياتوحش در جامعه شاهدي بر روند روبهرشد و ارتقاي فرهنگ محيط زيستي در كشور است اما در اين ميان عدم آشنايي با تعاريف اين حوزه، گاه قرائتهاي نادرستي را رقم ميزند كه ميتواند به تهديدي براي فرآيند مديريت حياتوحش در آينده تبديل شود. يكي از اين موارد خلط مبحث در ارتباط با رويكرد جامعه نسبت به حيوانات وحشي، حيوانات اهلي و حيوانات نيمهوحشي است. براي بسياري سوال است كه آيا قورباغه يا گنجشك گونههاي وحشي هستند؟ آيا دلفينهاي دلفاريوم در اين دسته ميگنجند يا نه؟ در تعاريف مرتبط با اين موضوع آمده كه حيوانات وحشي، جانوراني هستند كه در انواع زيستگاههاي مختلف روي سياره زمين به طور آزادانه و مستقل زندگي و توليد مثل ميكنند. حيوانات وحشي براي تامين نيازهاي زندگي به كمك انسانها احتياجي ندارند و از هزاران سال پيش از پيدايش انسان تاكنون به همين صورت به بقاي خود ادامه دادهاند. گورخر، عقاب، مار، قورباغه و ماهي تن انواعي از حيوانات وحشي شناختهشده، هستند.
در ايران انواع مختلفي از زيستگاههاي حيوانات وحشي مانند زيستگاه جنگلي، بياباني، كوهستاني، تالابي و زيستگاه دريايي وجود دارد. البته انواعي از حيوانات وحشي با زندگي در شهرها و روستاها سازگار شدهاند كه از آن جمله ميتوان به موشهاي فاضلاب، گنجشكها و مارمولكهاي خانگي اشاره كرد. حيوانات اهلي هم كه همه ميدانيم، جانوراني هستند كه طي هزاران سال پرورش انتخابي توسط انسانها نسبت به اجداد وحشي خود، دستخوش تغييرات ژنتيكي، رفتاري و مورفولوژيكي چشمگيري شدهاند. اهليسازي يك روند تدريجي بسيار بلندمدت است در نتيجه نميتوان يك گونه وحشي را از طبيعت زندهگيري كرده و انتظار داشت با چند نسل توليد مثل در كنار انسانها اهلي شوند. به اين ترتيب نبايد مفهوم «حيوانات اهلي» را با «رام كردن حيوانات وحشي» اشتباه كرد. به اين ترتيب حيوانات اهلي خانگي مانند سگ، گربه و قناري؛ حيوانات اهلي مزرعه مانند گاو، مرغ، كرم ابريشم و زنبور عسل و حيوانات باربر مانند اسب، شتر و الاغ از جمله حيوانات اهلي هستند. اين حيوانات براي تغذيه، محل زندگي، درمان و حتي در برخي موارد براي زايمان نيز بدون كمك انسانها نميتوانند به بقاي خود ادامه دهند. به دليل اين وابستگي همچنين تغييراتي كه در ژن و ريخت حيوانات اهلي به وجود آمده است، آنها نبايد در طبيعت به حال خود رها شوند و همواره بايد تحت مديريت انسانها زندگي كنند. براي مثال اگر گوسفندي در طبيعت رها شود خيلي زود طعمه حيوانات وحشي شده يا از گرسنگي ميميرد. در صورتي هم كه زنده بماند با رشد مداوم پشمها امكان ديد و تحرك را از دست داده و تلف ميشود. به علاوه رهاسازي حيوانات اهلي در طبيعت همواره با ريسك انتقال بيماري و توليد مثل آنها با حيوانات وحشي همراه است كه ميتواند باعث پيدايش حيوانات ناخالص(هيبريد) شود. حيوانات هيبريد به عنوان خطري بالقوه براي حياتوحش شناخته ميشوند. جفتگيري سگ كه حيواني اهلي است با گرگ همواره خلوص ژنتيكي جمعيت گرگها را در طبيعت تهديد ميكند و متاسفانه در سالهاي اخير نيز در طبيعت تعداد آنها بيشتر شده است. شايد بيشترين پرسش درباره حيوانات نيمهوحشي وجود داشته باشد. برخي از گونههاي جانوري ممكن است حتي طي قرنها پرورش توسط انسانها كاملا اهلي نشوند(مانند گوزنشمالي و فيل آسيايي) همچنين گونههايي وجود دارند كه براي توليد محصولاتي مثل گوشت و چرم به طور گسترده توسط انسانها در اسارت تكثير ميشوند(مانند تمساح و آهو) يا براي اهدافي خاص تربيت و مورد استفاده قرار ميگيرند(مانند دلفين براي نمايش در دلفيناريوم و باكلان براي ماهيگيري) يا حيواناتي كه با انواع وحشي خود تفاوت چنداني نميكنند ولي به عنوان حيوانات زينتي تكثير و پرورش ميشوند(مانند انواع طوطي، ايگوانا، مار پيتون و...). به اين حيوانات به دليل ارتباط مستقيم با مراقبت و نگهداري از سوي انسان، حيوانات نيمهوحشي گفته ميشود. در اين مورد نيز مشابه حيوانات اهلي به دليل تغييرات رفتاري ايجاد شده ناشي از زندگي در كنار انسانها، رهاسازي حيوانات نيمهوحشي نيز در طبيعت با خطرات و ريسكهاي زيادي همراه است. حيوانات نيمهوحشي توانايي مقابله با رقيبان و شكارچيان را نداشته و همواره با مشكل تامين غذا در طبيعت روبهرو هستند. از طرفي امكان انتقال انواع بيماريها از سوي حيوانات نيمهوحشي به جانوران وحشي وجود دارد. از اين رو رهاسازي حيوانات اهلي و نيمهوحشي در طبيعت، دوستي با حيوانات نيست بلكه اقدامي است در راستاي نابودي حيوانات وحشي و به اين ترتيب آگاهي از اين تعاريف و توجه به آنها ميتواند از اقدامات نادرست مشابه ديگر جلوگيري بهعمل آورد. اين روزها كه دغدغه و به تبع آن شاهد افزايش مطالبات درباره گونههاي مختلف و رهاسازي آنها در طبيعت هستيم، لازم است ابتدا دانشي ابتدايي درباره اين دستهبندي داشته باشيم تا به جاي منفعت به محيط زيست اطرافمان صدمه نزنيم.