صدرالدين كاظمي از فرآيند مليپوش شدن يك كشتيگير ميگويد
دبير و محمدي چندان اختلافنظر ندارند
در خبرها آمده است كه در جلسه بحث و بررسي پيرامون شيوه اجراي چرخه انتخابي تيمهاي ملي كشتي آزاد و فرنگي با حضور عليرضا دبير، رييس فدراسيون كشتي، غلامرضا محمدي و محمد بنا، سرمربيان تيمهاي ملي كشتي آزاد و فرنگي، بين رييس فدراسيون و سرمربي تيم آزاد اختلافنظرهايي رخ داده است. دبير در اين جلسه تاكيد كرد انتخاب كشتيگيران وظيفه سرمربي نيست و كادر فني فقط موظف است كشتيگيران را آماده حضور در ميادين كند و اين خود كشتيگير است كه بايد با عملكرد خوب خود موجب انتخابش شود كه اين مساله به مذاق محمدي، سرمربي تيم خوش نيامده است. محمدي معتقد است كه سرمربيان تيم ملي بايد بتوانند نظر خود را درباره انتخاب نفرات نهايي اعمال كنند براي اينكه ببينيم در اين اختلاف نظر حق با كدام طرف است سراغ صدرالدين كاظمي رفتيم.
صدرالدين كاظمي در مورد اين نشست گفت: «آخرين جلسهاي كه آقاي دبير، رييس فدراسيون كشتي و غلامرضا محمدي، سرمربي تيم ملي كشتي آزاد در آن حضور داشتند همين جلسه توسعه كشتي بود كه من هم حضور داشتم و بحثي در رابطه با چگونگي حضور يك كشتيگير در تيم ملي مطرح شد. در همين زمينه اختلافنظر تا حدودي بين اين دو نفر به چشم ميخورد اما اينكه گفته ميشود آقاي دبير اعتقاد دارد بايد فقط رقابت انتخابي برگزار شود آن هم با شرايط غير قابل انعطاف درست نيست.»
كاظمي در رابطه با اين سوال كه عليرضا دبير دقيقا چه فرآيندي را مدنظر دارد و نظرش چقدر با محمدي زاويه دارد، گفت: «ايشان اعتقاد دارند بايد فرآيند انتخاب مليپوشان يك پروسه چند ماهه باشد. يعني كشتيگيران بايد در چند ماه مورد بررسي قرار بگيرند و بر اساس آن انتخاب صورت بگيرد. آقاي محمدي هم در حقيقت همين نظر را قبول دارند اما ايشان به اين خاطر كه سرمربيان تيم ملي به دليل اشراف و نزديكي با كشتيگيران و همچنين به اين خاطر كه مسووليت مستقيم در اين رابطه دارند، معتقد است بايد بتوانند كشتيگيران را خارج از فرآيند انتخابي به يك تورنمنت بينالمللي هم بفرستند تا تصميم نهايي گرفته شود. اين آخرين چيزي بود كه از رويارويي يا از مكالمه اين دو شخص برداشت كردم.»
اين كارشناس كشتي در پاسخ به اين سوال كه حق با كدام طرف است، افزود: «اما در مورد اينكه كدام درست ميگويند بايد بگويم تفاوت زيادي در اين دو نيست. من خودم اعتقاد دارم مسابقه انتخابي بايد به عنوان يك اصل اساسي در كشتي ايران مورد توجه قرار بگيرد. اما اين اصل اساسي نبايد منجر به اين شود كه كشتيگيران متوسطي را تحت هر شرايطي به تيم ملي راه بدهيم. يعني بايد آزمون و خطاهاي مكرري در اين راه انجام شود. صرف مسابقه انتخابي ما را به هدف نميرساند. اينكه بياييم با برگزاري يك مسابقه انتخابي در يك شرايط غيراستاندارد يك نفر را انتخاب كنيم، صحيح نيست. به عبارت ديگر مسابقه انتخابي بايد در يك شرايط كاملا استاندارد در يك زمان كاملا مشخص و با فاصله زماني كامل از مسابقات جهاني و المپيك برگزار كنيم. اين فاصله بايد حداقل 4 ماه باشد تا ما فرصت بيشتري براي بررسي به دست آوريم. اين بدان معنا نيست كه ما مسابقه انتخابي را قبول نكنيم و بندها و تبصرههايي را اضافه كنيم تا بتوانيم افراد مورد نظر مربيان تيم ملي را راه بدهيم. كشتيگير بايد طي اين فاصله خودش را تحميل يا به بيان ديگر شايستگياش را اثبات كند.»
كاظمي در پاسخ به اين سوال كه تفاوت مسابقه انتخابي داخلي با مسابقهاي كه در شرايط استاندارد برگزار ميشود چيست، گفت: «مساله اصلي جو رقابت و تمهيدات پزشكي است. كشتيگير علاوه بر حضور در مسابقات انتخابي بايد با كشتيگيران درجه يك بينالمللي نيز رو در رو شود. او بايد بتواند شرايطش را با جو مسابقات بزرگ وفق دهد و سلامت بهداشتياش از نظر دوپينگ و استفاده از مواد نيروزا چك شود. چون ما در مسابقات داخلي خيلي به مساله استفاده از مواد نيروزا اهميت نميدهيم. متاسفانه خيلي از مسابقات داخلي فاقد چنين شرايط استانداردي است.
بعضي كشتيگيران از همين شرايط استفاده ميكنند و با رويكرد دوپينگ ميآيند و كشتيگيران با استعدادي را كه در كلاس جهاني مبارزه ميكنند، شكست ميدهند. به عنوان نمونه وقتي آقاي احسان لشكري در اوج قدرت قرار داشت و شانس كسب مدال جهاني بعد از رقابتهاي المپيك را هنوز داشت، در مسابقاتي كه در قزوين برگزار شد مقابل كشتيگيري قرار گرفت كه كاملا مشخص بود دوپينگ كرده و شكست خورد و ما او را به طور كامل از دست داديم. در دهههاي گذشته هم نمونه اين مشكل را به وضوح داشتيم. چهرههايي كه واقعا سالم بودند و در كلاس جهاني كار ميكردند به دليل اينكه ما اسباب لازم را براي شناخت كشتيگيران دوپينگي يا اثبات دوپينگ آنان فراهم نكرده بوديم، از تشك كشتي دور ماندند. بعد كشتيگيراني راهي مسابقات جهاني شدند كه سطح پايين بودند و آنجا هم چون نميتوانستند از عوامل جانبي استفاده كنند به چيزي جز ناكامي نرسيدند. حتي رسول خادم هم دو يا سه بار اين كار را انجام داد. منظور اتكاي صرف به مسابقات انتخابي است، اما بعد از يك مدتي به اين باور رسيد كه بايد فرآيندي را همراه با آزمون و خطاهاي زياد در نظر بگيرد.»
اين مفسر كشتي در واكنش به اين مساله كه بزرگ شدن فرآيند انتخاب كشتيگير ممكن است موجب اعمال نظرهاي سليقهاي شود نيز گفت: «اشكالي كه در اين راه به وجود ميآيد دخالتهاي بيش از حد يا جانبداري سرمربيان از كشتيگيران هدف خودشان است. اين باعث ميشود يك تبعيض آشكاري در انتخابي به وجود بيايد. يعني اين مربيان شرايط را به گونهاي فراهم ميكنند كه كشتيگير مورد نظرشان انتخاب شود. اما با نوشتن يك فرآيند درست و كنار گذاشتن كشتيگيران مدالدار در پروسه انتخابي ميتوان موانع را حذف كرد. يعني بياييم كشتيگيران مدالدار جهاني و المپيك را در بخش آخر فرآيند انتخابي قرار دهيم تا آسيب جدي به آنها وارد نشود. اگر در آن شرايط كشتيگيري بيايد و كلاس خودش را نشان دهد چه ايرادي دارد كه بعد از رقابت انتخابي به عضويت تيم ملي هم در بيايد. اين سابقه زيادي هم در كشتي ايران دارد. با شرايط فرهنگي كشور ما نه قطع مسابقات انتخابي به نفع كشتي است و نه صد در صد ملاك قرار دادن مسابقات انتخابي. ما بايد شرايط را به گونهاي فراهم كنيم كه هم سرمايههاي درجه اول ما حفظ شوند و هم انگيزه نزد كشتيگيران درجه دو كه پشتوانههاي كشتي محسوب ميشوند، حفظ شود.»