از سمفوني مينياتورها تا فيروزه و آشوراده
فريدون مجلسي
ديروز در مبادلات دوران قرنطينه در كانالهاي شبكه مجازي، از دوستي قطعاتي از سمفوني مينياتورهاي ايراني امينالله حسين را دريافت كردم كه با آن طعم شرقي شايد براي ما بسيار لذتبخش است. از نام امينالله حسين ياد زندگي پرماجراي او و ماجراهايي كه بر ايران گذشت افتادم و براي دوستان نوشتم كه امينالله حسين در واقع اهل قريه فيروزه است؛ قريهاي كه در نزديكي مرز ايران تقريبا در ميانه راه مشهد به عشقآباد قرار دارد. وقتي مناطق ماوراي اترك به موجب قرارداد آخال از ايران جدا شده قريه فيروزه مستثني شد.
قرارداد آخال يا قرارداد مرزي ۱۸۸۱ كه بر خلاف قرارداد تركمانچاي مردم كمتر با نام آن آشنا هستند، زماني ميان ناصرالدينشاه و روسيه منعقد شد كه روسيه سرمست از فتوحات قفقاز به جهانگشايي در شرق خزر پرداخته بود و ايران پس از چند شكست متوالي در قفقاز و هرات با مشكلات بسياري دست به گريبان بود. يكي از اين مشكلات يورشها و غارتهاي تركمانان و گاه ازبكهاي شمال اترك به شهرهاي خراسان و حتي شكار و ربودن دختران ايراني بود! به همين دليل از زمان صفوي و قاجار صدها هزار كرد ايراني را براي مقابله با آنان به آن مناطق كوچانده بودند كه اكنون در قوچان و كردكوي و مناطق ديگر مازندران و البرز سكونت دارند. شايد قرارداد آخال را كه به جدايي مرو، خيوه، خوارزم، سمرقند و بخارا و مناطق تاجيكستان از ايران و انضمام آن به امپراتوري روسيه انجاميد، نتوان به آن اندازه كه از ظاهر و آثار آن برميآيد، به اندازه تركمانچاي از لحاظ جغرافياي سياسي ايران مصيبتبار دانست، زيرا از قديمالايام اين سرزمينها يا خانات آسياي مركزي و امارت بخارا براي خودشان خوانين و اميراني مستقل و خودمختاري داشتند كه ارتباط تاريخي آنها با ايران بر پايه تمايل به احراز نوعي هويت فرهنگي و تاريخي و نوعي ارتباط رقيق و كنفدرالي بود. در واقع اين امپراتوري روسيه بود كه با به رسميت شناختن حاكميت ايران بر آن نقاط سپس با انعقاد قرارداد مرزي ۱۸۸۱ [مطابق با ۳۰ شهريور ۱۲۶۰ شمسي] به سلطه خودش بر آن مناطق بهانه يا رنگ حقوقي و قانوني بخشيد. براي ناصرالدينشاه نيز فرصتي بود تا به ضرب قدرت روسيه، خراسان و شهروندانش را از آسيب تجاوزات مكرر تركمانان آن سوي اترك نجات دهد.
بااين حال برخي تغييرات سرحدي موجب مقاومت مردم قصبه فيروزه شد. مردم فيروزه كه كرد يا فارسيزبان و شيعه بودند زير بار جدايي از ايران نميرفتند، بنابراين در قرارداد آخال بر تعلق آن منطقه به ايران تاكيد شد. اما روسيه، با وجود اعتراضات مكرر دولت ايران، هيچگاه حاضر به استرداد فيروزه به ايران نشد تا اينكه دولت تزاري سقوط كرد و در قرارداد مودت ۱۹۲۱ كه يك هفته پس از كودتاي سوم اسفند 1299 ميان ايران و دولت انقلابي روسيه در زمان لنين به امضا رسيد در يكي از مواد به استرداد قصبه فيروزه و همچنين جزيره آشوراده در ساحل گرگان كه در اشغال روسيه بود اشاره شد. دو سال بعد پيش از آنكه به اين وعدهها عمل شود لنين مرد و استالين هم زير بار آن نرفت. وقتي استالين علنا گفت كه فيروزه را به دليل اهميت استراتژيكي كه براي شوروي دارد مسترد نخواهد كرد، ايرانيان آن قصبه به مشهد كوچ كردند. يكي از آنان امينالله حسين موسيقيداني بود كه تار مينواخت و بعدا به فرانسه مهاجرت كرد و استاد بزرگي شد.. اكنون سمفوني او مرا به ياد زير و بمهاي زندگي او انداخت؛ زير و بمهايي كه سرزمينش نيز متحمل شد. استرداد فيروزه كار آساني نبود زيرا در سال 1892 ايران نااميدانه با اكراه معاملهاي هم بر سر آن با روسيه كرده بود. اما پس از قرارداد مودت ايران بر سر استرداد فيروزه و آشوراده پيوسته به شوروي تذكر ميداد و گوش شنوايي نداشت.
آشوراده 8 سال پس از قرارداد تركمانچاي به اشغال روسها درآمد. اشغال غير قانوني بود اما روسها توانستند امتياز صيد «ماهيهاي حرام» يعني خاويار گرانبها را به بهاي ارزان بگيرند و ايرانيان خوشحال بودند كه حرام را به جاي دور ريختن در برابر وجهي مختصر ميفروختند. برادران ليازانوف دارنده امتياز حتي بعد از سقوط روسيه در دوران شوروي هم به ادعاهاي خود ادامه ميدادند. در قرارداد 1921 ضمن تاييد حق ماهيگيري ايران در آبهاي ساحلي اشارهاي شده بود كه ماهي صيد شده براي ارتزاق مردم روسيه در اختيار آنان قرار گيرد. در سال 1926/ 1306 قراردادي براي اجراي آن ماده ميان ايران و شوروي به امضا رسيد كه امتياز صيد در قالب شركتي مختلط به آنان واگذار شد. تاسيسات آن شركت مانند گذشته در جزيره آشوراده مستقر بود. خوشبختانه در سال 1331 در شرايطي كه مليشدن نفت ايران احساسات ناسيوناليسيتي مردم را به اوج رسانده بود، دوران 25 ساله امتياز صيد درياي خزر نيز به پايان رسيد و با وجود دولت شوروي دولت مصدق حاضر به تمديد آن نشد و به اين ترتيب شيلات نيز ملي اعلام و آشوراده تحويل شيلات ايران شد. اما زخم فيروزه باقي بود و التيامپذير نمينمود.
در اسفند ۱۳۳۱ استالين مرد و سال بعد دولت ايران با توجه به سوابق و قراردادها با نمايندگي سپهبد جهانباني فقيد نوه عباس ميرزا كه روسي را به خوبي ميدانست و كارشناس امور مرزي ايران بود، به مذاكره با شوروي ادامه داد و در سال 1333منجر به مبادلهاي ارضي به جاي فيروزه شد كه شامل دريافت بخشي از اراضي سرخس در خراسان بود كه بعدها منابع گاز در آن كشف شد و همچنين دريافت بخشي از مغان (دشت مغان) در استان اردبيل شد كه در جنگ ايران و روس و به موجب قرارداد تركمانچاي در زمان عباس ميرزا از ايران جدا شده بود و با دخالت نوهاش مسترد و حساب فيروزه تصفيه شد.
با آزاد شدن شيلات سيل ماهي به تهران سرازير شد. اغلب تهرانيها به ماهي تازه عادت نداشتند و حتي سبزي پلو و ماهي شب عيد در خانوادهها با ماهي دودي درست ميشد. وقتي ماهي تازه در كاميونها همراه با قطعات يخ در خيابنهاي تهران عرضه شد، ماهي سفيد متوسط دانهاي 19 ريال و ماهي كفال دانهاي 5 ريال خريدار زياد نداشت و جشني بود در خانوادههاي بي رقيبي كه ريشه در سواحل شمالي يا جنوبي كشور داشتند.