ميزان تابآوري ما در برابر زلزله چقدر شده است؟
مهدي زارع
حدود دوميليون و دويست هزار انسان از ابتداي سده بيستم تا سال 2020 در زمينلرزههاي مختلف در دنيا كشته شدهاند. حدود 120 هزار نفر از اين تلفات مربوط به آمار تلفات زلزلهها در اين يكصد و بيست سال در ايران است. در جهان، سالانه حدود 13000 زلزله با بزرگاي بين 4 تا 4.9، 1300 زلزله با بزرگاي بين 5 تا 5.9، 130 زلزله با بزرگاي 6 تا 6.9، حدود 10 زلزله با بزرگاي بين 7 تا 7.9 ، حدود يك زلزله با بزرگاي 8 تا 8.9 و هر 10 سال يك زلزله با بزرگاي بين 9 تا 9.5 به وقوع ميپيوندد. بزرگترين زلزله ثبت شده در تاريخ در 1960 -4 خرداد 1339 شمسي- در ساحل والديويا شيلي بوده است. در ايران ما در هر سال حدود 250 زلزله با بزرگاي 4 تا 4.9، 25 زلزله با بزرگاي 5 تا 5.9، 2 زلزله با بزرگاي 6 تا 6.9 و هر 10 سال حدود دو زلزله با بزرگاي 7 تا 7.9 رخ ميدهد. زلزلههاي بزرگتر از حد بزرگاي 8 در داخل فلات ايران به ندرت و در هر قرن حدود يك تا دو رخداد امكان وقوع دارند كه عمدتا در مرز فرورانش مكران در جنوب شرق فلات ايران و در درياي عمان انتظار چنين زمينلرزههايي (با بزرگاي بيش از 8) وجود دارد. همه جاي ايران به يك ميزان لرزهخيز نيست. مناطق خطرناك از نظر رخداد زمينلرزه در پيرامون گسلهاي فعال ايران هستند. اين گسلها بيشتر در نواحي مرز بين كوهها و دشتهاي ايران قرار گرفتهاند. در راستا و مرزهاي ساختار در نواحي البرز، زاگرس، كپهداغ، ايران مركزي، حاشيههاي كوير مركزي ايران، آذربايجان، لوت و مكران مهمترين گسلهاي فعال ايران را ميتوان مشاهده كرد. آن گسلهايي كه بتوان آنها را به عنوان گسلهاي لرزهزا يا گسل لرزه زمين ساختي با حداقل يك فعاليت لرزهاي در حدود ۱۰ هزار سال گذشته شناسايي كرد كه به آنها گسلهاي فعال لرزهزا، «عهد حاضر» يا «هولوسن» هم ميگويند و از نظر كارشناسي مهمترند. اگر روي چنين گسلهايي شناخت دقيقي از دوره بازگشت رخداد زلزلههاي مهم با بزرگي بيش از ۶ وجود داشته باشد و بهويژه از آخرين رخداد زمينلرزه مهم مدت قابل ملاحظهاي هم گذشته باشد، در آن صورت ميتوانيم گسل مزبور را به عنوان خطرناكترين گسلهاي ايران در نظر بگيريم. بهويژه وقتي چنين وضعي در نزديكي شهرهاي پرجمعيتي مانند تهران، كرج، تبريز و مشهد برقرار باشد. سامانه گسلي زاگرس از مرز ايران و عراق يعني از مريوان آغاز ميشود، تا شمال بندرعباس به طول مجموعا 1000 كيلومتر كشيده شده است. اين سامانه گسلي طويلترين سامانه گسلي ايران است. بر اساس بررسيهاي انجام شده، سامانههاي گسلي طولاني از چندين قطعه تشكيلشدهاند كه هر يك داراي طولهاي مختلف مانند 60، 70 يا 100 كيلومتر است. اين قطعات در كنار و در امتداد هم، كل روند هزار كيلومتري اين سامانه گسلي را شكل ميدهند و هر يك فعاليت و توان لرزهزدايي متفاوتي دارند. گسل مكران از جمله گسلهاي طويل در ساحل درياي عمان در جنوب شرق ايران و تنها گسلي است كه چون در لبه فرورانش پوسته اقيانوسي به زير پوسته قارهاي قرار دارد، زلزلههايي با بزرگاي بيشتر از 8 در آن رخ ميدهد، ضمن آنكه احتمال وقوع زلزلهاي با بزرگاي 9 نيز در آن در صورتي كه كل طول گسل مكران بيش از جاسك تا كراچي - در يك رويداد گسسته شود (در بدترين سناريوي ممكن) وجود دارد. گسل مكران در 7 آذر 1324 (28 نوامبر 1945) زلزلهاي با بزرگاي 8.2 را تجربه كرده است.
سامانه گسلي قطر- كازرون به عنوان يك سامانه گسلي مهم ايران اين گسل داراي چند قطعه است كه از جمله ميتوان به قطعات گسل «برازجان»، «كنار تخته»، «كازرون» و گسل «دنا» اشاره كرد. زمينشناسان معتقد هستند كه اين گسل تغييراتي در كف خليجفارس ايجاد كرده است؛ ولي اطلاعات زيادي درباره تغيير شكلي كه اين سامانه گسلي در كف خليجفارس ايجاد كرده، موجود نيست و تنها از نظر فيزيكي و شكلي در تصويرهاي ماهوارهاي و بعضي برداشتهاي ژئوفيزيكي و همچنين ريختشناختي ميتوان اين سامانه را تا شبه جزيره قطر دنبال كرد. لرزهخيزترين ناحيه ايران (كه بيشترين آمار رخداد زلزلهها به آن مربوط است) منطقه زاگرس است. در اين ناحيه بيشترين ميزان تغيير شكل در پوسته ايران رخ ميدهد، ولي فقط حدود 3درصد از تغيير كل به صورت لرزهاي و الباقي به صورت بيلرزه (تغيير شكل به صورت خزش و خمش) اتفاق ميافتد. مناطق لرزهخيز ديگر مهم ايران ناحيه البرز و كپهداغ در شمال-شمالشرقي ايران است كه حدود 30درصد از تغيير شكل در آن به صورت لرزهاي و حدود 70درصد به صورت بدون لرزه رخ ميدهد. همچنين منطقه ايران مركزي، آذربايجان و لوت ناحيه ديگر لرزهخيز ايران است كه حدود 10درصد از تغيير شكل در آن به صورت لرزهاي و 90درصد بدون لرزه است. در ايران نواحي كمتر لرزهخيز – به دليل ميزان كمتر تغيير شكل در پوسته هم وجود دارند كه ميتوان به دشت خوزستان و نوار سنندج-سيرجان اشاره كرد. بهرغم اينكه به لحاظ آماري 2 درصد از زلزلههاي دنيا در ايران رخ ميدهد، ولي از سده بيستم حدود 6 درصد از تلفات زمينلرزهها به زلزلههاي ايران مربوط بوده است. اين نشان ميدهد كه آسيبپذيري ايران در مقابل خطر زمينلرزه بسيار بالاست. از سوي ديگر توسعه نامتوازن در 200 سال اخير آسيبپذيري ما در مقابل خطر زمينلرزه را بيشتر كرده است كه اگر يك ابرشهرمسكوني (شامل چندين شهر كه به فاصله نزديك از هم واقعند) از هشتگرد در غرب كرج تا رودهن در شرق تهران را به عنوان محل تمركز عمده جمعيت در استانهاي تهران و البرز در نظر گرفته شود، در ابتداي سال 1399، برآورد ميشود كه حدود 17.5 ميليون نفر (حدود 21درصد از كل جمعيت كشور) در اين محدوده -در منطقهاي با ريسك بالا از نظر خطر زلزله -زندگي ميكنند. از سوي ديگر اگر به همين محدوده كلانشهر كرج–تهران توجه كنيم، جمعيت ساكن در اين كلانشهر از 1335 (حدود 1.5 ميليون نفر) تا ابتداي سال 99، بيش از10 برابر شده است! در حالي كه جمعيت ايران در اين فاصله زماني از حدود 18 ميليون و 900 هزار نفر به حدود 83 ميليون نفر رسيده است (حدودا چهارونيم برابر شده است). جمعيت محدوده تهران و كرج نيز از ابتداي انقلاب اسلامي57 (حدود 5 ميليون نفر) تا امروز در سال 1399 حدودا سهبرابر افزايش يافته است! (در حالي كه جمعيت كشور در همين فاصله از حدود 36 ميليون به حدود 83ميليون نفر رسيده است (حدودا كمي بيش از دوبرابر شده است). اين آمار به خوبي نشان ميدهد كه از حدود 20 سال قبل از انقلاب تاكنون طي 60 سال تمركزي شديد جمعيت در محدوده تهران رخ داده است (توسعهاي به شدت تمركزگرا) كه البته با توجه به خطر قابل انتظار زمينلرزه در محدوده تهران كاري بسيار خطرناك است. بدين ترتيب در اين60 سال تابآوري ما در برابر خطر زلزله كم و آسيبپذيريمان بيشتر شده است.