• ۱۴۰۳ شنبه ۸ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4635 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۱۱ ارديبهشت

نگاهي به پشت‌ پرده مطرح شدن نام مربيان سابق سرخابي براي هدايت تيم ملي

چه كساني براي فوتبال ايران تصميم مي‌گيرند؟

علي ولي‌اللهي

 انتخاب سرمربي تيم ملي فوتبال ايران از چند ماه قبل كه ويلموتس كشورمان را ترك كرد، تبديل به چالش اول فدراسيون شد. بعد از مدت‌ها گمانه‌زني و رديف شدن اسامي‌ نظير زيدان، كلينزمن، برانكو، دي‌بياسي و سايرين در نهايت قرعه به نام دراگان اسكوچيچ افتاد. از همان روزهاي اول انتخاب اسكوچيچ، حضور اين مرد كروات در راس تيم ملي بحث‌هاي زيادي را به همراه داشته است. عده‌اي او را انتخاب درستي مي‌دانند و برخي تيم ملي را از سر دراگان زياد مي‌دانند. اما در كنار اين بحث‌ها يك نكته به عنوان حقيقت مسلم از طرف همه پذيرفته شده بود؛ اسكوچيچ، سرمربي تيم ملي فوتبال ايران است. اما با شيوع ويروس كرونا و تعطيلي فوتبال اسكوچيچ از تيم ملي دور ماند و همين فرصتي را فراهم كرده است تا برخي آن حقيقت مسلم را تغيير دهند. در كمتر از 20 روز گذشته دو بار شايعه تغيير سرمربي تيم ملي به گوش رسيده است. بار اول نام كالدرون حوالي فدراسيون شنيده شد و بار دوم كه همين روز سه‌شنبه بود، نام استراماچوني.

 

شايعه تكذيب شايعه و دوباره تكذيب

در تاريخ 22 فروردين ابتدا برخي از خبرگزاري‌هاي داخلي، خبر مذاكره كالدرون با فدراسيون فوتبال ايران را منتشر كردند. در اين خبرگزاري‌ها حتي مفاد مورد توافق نظير بخشش طلب كالدرون از پرسپوليس، رقم نهايي قرارداد و حضور دايم در ايران نيز مطرح شد. دليل چرخش فدراسيون به سمت كالدرون نيز پايان قرارداد اسكوچيچ با تيم ملي در تير ماه و عدم تمايل فدراسيون براي تمديد قرارداد او به خاطر انتقادات چند وقت اخير عنوان شد. اما اين خبر بلافاصله توسط علوي، سخنگوي فدراسيون فوتبال تكذيب شد. اميرمهدي علوي گفت:«دراگان اسكوچيچ همچنان سرمربي تيم‌ ملي ايران است و بحثي درباره تغيير او وجود ندارد. بر اين اساس شايعه مذاكره با مربيان ديگر تكذيب مي‌شود‌.» همان زمان برخي از نزديكان اين سرمربي نيز با اظهار بي‌اطلاعي از چنين مذاكره‌اي اين خبر را مربوط به چند ماه پيش و قبل از آمدن اسكوچيچ دانستند. به اين ترتيب خيلي زود ماجراي كالدرون فراموش شد.

روز سه‌شنبه اما دوباره شايعه تغيير سرمربي تيم ملي اين ‌بار با منبع خارجي منتشر شد. جيانلوكا دي‌مارزيو، خبرنگار معروف ايتاليايي و از افراد نزديك به آندره‌آ استراماچوني هم در توييتر و هم در سايت شخصي‌اش از مذاكره فدراسيون فوتبال با سرمربي سابق آبي‌ها خبر داد. پخش اين خبر موجي از واكنش‌ها را به همراه داشت چراكه منبع خبر يكي از معتبرترين چهره‌هاي حوزه نقل ‌و انتقالات فوتبال بود؛ كسي كه به او لقب پدرخوانده نقل و انتقالات داده‌اند. با اين حال به فاصله چند ساعت از پخش اين خبر، علوي دوباره دست به كار شد و همه‌ چيز را تكذيب كرد. او اين ‌بار حتي پا را فراتر نيز گذاشت و در نامه‌اي به دي‌مارزيو از او خواست اين خبر «زرد» را از روي توييتر و وب‌سايتش حذف كند.

 

دي مارزيو خبر زرد كار نمي‌كند

نام دي‌مارزيو براي اهالي فوتبال نام شناخته شده‌اي به حساب مي‌آيد. او از چند سال پيش برند خود را ثبت كرده است. در فصل نقل‌وانتقالات فوتبال توييتر او جزو پربازديدترين اكانت‌هاي اين شبكه اجتماعي به حساب مي‌آيد. پيش‌بيني‌هاي او حتي اگر در نگاه اول خيلي دور از ذهن به نظر برسند معمولا به حقيقت مي‌پيوندند. او با شبكه وسيعي كه از مخبرها در سراسر دنيا در اختيار دارد حتي زودتر از خبرنگارهاي نزديك به باشگاه‌ها از برخي اخبار مطلع مي‌شود. به عنوان مثال او اولين كسي بود كه از مذاكرات منچستر با مورينيو پرده برداشت در حالي كه آن زمان خيلي بعيد به نظر مي‌رسيد، آقاي خاص بعد اخراج از چلسي بتواند دوباره در ليگ برتر آن هم در يونايتد به ادامه كار بپردازد. با اين حال نام اين خبرنگار ايتاليايي در يك سال گذشته بيش از قبل ورد زبان اهالي فوتبال در ايران شده و دليل اين امر هم حضور استراماچوني در تيم استقلال بوده است. در مدت زماني كه سرمربي سابق اينتر هدايت آبي‌هاي تهران را برعهده داشت، دي‌مارزيو مرجع اصلي اخبار و حواشي حول و حوش استرا و استقلال بود. در آن برهه دي‌مارزيو هميشه اولين كسي بود كه از بحران‌هاي استقلال خبر مي‌داد و هنگامي كه تنش‌ها به اوج خود رسيد و استراماچوني ايران را ترك كرد، اين خبرنگار در متن ماجرا قرار داشت. كار به جايي رسيد كه مديران استقلال از اينكه او هميشه از ريزترين اتفاقات باشگاه و تصميمات شخصي مديران مطلع بود، شاكي شدند. همچنين خبرنگاران ورزشي داخل كشور هم مدام با اين سوال مواجه بودند كه چرا يك نفر كه هزاران كيلومتر از تهران دور است بايد مرجع اخبار باشگاه استقلال باشد؟ دي‌مارزيو زماني كه فوتبال ايران به دنبال سرمربي جديد بود از مذاكرات فدراسيون با جياني دي‌بياسي، سرمربي سابق برخي از باشگاه‌هاي ايتاليايي و تيم ملي آلباني خبر داد. آن زمان اسكوچيچ حتي نامش در بين گزينه‌ها هم مطرح نبود. بسياري از رسانه‌ها بعد از اعلام اين خبر توسط دي‌مارزيو حضور دي‌بياسي را در ايران قطعي دانستند. اتفاقي كه در نهايت رخ نداد. نكته جالب توجه ماجرا اين بود كه فدراسيون هيچ‌وقت زير بار مذاكره با دي‌بياسي نرفت اما اين مربي ايتاليايي در چند مصاحبه، مذاكره با فدراسيون فوتبال ايران را تاييد كرد ولي از اينكه چه اتفاقي افتاد كه در نهايت كار به سرانجام نرسيد، اظهار بي‌اطلاعي كرد.

 

تعدد مراجع تصميم‌گيري

حتي اگر بپذيريم كه داستان كالدرون ساخته و پرداخته ذهن خبرنگاران داخلي بوده است، نمي‌توان پذيرفت دي‌مارزيو اينچنين اعتبارش را به تاراج بگذارد؛ نه اينكه او تاكنون اشتباه نكرده اما بعيد است بخواهد، پيرامون تيم ملي ايران بازي رسانه‌اي براي رسيدن به اهدافي خاص را دنبال كند. مي‌توان گفت داستان مذاكرات فدراسيون با افراد مختلف و درز كردن اخبار آن مصداق مثل قديمي «تا نباشد چيزكي...» است. در واقع مساله اصلي در اين ميان مراجع زياد تصميم‌گيري در فدراسيون و در كل ساختار فوتبال ايران است. البته اين مساله تنها به فدراسيون محدود نمي‌شود و تعدد مراجع تصميم‌گيري سال‌هاست تمام كشور را درگير مشكلات زيادي كرده و دقيقا به همين دليل است كه مدام اخبار ضد و نقيض از گوشه و كنار به گوش مي‌رسد. در فوتبال و در باشگاه‌هاي بزرگ بارها و بارها شاهد چنين رويه‌اي بوده‌ايم. در داستان جدايي برانكو از پرسپوليس و پيدا كردن جانشين براي او شاهد بوديم كه هر كدام از اعضاي هيات رييسه باشگاه پرسپوليس به تنهايي با مربيان ارتباط برقرار مي‌كردند و شرايط آنها را جويا مي‌شدند. تمام اين ارتباط‌ها نيز در نهايت به نام باشگاه پرسپوليس منتشر مي‌شد. در استقلال نيز وضع به همين گونه بوده و هست. از اقدام سر خود پندار توفيقي براي قرارداد بستن با شمار زيادي از بازيكنان تيم جوانان بگيريد تا چند دستگي در ماجراي راضي كردن استراماچوني به بازگشت. برخي از مديران استقلال هنوز هم بر اين ادعا صحه مي‌گذارند كه برخي از داخل باشگاه نمي‌خواستند، سرمربي موفق استقلال به تهران بازگردد. پس بيراه نيست اگر تصور كنيم كه در فدراسيون فوتبال نيز همين داستان وجود دارد. يعني برخي از مديران رده بالا و مياني در اين نهاد حضور دارند كه بنابر تشخيص شخصي در انتخاب‌ها دخالت مي‌كنند و حتي وقتي در راس فدراسيون تصميم نهايي گرفته مي‌شود نيز آنها مصرانه در جهت تحقق نظرات خودشان هستند. اين شرايط مخصوصا در زماني كه فدراسيون رييس ندارد و هنوز درگير تدوين اساسنامه براي برگزاري انتخابات است، شدت بيشتري نيز مي‌گيرد.

البته مشكل تنها متوجه مديران نيست. در واقع داستان از جاي ديگري آغاز مي‌شود. در فوتبال ايران اكثر مديران با بنگاه‌هايي در ارتباط هستند كه در اصطلاح تخصصي آنها را ايجنت و در اصطلاح عاميانه دلال مي‌نامند. اين افراد هميشه در پي حقنه بازيكنان و مربيان مرتبط با خودشان به بدنه فوتبال هستند و هيچ‌وقت از رسيدن به هدف نهايي خودشان نااميد نمي‌شوند. آنها از يك سمت مديران را تحت فشار قرار مي‌دهند و از سمت ديگر با مربيان و بازيكنان از جانب همان مديران وارد مذاكره مي‌شوند و بعد با راه‌اندازي موج‌هاي خبري، كار خود را به سرانجام مي‌رسانند و احتمالا به همين دليل است كه شخصي مثل دي‌بياسي تاكيد مي‌كند با مسوولان فدراسيون فوتبال ايران مذاكره كرده اما سخنگوي فدراسيون اين مذاكره را تكذيب مي‌كند. اينجا بايد از دي‌بياسي پرسيد دقيقا با چه كسي در فدراسيون مذاكره كرده و علوي هم بايد بگويد دي‌بياسي با شخص من و افرادي كه من مي‌شناسم، مذاكره‌اي نداشته است. آن وقت داستان درز اخبار و تكذيب‌ها منطقي به نظر مي‌رسد. پس بر اساس فرضيات بالا اصلا بعيد نيست كه در آينده استراماچوني هدايت تيم ملي را برعهده بگيرد حتي اگر اين واقعيت مسلم وجود داشته باشد كه اسكوچيچ سرمربي تيم ملي ايران است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون