نگران كيان كانون وكلاييم
اميرسالار داودي
به نام خدا
جناب آقاي رييسي
رياست محترم قوه قضاييه
با سلام
احتراما اطلاع حاصل كردم كه عوامل تحت رياست و اوامر جنابعالي در آخرين روز كاري سال ۱۳۹۸ پيشنويس آييننامهاي را در خصوص كانونهاي وكلاي دادگستري سراسر كشور و البته به قيد محرمانه، جهت اطلاع و استحضار رياست محترم اتحاديه سراسري كانونهاي وكلاي دادگستري ايران ارسال و تحويل نمودهاند. در اين ارتباط، اولا قدر متقين اينكه امكان آگاهي از فحوا و جزييات آييننامه محرمانه مورد بحث دستكم براي نگارنده به واسطه شرايط در حبس بودن، ميسور نبوده است لذا در خصوص ماهيت آن چه عواملتان براي جامعه وكلاي دادگستري تابع كانونهاي وكلاي سراسر كشور تدارك ديدهاند نميخواهم و نميتوانم اظهارنظر كنم، ثانيا بهرغم بياطلاعي از فحوا و جزييات آييننامه موصوف، ليكن حتما تصديق ميفرماييد هر قسم تصميمگيري به وجه پنهاني از افكار عمومي و البته دور از دسترس و امكان بررسي و اقناع جامعه صنفي هدف و فعالان صنفي مربوطه و اهل نظر تهيه و تدارك شود. هر آينه اقدامي مشكوك، سوال برانگيز و غيرقابل قبول تلقي ميشود خاصه در دوره و زمانهاي كه در مورد شفافيت حداكثري به عنوان ركن ركين حكومتداري مطلوب، كارا، مقبول و مشروع، بيگفتوگو اتفاق نظر وجود دارد. ثالثا بار ديگر تاكيد ميكنم كه ورود به جزييات آييننامه محرمانه تحويل شده به رياست اتحاديه سراسري كانونهاي وكلاي دادگستري ايران را نه خواهانم و البته كه به دليل بياطلاعي از جزييات توانايي نقد و تنقيح آن را ندارم و با اين حال نميتوانم طبقهبندي كردن پيشنويس يك سند صنفي تحت عنوان محرمانه و البته ارسال و تحويل عجيب و غريب آن به رييس نهاد صنفي ذيربط در آخرين روز كاري سال را ناديده گرفته و موجبات تعجبمان فراهم نشود. چه اينكه واضح و روشن است پس از آخرين روز كاري سال هم به دليل تعطيلات نوروزي و هم به جهت اوج گرفتن شيوع داخلي يك بيماري عالمگير در ابتداي سال جديد نه تنها كل كشور و مردم شرايط خاصي را تجربه كردند كه به تبع جامعه صنفي وكلاي دادگستري و زعماي جامعه صنفي نيز شرايط مشابهي را داشتهاند و از اينرو منصفانه است اگر حق بدهيد از چنين امارات جدي و نامتعارفي مطلع شوم و اما احساس خطر نكنم و لاجرم از خود نپرسم كه آيا دستگاه قضايي و سياستگذاران جديدش حقيقتا زماني مناسبتر را جهت مطلع كردن اتحاديه كانونهاي وكلاي دادگستري ايران از آخرين تصميماتشان در حوزه صنفي نيافتند، تا اينچنين متصف به ابنالوقت بودنياي درخور تحسين و تقدير بسيار شوند ؟!
جناب آقاي رييسي؛ آري احساس خطر ميكنيم براي كيان و استقلال كانون وكلاي دادگستري و البته شايان توجه دادن است كه متاسفانه طي سالهاي اخير از عيار استقلال كانون وكلاي دادگستري كاسته شده است و اگرچه به اين استقلال نيمبند و حداقلي، ما و بخش قابل توجهي از همكارانمان راضي بودهايم، ليكن امروز احساس ميكنيم احتمالا بنا بر همان امارات جدي و نامتعارف شرايطي در حال تدارك است تا مجموعه عوامل تحت اوامر جنابعالي با ديدن رضايت حداقلي وكلاي دادگستري به جهت ستاندن كامل استقلال نيمبند شده و حداقلي كانونهاي وكلاي دادگستري كشور را نيز بردارد. بنابراين ابراز اميدواري ميكنيم تا جنابعالي همچون زماني كه تصدي و اداره دستگاه قضايي را به عهده ميگرفتيد و البته كه مدعي تغيير و تحول مثبت و بنيادين و عدالتمحور در مجموعه قوه قضاييه بودهايد همچنان بر وعدهتان استوار باشيد. حتما نيك ميدانيد كه اولا بديهيترين و اساسيترين ضامن تغيير و تحول مثبت و بنيادين را كه نيست جز شفافيت و پرهيز از نامحرم دانستن مردم، هرگز كنار نگذاريد و البته گوشزد اين قيد ضروري است كه وكلاي دادگستري هم جزو مردم هستند و پنهانكاري از آنها و نامحرم دانستنشان روا نخواهد بود، ثانيا كانونهاي وكلاي دادگستري مستقل از حاكميت و دستگاه قضايي ميراثي گرانبها و سترگ براي مردم تكيهگاهي مطمئن جهت تحقق عدالت حقيقي در كشور به حساب ميآيند و نبايد اجازه داد تا يگانه نماد حق دفاع مستقل كه يادگار دولت ملي زندهياد دكتر محمد مصدق است و در عين حال نماد ديرپاي نهادهاي مدني مستقل ايران نيز است از معناي حقيقي استقلال و ناوابسته بودن به حاكميت و نهادهاي تابع آن تهي شود كه اگر استقلال كانون وكلا در معناي كامل آن است كه برود، ابتدا مردم و سپس نظام قضايي كه بايد عدالتمحور باشد، همانا بزرگترين و مهمترين خسارتديدگان خواهند بود.
و اما سخن پاياني
جناب آقاي رييسي؛ حتما موافق هستيد كه به قول قدما هر چه خار آيد، روزي به كار آيد؛ قطعا در مثال مناقشه نيست و كانون وكلاي دادگستري نبايد خار محسوب شود و اما خواستيم يادآوري كنيم كه در طول تاريخ بسياراني بودهاند كه برساختههاي درستي را به غلط خار يافته و خرابشان كردند هر چند روزي از خاطرشان گذشته است كه اشتباه كردهاند و آن مخروبهها به كار ميآمدهاند، اما متاسفانه فراموششان شده بود كه گاهي خيلي زود دير ميشود.
با تجديد احترام
اميرسالار داودي- زندان اوين ، بند ۸