اوضاع چشمه مراد بر وفق مراد نيست
فاطمه باباخاني
همين سه سال پيش پاييز بود كه با باز كردن تلگرام ديدم در گروه بانوان دشت زردابه (گروهي از زنان شهر كلاته خيج در حاشيه پناهگاه حيات وحش خوش ييلاق در شهرستان شاهرود) و تيرگان (موسسه تيرگان از موسسههاي فعال در حوزه محيط زيست شهرستان شاهرود) چند عكس گذاشتهاند. مسوول گروه روي نردبان بود و در حال گل دادن ديوارها، فاطمه و يكي ديگر از خانمها سقف را ميشستند. دو، سه نفر ديگر، يكي با كفش پاشنهدار سفيد خاكها را با بيل جمع ميكرد و ديگري از ايوان خاكها را پايين ميريخت. اين عكس نشان ميداد گروه عزمش را جزم كرده كه اقامتگاه را راه بيندازد. چند ماه قبلتر عمارت گِلي خريداري شده بود. زماني كه از عمارت صحبت ميكنيم، در واقع لفظ محلي آن است والا مخروبهاي بود كه پلكانش بر اثر باد و باران از بين رفته و اتاقهاي پاييني هم به محل نگهداري دام تبديل شده بودند. خاندان گلي سالها بود خانه را ترك كرده و هر يك در خانهاي به سبك جديد ساكن شده و به مرور خاطره حضور انساني از در و ديوارها در حال محو شدن بود.
در دور دوم تعمير خانه روزي همراه گروه بودم، گل و خاك پوست دست را ميبرد و كار چنان زمانبر بود كه ساعتها درگير صاف كردن ديوارهايي بوديم كه طي سالها در آنها گودالهايي كنده شده بود. البته كه بازار كل كل داغ بود همانند همان آش و چاي داغ قوت آن روزمان. پس از صاف شدن ديوارها، گل سفيد هم به ديوارها و طاقچهها داديم تا كار تمام شود و اتاقها نما بگيرد. فردا نتيجه كار مشخص بود، من كارنابلد نتوانسته بودم صافي طاقچه را درآورم و يكي بايد دوباره به آن رسيدگي ميكرد.
چند ماهي گروه و خانواده غنچه و نجار و ... درگير بودند تا بالاخره به روز افتتاح اقامتگاه رسيد. نماينده شهرستان و مديران مسوول و حتي استاندار آمدند و آن را افتتاح كردند و نامش را با توجه به چشمهاي كه در آن حوالي بود و مردم از آن مراد ميگرفتند «چشمه مراد» گذاشتند. اولين گروه گردشگران گروهي از علاقهمندان به شعر و عرفان بودند كه به هواي ديدن آرامگاه شيخ بايزيد بسطامي و ابوالحسن خرقاني اقامتشان را در آنجا تدارك ديدند. بعدتر آژانسهاي معروف گردشگري در حوزه طبيعت گردي كه مقصدشان جنگل ابر بود، كلاته خيج و اقامتگاه بومگردي چشمه مراد را به عنوان محل اسكان انتخاب كردند. هر روز اقامتگاه رونق بيشتري گرفت، به مرور انبارهاي پايين تعمير و به سرويسهاي بهداشتي اضافه شد و منوي غذايي متنوعتري هم در اختيار مهمانان قرار گرفت. در گذر اين سالها گروه هم به مرور سلايق گردشگران و شيوه برقراري ارتباط با آنها را آموخت و توانست رضايت حداكثري آنها را كسب كند. از آنجا كه همان ابتداي كار قرار بود گردشگري حلقهاي در حفاظت از طبيعت باشد مسوولان محيط زيست هم سري به اقامتگاه زدند، از مديران دفتر زيستگاهها گرفته تا مدير پروژه حفاظت از يوز آسيايي كه بهرغم مشغلههاي فراوان همواره تلاش كرد همراه گروه بانوان باشد و از فعاليتهايشان حمايت كند، اين حمايت آنجا ارزشمند است كه بدانيم اين بخش به عنوان پايلوت پروژه نبود و او وظيفهاي نداشت تا در ميان انبوه كارها و انتظارات خود را درگير منطقهاي كند كه در شرح وظايف كاري او گنجانده نشده بود.
حضور مسوولان و گردشگراني كه عكسهاي خود را در شبكههاي اجتماعي به نمايش ميگذاشتند تا عنوان «بزرگترين اقامتگاه بومگردي استان سمنان» باعث رونق بيشتر اقامتگاه شد هر چند كه عيد 98 بروز سيل يكباره همه نقشهها را نقش برآب كرد. سيل در گلستان روستاهايي كه آن سوي گردنه هم بودند را درگير تبعات خود كرد و گردشگران ترجيح دادند به آن مناطق سفر نكنند. از ارديبهشت اما گردشگران آرام آرام به منطقه وارد شدند و توانستند سال خوشي را براي اعضاي گروه رقم بزنند. از اواسط پاييز به بعد با سرد شدن هوا اين رونق خود را به خواب زمستاني داد تا از اسفند كار دوباره شروع شود. از زمان شيوع كرونا اين خواب زمستاني به خواب بهاره تبديل شده. كمتر كسي است كه بخواهد سفر كند و از آن طرف گروه خانمها هم ترجيح ميدهند مهماني نداشته باشند. اين روزها در آن حياط بزرگ كه روزي پر از مسافر بود، پرنده پر نميزند. در همه اتاقها قفل است و معلوم نيست كي باز شود. البته اين تنها حكايت اقامتگاه بومگردي چشمه مراد نيست، اغلب اقامتگاههاي بومگردي در ايران اين روزها با مصائب كرونا دست و پنجه نرم ميكنند. صاحبان اين اقامتگاهها پيش از عيد خريدهايشان را انجام دادهاند تا درگير شلوغي اسفند نشوند و حالا ماندهاند با كلي جنس خريداري شده براي تهيه غذا و خانههاي خالي و پولهايي كه بايد پرداخت كنند. در اغلب گروهها صاحبان با ترديد مينويسند كه به شكل محدود آماده پذيرايي از گردشگران هستند، تقاضايي كه از سر اضطرار است و معلوم نيست چقدر مورد استقبال قرار ميگيرد، ولي بالاخره در همين هفتهها و ماهها بالاخره ما خواهيم آموخت چطور با حفظ سلامت خودمان و ديگران از ورشكستگي كسب و كارهاي روستايي جلوگيري كنيم.