گفتوگو با هادي بهادري، نماينده اصلاحطلب مردم اروميه در مجلس:
اصلاحات بهروز نشود، آينده بهتر از گذشته و حال نخواهد بود
عليرضا كيانپور| فراكسيون اميد از همان ابتدا دچار نوعي دوگانگي رويكردي شد و اين دوگانگي در قبال دولت، در ادامه به دودستگي ميان اعضاي فراكسيون انجاميد. ميتوانستيم با مديريت اين دوگانگي رويكردي، به نحوي عمل كنيم كه هم نقشي در پيشبرد اهداف و برنامههاي دولت داشته باشيم و هم با انتقاد اصولي از عملكرد دولت، مدافع حقوق ملت. بزرگان فراكسيون اميد بايد از همان ابتدا با استفاده از تمامي ظرفيتها، زمينه جريانسازي را فراهم ميكردند. سياست پير و جوان نميشناسد. اگر راه و مسير درستي طراحي نشود، آينده بهتر از گذشته و حال نخواهد بود؛ بنابراين مساله مديريت و طراحي راهبردهاي نوين است. اگر به اصول بنيادين اصلاحطلبي از جمله فسادستيزي و شفافيت توجه كنيم و نگاهي توسعهمحور بر پايه اصول توسعه پايدار را سرلوحه كارمان قرار دهيم، شهروندان هم دوباره حمايت خواهند كرد. جريان اصلاحات در همان وضع 20سال پيش مانده و عملا امروز حرف تازهاي براي جامعه ندارد. مجلس دهم روزهاي پاياني عمر خود را پشت سر ميگذارد. با اين وجود اما هيچ نشاني از پايان گرفتن هجمه سنگين انتقادها به نمايندگان اين دوره به ويژه اصلاحطلبان و اميديهاي پارلمان نيست؛ انتقادهايي كه از همان روزهاي نخست خردادماه 95 و همزمان با آغاز به كار دوره دهم مجلس آغاز شد. مجلسي كه به نام «اميد» و «اصلاحات» شكل گرفت، حال آنكه اصلاحطلبان هرگز به لحاظ تعداد كرسيها، دست بالا را نداشتند اما توقع و مطالبه عمومي جامعه از آنها در حد جناح و فراكسيوني بود كه صاحب اكثريت مطلق كرسيهاست. اما آيا تنها علت عدم توفيق تام و تمام اميديهاي مجلس دهم، همين تفاوت تعداد كرسيهاي اصلاحطلبان روي كاغذ و در صحن سبز «بهارستان» بود؟! آيا عملكرد اميديها با نگاهي منصفانه و با عطف توجه به اينكه تنها يكسوم كرسيهاي مجلس دهم را در اختيار داشتند، آنطور كه بارها از جانب خودشان شنيديم، عملكردي قابل دفاع بوده و اگر شقالقمر نكردهاند، فاجعه هم به بار نياوردهاند؟! يا اينكه نگاه منتقدان نسبتا پرتعداد اين فراكسيون سياسي درباره عملكرد اصلاحطلبان مجلس به واقعيت نزديكتر است و آنها از همين ظرفيت يكسوم مجلس هم چنانكه بايد و شايد بهرهبرداري نكردند؟! اگر چنين است، مشكل در كجاست و اگر نه، چرا تمام اين 4 سال، چنين تصوري، تصور غالب بوده؟! مجلس دهم به هر روي، روزهاي پاياني عمر خود را پشت سر ميگذارد و كامروا يا ناكام، حالا نوبت حسابكشي و بررسي عملكرد آنها فرارسيده و چنانكه در روزهاي گذشته در گفتوگوهايي با برخي تحليلگران، كنشگران و نمايندگان به بررسي عملكرد دوره دهم مجلس پرداختيم، اكنون هم سراغ هادي بهادري، نماينده اصلاحطلب اروميه و از جمله اعضاي شوراي مركزي فراكسيون اميد رفتيم و در گفتوگويي مختصر نظر او را درباره عملكرد همفكرانش در دوره دهم مجلس جويا شديم.
آقاي بهادري! فراكسيون اميد از همان روزهاي نخست مجلس دهم زير ذرهبين ناظراني بود كه عمدتاً به عملكرد شما و ديگر اصلاحطلبان مجلس انتقاد داشتند. نظر خودتان درباره فراكسيون اميد چيست و چرا عملكرد اين فراكسيون تا اين حد مورد انتقاد قرار گرفت؟
واقعيت اين است كه فراكسيون اميد به نوعي دچار دوگانگي عملكردي شد. مشكلي كه به نحوي از همان روزهاي نخست مجلس دهم احساس ميشد و هر چه جلوتر آمديم، بيشتر به چشم آمد. به اين ترتيب كه اميديها از طرفي ميخواستند از دولت اعتدالي يازدهم و در ادامه دوازدهم حمايت كنند و خود را حامي دولت نشان بدهند تا مگر از طريق تعامل و همكاري با دولت، بخشي از مشكلات مردم را پيگيري و مرتفع كنند و همزمان از ديگر سو، با توجه به شرايط كشور و بالا گرفتن مطالبههاي عمومي و انتظارها و توقعهاي مردم ناگزير به نقد عملكرد دولت بودند. در نتيجه اين مساله باعث بروز نوعي دودستگي در بدنه فراكسيون اميد هم شد و همين دودستگي، خواهناخواه از بخشي از توان و ظرفيت فراكسيون براي ورود به مسائل مختلف كاست.
اما آيا اين مشكل قابل مديريت نبود؟ به بيان ديگر آيا نميشد به نحوي ميان اين دو طيف از نمايندگان عضو فراكسيون اميد نوعي همكاري و تعامل ايجاد كرد؟
امكان مديريت فراهم بود، اما متاسفانه اين رويكرد دوگانه چنانكه بايد مديريت نشد تا ما به عنوان نزديكترين فراكسيون به دولت هم نقشي در پيشبرد اهداف و برنامههاي دولت داشته باشيم و هم با انتقاد اصولي از عملكرد دولت، بهواقع از حقوق مردم و موكلانمان دفاع كنيم. اما چنين نشد و همين دوگانگي به دليل عدم مديريت اصولي باعث شد شاهد نوعي دودستگي هم در فراكسيون باشيم و نيروها و اعضاي فراكسيون عملا دو دسته شدند. چنانكه گروهي محافظهكار شده و سعي كردند با كسب امتيازهاي حداقلي از دولت، همچنان حامي دولت بمانند و عدهاي هم كه بيشتر از جمله نمايندگان با رويكردهاي سياسي مجلس بودند و عمده تمركزشان را بر اعتلاي جايگاه مجلس و ارتقاي شأن پارلمان قرار دادند. حال آنكه اتفاقا از آنجا كه ما در مجلس دهم، فراكسيون اكثريت نداشتيم و با مجلسي طرف حساب بوديم كه به 3 فراكسيون تقريبا هموزن تقسيم شده بود، بروز چنين دوگانگيهايي آثار ناخوشايند بيشتري هم به همراه ميآورد. اما اگر ميشد افرادي كه به نحوي مديريت فراكسيون را برعهده داشته و از همان ابتداي كار، از بحث تشكيل فراكسيون تا تدوين اهداف و برنامهها مسووليت داشتند، آستينها را بالا زده و تلاش ميكردند كه از ظرفيت تمامي اعضاي فراكسيون استفاده كنند و به نوعي جريانسازي كنند، قطعا خروجي بهتري داشتيم اما متاسفانه اين اتفاق نيفتاد و به حداقلها بسنده شد و در ادامه هم ديديم بهويژه در همين انتخابات اخير، بخشي از سرمايه اجتماعي غني اصلاحات تضعيف شد و در معرض خطر قرار گرفت.
4 سال پيش وقتي «ليست اميد» پس از 12 سال زمينه بازگشت اصلاحطلبان به قدرت و به طور خاص پارلمان را فراهم كرد، تعدادي سياستمدار تازهنفس كه عمدتا هم جوان بودند به فضاي سياسي كشور معرفي شدند و انتظار ميرفت نه تنها در همين 4 ساله مجلس دهم، بلكه تا سالها بتوان از اين ظرفيت استفاده كرد. به نظر شما، فارغ از همه محاسن و معايب فراكسيون اميد مجلس دهم، آينده سياسي اين گروه از سياستمداران عمدتا جوان چه خواهد بود؟
البته سياست پير و جوان نميشناسد. اگر راه و مسير درستي طراحي نشود، آينده بهتر از گذشته و حال نخواهد بود. بنابراين مساله مديريت و طراحي راهبردهاي نوين است. اگر به اصول بنيادي اصلاحطلبي توجه كنيم و اين اصول را متناسب به مطالبات روز شهروندان اصلاح نكنيم، راه بهجايي نميبريم اما اگر به اين اصول بنيادين از جمله فسادستيزي و شفافيت توجه كنيم و مبتني بر مشي اصلاحات، نگاهي توسعهمحور بر پايه اصول توسعه پايدار را سرلوحه كارمان قرار دهيم، طبيعتا شهروندان هم به مرور نگاهي مثبت به اصلاحطلبان پيدا كرده و دوباره از اين جريان سياسي حمايت خواهند كرد. اما اگر به دنبال اهداف كوتاهمدت انتفاعي و مصالح شخصي متمركز باشيم، مردم آگاهانه حمايتشان را از ما قطع خواهند كرد.
بحث «اصلاح اصلاحات» كه ظرف سالهاي گذشته به دفعات مطرح شده، از قضا اين روزهاي اخير بار ديگر مورد توجه طيفهاي مختلف اصلاحطلب قرار گرفته و همزمان شاهد بروز اختلافاتي هم در ميان برخي چهرههاي شاخص اصلاحطلب هستيم. فراتر از اين گروه خاص سياستمداراني كه تحت عنوان فراكسيون اميد وارد گود سياست شدند، نگاه شما به آينده جريان اصلاحات بهطور عموميتر چيست؟
احساسم اين است كه هنوز جريان اصلاحات از تمام ظرفيتهاي خود استفاده نكرده است. به هر حال ابعادي از گفتمان اصلاحطلبي كه در مقطعي تاريخي به جامعه معرفي شد، در ادامه راه هرگز نه چنانكه بايد مورد آسيبشناسي قرار گرفت و نه آنطور كه لازم بود، بهروز شد. در واقع جريان اصلاحات در همان حدود 20سال پيش مانده و عملا امروز حرف تازهاي براي جامعه ندارد. بهويژه با اين محافظهكاري كه متاسفانه برخي دوستان پيش گرفتهاند و با تاكيدي كه همچنان بر مديريت قديميترهاي جريان اصلاحات دارند، بعيد ميدانم بتوان به جايي رسيد. مگر اينكه همه مسائل را از نو طراحي و گفتمان بهروز اصلاحات را ارايه كنيم. اين جريان در قامت يك يا چند شخص نيست. ما كشوري بزرگ هستيم و بايد از ظرفيت تمامي فعالان علاقهمند به كشور كه خواهان توسعه و دلسوز اين ملت هستند، استفاده كنيم. بايد همه ظرفيتها را گرد هم جمع كرده، نظرات همه را دريافت و اين ديدگاهها و نظرات را در فضايي مبتني بر خردجمعي، به استراتژي تبديل كنيم و در ادامه راه هم، به دور از منفعتطلبيهاي شخصي و گروهي، همه پاي اين راهبردها بايستيم. آن زمان است كه شايد بتوان به «اصلاح اصلاحات» اميد بست.