گروه سياسي
بحران سلامت چند ماه اخير بر همه وجوه زيست فردي و اجتماعي ما تاثير گذاشته است و چه بسا اين تغييرات حاصل از كرونا بر آينده سياسي، اقتصادي و اجتماعي جهان نيز تاثيرگذار باشد. با اين حال هنوز از نقطه پايان بر اين بحران خبري نيست تا كارنامه اعمال دولتها در نوع مواجهه و مديريت آن را بتوان به درستي بررسي كرد. با اين حال در برخي كشورها از جمله ايران شاهد سير نزولي ابتلا نسبت به اسفند و هفتههاي آغازين فروردين هستيم و شايد بتوان مديريت دو ماه گذشته را تا حدودي تحليل كرد. محمد نعيميپور از اعضاي حزب اتحاد ملت در گفتوگو با «اعتماد» ارزيابياي از مديريت اين دوران با تاثير آن بر مسائل سياسي و بينالمللي داشته است. او معتقد است كه در مجموع مديريت صورت گرفته مثبت بوده و نبايد فراموش كرد كه اين شرايط كم از دوران جنگ نداشته است. نعيميپور همچنين باور دارد كه دوران پس از كرونا ميتواند رويكردهاي ملي را تقويت كند و در صورتي كه حاكميت بپذيرد، ميتوان به ايجاد فضاي فعاليت سياسي براي گروههاي ديگري جز اصولگراها نيز اميدوار بود، اگرچه نشانههايي از آن ديده نميشود. ما با يك بحران مواجه بوديم و هستيم. بحراني كه به نظر من مشابه جنگ است. در جنگ يا هر بحران ديگر آنچه از اهميت بسزايي برخوردار است، فرماندهي و البته تبعيت مردم و مجموعه حكومت از اين فرماندهي است. اگر قرار باشد در موقع بحران هر كسي به يك سمت و سويي برود قطعا منجر به ايجاد استرس و اضطراب در مردم و ايجاد بحرانهاي بزرگتري خواهد شد.
از اوايل اسفند كه شيوع كرونا در كشور جدي شد نقدها و نظرات متفاوتي در مورد مديريت اين بحران مطرح و بعضا مديريت اين بحران سلامت در كشور با برخي ديگر از كشورها مقايسه شده است. در آغاز بفرماييد حالا كه قريب به دو ماه از شيوع كرونا در كشور ميگذرد و باتوجه به برخي انتقادها نسبت به بعضي رويهها، ارزيابي شما از مديريت اين بحران چگونه است؟
ارزيابي من نسبت به اقدامات انجام شده به صورت كلي مثبت است. كادر درماني و پزشكي با وجود اينكه ابتدا با سرازير شدن تعداد بسياري از مبتلايان اين بيماري ناشناخته مواجه بودند و بهاصطلاح ورودي بيمارستانها و مراكز درماني بسيار زياد بود اما موفق عمل كردند. حتي در مواردي به نظرم كادر درماني و پزشكي ما موفقتر از كشورهاي ديگر عمل كردند. براساس آمار درصد بيماران كرونايي بهبود يافته در ايران بالغ بر 75درصد است، در حالي كه اين ميانگين در كشورهاي جهان، حدود 30درصد و در برخي كشورها اين درصد بهمراتب پايينتر است كه نشان ميدهد كادر پزشكي و درماني ما با تسلط بيشتري با اين اپيدمي مواجه شدهاند. به لحاظ انساني و عاطفي هم واقعا فداكارانه در عرصه عمل حاضر شدند. يكي از مسائلي كه در مديريت اين بحران در آغاز فراگير شدن به چشم آمد، ناياب شدن وسايل بهداشتي ازجمله ماسك و دستكش يا مواد ضدعفونيكننده مثل الكل بود كه به نظر ميرسد در اغلب كشورها حتي كشورهاي پيشرفته و توسعهيافته بعد از شيوع بيماري تا مدتي با اين مشكل درگير بودند كه در ايران نيز اين اتفاق رخ داد و در زمان نسبتا كوتاهي سامان داده شد. به نظرم اين بحران نشان داد كه ما به لحاظ زيرساختهاي درماني و بهطور كلي سيستم بهداشت و درمان جزو كشورهاي قابلاعتنا هستيم و از طرفي ميتوان روي بنيانهاي توليدي در مواقع خاص حساب باز كرد.
به نكات مثبت اين مديريت اشاره كرديد كه به نظر ميرسد بيش از هر چيز ناظر بر عملكرد كادر پزشكي و بهداشتي و درماني و زيرساختهاي مربوط به اين حوزه است اما آنچه در اين مدت با انتقادهايي مواجه بود شيوه مديريت نه صرفا مديريت اين بيماري بلكه برخورد با بحران و مديريت بحران بود. شما نقاط ضعف در اين حيطه را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
توجه داشته باشيد كه ما با يك بحران مواجه بوديم و هستيم؛ بحراني كه به نظر من مشابه جنگ است. در جنگ يا هر بحران ديگر آنچه از اهميت بسزايي برخوردار است، فرماندهي و البته تبعيت مردم و مجموعه حكومت از اين فرماندهي است. اگر قرار باشد در موقع بحران هر كسي به يك سمت و سويي برود، قطعا منجر به ايجاد استرس و اضطراب در مردم و ايجاد بحرانهاي بزرگتري خواهد شد. در كنار نكات مثبت بايد اذعان كرد كه قطعا مديريت در دوران كرونا بدون ضعف نبوده است. شايد بتوان گفت يكي از اين نقاط ضعف مربوط به ابتداي شيوع بيماري بود. در آغاز با خوشبيني با موضوع برخورد شد. البته من باور ندارم كه به خاطر انتخابات و... شيوع كرونا در كشور ناديده گرفته شد. به فرض هم كه به اين گزاره باور داشته باشيم اما اين نقد با مديريت بحران يا مديريت در دوران جنگ تاحدودي مغايرت دارد. درست است كه بايد حقايق را به روشني گفت اما زمان نيز عنصر مهمي است. البته در اغلب كشورها اين روند وجود داشت. اما چين خيلي با موضوع نظامي برخورد كرد و تبعيت مردم اين كشور از حكومت نيز بسيار متفاوت است كه ريشه تاريخي دارد. همين موضوع باعث شد كه قرنطينههاي سفت و سخت در اين كشور موثر باشد اما به نظر من صرفنظر از اينكه در برخي شهرها با تسامح و تساهل برخورد شد، قرنطينه در ايران به سادگي امكانپذير نبوده و نيست. گفته ميشد كه با همين امكانات و شرايط موجود نيز ميشد در برخي مناطق قرنطينههاي كوتاهمدت برقرار كرد كه بحث قابل توجه و بررسي است اما واقعيت اين است كه آمار و اطلاعات به صورت دقيق در اختيار همه قرار ندارد كه بتوان دقيق در مورد اين گزاره به نتيجه رسيد و آمار و اطلاعات دقيق و شفاف دراختيار اغلب كساني است كه چندان قابل نقد نيستند. به هر حال من هم در زمره كساني هستم كه آمار دقيقي در اختيار ندارم اما عمدتا مشاهدات عيني افراد را به اين تحليل و رويكرد ميرساند.
در مورد قرنطينه صحبت كرديد. انتقادي كه بهخصوص در اسفند و اوايل شيوع بيماري مطرح شد، عدم قرنطينه قم بود. شهري كه شيوع بيماري از آن آغاز شد و بهواسطه وسعت اندك و جمعيت كم و باتوجه به امكانات موجود شرايط براي قرنطينه كردن آن فراهم بود اما با طرح اين گزاره به شدت مخالفت شد. گفته ميشد كه مخالفتهايي در مورد قرنطينه وجود دارد كه اجازه نميدهد دولت اين اقدام را عملياتي كند. به نظر شما اساسا اين كار امكانپذير بود؟ ريشه اين مخالفتها را چه ميدانيد؟
از آنجا كه من اطلاعات كافي درمورد شرايط آن زمان ندارم، نميتوانم قضاوت دقيقي در ارتباط با قرنطينه كردن يا نكردن قم داشته باشم اما به هر حال بسياري تصور ميكردند اگر در همان منطقهاي كه بيماري آغاز شد، كنترل ميشد شايد شرايط متفاوت بود. با اين حال براساس نمونههايي چون چين، آلمان يا برخي ديگر از كشورها حتي اگر شهر يا منطقهاي كه شيوع از آن آغاز شده را شناسايي و كنترل كنيم اما چون نميدانيم چه كساني ناقل هستند يا چه رفتوآمدهايي صورت گرفته يا اساسا غربالگري رخ نداده پس كنترل آن به اين سادگي نيست و تنها گفتن قرنطينه ساده است، بنابراين نميتوان دقيق قضاوت كرد اما اگر آمادگي و هوشياري بيشتري در آغاز وجود داشت، شرايط متفاوت ميشد. با اين حال شك نداشته باشيم كه بالاخره اين ويروس نقل و انتقال پيدا ميكرد. فارغ از اتفاقات و تصميمگيريهايي كه از سر گذشت بايد بررسيهاي دقيقي از سوي مسوولان و اپيدمولوژيستها صورت گيرد تا ما بتوانيم براي بحرانهاي بعدي اينچنيني آماده باشيم. والا اينكه من به عنوان يك اصلاحطلب چند انتقاد را متوجه يك جريان و گروه و افرادي بدانم يا يك اصولگرا با نگاهي جرياني و سياسي انتقاداتي را مطرح كند و باقي براي ما هورا بكشند نه صحيح است نه علمي.
البته كه نگاه سياسي و جرياني داشتن به بحران سلامت مذموم است و باعث جبران و ترميم نقصانها نميشود اما همانطور كه تاكيد كرديد ما بايد براي بحرانهاي بعدي آماده باشيم بهخصوص كه احتمالا سال پُر بحراني را پيش رو داريم. بحثي كه درمورد قرنطينه قم وجود داشت كمي متفاوت بود. گفته ميشد كه گروهي با رويكردي ايدئولوژيك اجازه قرنطينه قم را نميدهند. همانطور كه واكنشها به تعطيلي اماكن مذهبي در قم با برخورد متفاوتي نسبت به ساير شهرها همراه بود. باتوجه به اينكه شما مناصب اجرايي داشتيد و بر سيستم تصميمگيري واقفيد، چقدر در تصميمگيريهايي از اين دست اين گروهها قدرتمند و تاثيرگذار هستند؟
واقعيت اين است مجموعهاي از آرا و عقايد اينچنيني وجود دارد كه بر آن كنترل حكومتي هم وجود ندارد. اين افراد شيعه غالي هستند. تصورات و اعتقاداتي دارند كه با عقلانيت جور درنميآيد و بيش از آنكه به قرآن توجه داشته باشند، به احساساتشان توجه ميكنند. اين گروهها خصوصا در شهرهاي مذهبي كم نيستند. بنابراين، اين گروهها بهخاطر رويكرد احساسي كه دارند، نه عاقلانه با مسائل برخورد ميكنند، نه حرفشنوي دارند. بنابراين بديهي است در كشور كساني هستند كه دردسرآفرينند و پديدهاي نوظهور نيست. مدتهاست كه اين افراد به نام دين و آيين و مذهب رفتارهايي خلاف عقل انجام ميدهند. مثلا تصميم ميگيرند فلان كس را ادب كنند يا حتي بكشند كه حضور اين افراد مصيبت بزرگي است. اما آن سوي قضيه را هم بايد ديد. حكومتي كه عاقلانه برخورد كند در مقابل اين فشارهاي زايدالوصف موفق ميشود. بستن حرمها، مساجد و اماكن مذهبي يا تعطيلي نماز جمعه و... نمونههايي از اين برخورد عاقلانه و رويكرد علمي است. صرفنظر از ويديوهايي كه منتشر شد كه ضريح را ليس ميزدند و مسائل مذهبي را تا اين حد نازل ميكردند يا اجازه بستن اماكن مذهبي را نميدادند اما فكر ميكنم حاكميت اقتداري از خود نشان داد و با وجود همه گرفتاريها و فشارها بالاخره اماكن مذهبي را تعطيل كرد. بستن حرم امام رضا (ع) كار بسيار مهمي بود.
قطعا تعطيلي اماكن مذهبي يا نماز جمعه را بايد اقدامي مهم تلقي كرد اما به نظر ميرسد درنهايت خواسته گروههاي فشار است كه به كرسي مينشيند. با وجود اينكه در هيچ كجا هنوز وضعيت عادي و طبيعي نيست و صرفا به بازفعاليت مشاغل براي جلوگيري از بحرانهاي اقتصادي تاكيد ميشود، قرار است در بسياري از شهرها اماكن مذهبي و مساجد بازگشايي شود. حتي در اين مدت برنامه مسجد ارگ در تهران كه وضعيت آن قرمز است هم برپا بوده است. به نظر شما اينگونه تصميمگيريها نشان نميدهد كه مديريت بحران تحت تاثير اين گروههاست؟
قطعا اين گروههاي فشار بر كيفيت مديريت بحران تاثيرگذار هستند. اين گروهها هم همانطور كه گفتم هيچوقت برخورد عاقلانهاي در بحران از خود نشان ندادهاند. در واقع باورشان اين است كه وقتي پاركها را باز ميكنيد يا مشاغل به فعاليت ميپردازند پس بايد اماكن مذهبي هم كه بهخصوص در اين ماه محل تجمع افراد است بازگشايي شوند. به هر حال دوگانه سلامت و اقتصاد يا جان و نان بسيار پيچيده و تصميمگيري در مورد آن سخت است و قابل مقايسه نيست. به هر حال تا زماني كه مثلا سينماها يا تالارهاي عروسي و... تعطيل هستند به نظر ميرسد كه اينگونه اماكن نيز بايد تعطيل باشند از سويي شخصيتهاي مذهبي و مراجع بايد ياري كنند تا مساله بازگشايي اماكن مذهبي نيز به مرور حل شود. اين گروهها هم به هر حال انتظاراتي از حكومت دارند اما اغلب خودمختار و غيرعقلاني عمل ميكنند.
همانطور كه گفتيد اغلب كشورها درگير اين دوگانگي نان و جان هستند. ازسويي پيش از بروز بحران كرونا به واسطه وضعيت بينالمللي و اقتصادي ميدانستيم كه دولت با كسري بودجه مواجه است. اين بحران سلامت و لزوم پرداخت كمكهاي معيشتي بار اضافهاي بر دوش دولت شده است. اگرچه كمكهاي نقدي از سوي برخي مجامع بينالمللي وجود دارد يا اجازه برداشت از صندوق توسعه ملي صادر شده اما به نظر شما دولت با اين وضعيت كسري بودجه قادر به اداره كشور در سال جاري هست؟
اولا نبايد فراموش كنيم كه كسري بودجه در اغلب سالها وجود داشته و دولتها با آن مواجه بودهاند. اما الان دولت با مشكلات جدي روبهرو است و منابع درآمدي آن كاهش پيدا كرده است. ازسويي با بحران سلامتي مواجه هستيم كه بودجهاي براي آن درنظر گرفته نشده و در حال حاضر اولويت بر اين است كه از منابع موجود براي مديريت شرايط استفاده شود تا هم تابآوري مردم بيشتر و هم تا حد امكان سلامت مردم حفظ شود. همچنين با توجه به شرايط تحريمي و از سويي به فروش نرسيدن نفت و توقف اغلب تبادلات اقتصادي شرايط به مراتب پيچيدهتر خواهد شد. بنابراين بايد كساني كه با مسائل اقتصادي آشنا هستند به كمك دولت بيايند تا از اين بحران عبور كند. دولت بايد از فعالان عرصه اقتصادي و متخصصان امر درخواست همفكري كند. توجه داشته باشيد كه در موقع بحران با تعدد تصميمگيري مواجه هستيم روزانه شايد صدها تصميم اتخاذ شود كه در اتخاذ اين تصميمات بايد نگاه تخصصي و نه صرفا مديريتي داشت.
باتوجه به شرايط اقتصادي موجود كه احتمال تشديد آن نيز وجود دارد آيا ايجاد تغيير يا تسهيل در روابط بينالمللي ما بهخصوص با امريكا يا اروپا وجود خواهد داشت؟
من چنين ارادهاي را در سياست خارجي اعلامي از سوي حاكميت نميبينم. در مورد دولت هم صحبت نميكنم چون معتقدم اين نوع تصميمگيريها حاكميتي است. برخي تصور ميكنند اگر فشارها بيشتر شود امكان تسهيل روابط بينالمللي بيشتر ميشود اما تجربه نشان داده كه هر زمان فشارها بيشتر ميشود، مقاومت از اين سو هم سختتر و بيشتر ميشود. بنابراين نميتوان فكر كرد كه اگر شرايط از اين غامضتر شود حكومت به فكر برقراري توافقي با مثلا امريكا ميافتد. البته كه بسياري بر اين باورند بايد مسائل بينالمللي را حل كرد تا اقتصادي پوياتر داشت اما مدتها است و شايد بيش از ۱5-۱0 سال است كه در بر پاشنهاي ديگر ميچرخد.
شما اشاره كرديد كه تجربه نشان داده وقتي فشارهاي بينالمللي بيشتر ميشود شاهد مقاومت بيشتر در داخل هستيم. به نظر شما اين گزاره به نوعي در سياست داخلي نيز صادق است؛ به اين معنا كه درگيري با بحران سلامت و به تبع آن بحرانهاي اقتصادي، مسائل سياست داخلي و مطالبات دموكراسيخواهي را به حاشيه ببرد يا بالعكس شاهد باز شدن فضاي سياسي و تمركز بيشتر بر اقتصاد و سلامت باشيم؟
من به عنوان يك اصلاحطلب اميدوارم فضاي سياسي باز و توجه به مطالبات دموكراسيخواهانه اتفاق بيفتد اما واقعيت اين است كه در دو، سه سال اخير سرسختيها در اين مورد بيشتر شده است. خصوصا تقابلهاي منطقهاي و بينالمللي كه تشديد شده، از آن طرف كنشهاي غيرقابل پيشبيني و نامعقول امريكاييها جملگي باعث شده كه به المانهاي دموكراسيخواهي در سياست داخلي بيتوجهي شود. تصورم بر اين است جرياني كه شايد بتوان اسم آن را جريان اصولگرايي گذاشت هنوز به اين نتيجه نرسيده كه ديگران را هم شريك بداند تا تغييراتي در وضع موجود ايجاد شود. اما نبايد ناديده گرفت كه همين كرونا دستاوردهايي نيز داشته كه شايد باعث شد توجه عقلاي جريان اصولگرا را جلب كند. مثلا در جريان اطلاعرساني در مورد كرونا و مسائل مربوط به اين بيماري، صداوسيما همگانيتر شد و رفتار ملي از خود بروز داد و از روشهاي كليشهاي كه بيشتر تبليغات ايدئولوژيك است، اندكي فاصله گرفت. همين هم باعث شد كه در اين مورد به صداوسيما اعتماد شود. اين مساله بدين معنا است كه حكومت ميتواند با تغيير شيوه و روش خود اثرگذاري بيشتري روي افكار عمومي داشته باشد. اگر اين رويه ادامهدار شود، خود به خود ميتواند تاثير مثبتي بر افكار عمومي و جريان اصلاحطلبان داشته باشد و پيوند ميان مردم و حكومت بيشتر شود. اين مدت مشخص شد كه اگر كاري بارويكرد ملي و عمومي انجام شود، ثمرات خوبي خواهد داشت. همين موضوع نشان ميدهد اگر استصواب برداشته شود و مجموعه بزرگتر و متنوعتري روي كار بيايد فضا تلطيف ميشود و كارايي را بالا ميبرد. به هر حال من فقط اميدوار هستم و رگهاي از تصميمگيريهاي اينچنيني نميبينم. فعلا نميتوان پيشبيني كرد كه فضاي سياسي بستهتر يا بازتر ميشود. مثلا ميتوانستند در اين شرايط اعلام كنند كه محصورين در وضعيت بهتري قرار ميگيرند. اين نوع تصميمگيري ميتوانست پالس مثبتي باشد اما وقتي اين كار ساده و معقولانه انجام نميشود شايد بتوان برداشت كرد كه سرسختي در مورد مسائل مربوط به سياست داخلي همچنان وجود خواهد داشت.
به نظر ميرسد نگاه غالب در جمهوري اسلامي چه ازسوي جريان اصلاحطلب چه اصولگرا اينگونه است كه در مواقع بحران همدلي و همراهي بيشتري صورت ميگيرد اما به محض پايان آن همه جريانها چه در قدرت و چه خارج از قدرت رو در روي هم قرار ميگيرند. گويا ما هميشه براي وحدت به بحران نياز داريم. مثلا برخي شرايط امروز را به دوران جنگ تشبيه ميكنند و از همدلي ايجاد شده خوشحالند اما آيا اين روند فرسايشي و بيحاصل نيست؟
قبول دارم. اساسا دو نگاه متفاوت ميان حاميان جمهوري اسلامي وجود دارد؛ يك نگاه كه معتقد است در سياست داخلي و خارجي بايد اقتدارگرايانه برخورد كرد، به اين شرح كه اگر بخواهيم در منطقه و جهان قوي ظاهر شويم، بايد رويكرد اقتدارگرايانه داشته باشيم. نگاه ديگري هم مبني بر اين وجود دارد كه توسعه كشور بايد اصل و اساس قرار گيرد، نه اقتدار در منطقه و جهان. هر دوي اين نگاه همچنان تداوم دارد و بسته به اينكه كدام نگاه در قدرت قرار بگيرد وزنه يكي بيش از ديگري است. البته كرونا فرصتي فراهم كرد تا تعامل بهتري ميان جريانهاي سياسي ايجاد شود.
به نظر شما در اين شرايط كرونايي سياستورزي به محاق رفته است يا زير پوست شهر همچنان سياستورزي وجود دارد و مثلا اگر احزاب تعطيل شدهاند اما روند تصميمگيري اصولگرايان براي انتخاب رييس مجلس به نوعي حيات اين سياستورزي است؟
سياستورزي هيچوقت تعطيل نميشود حتي در دوران كرونا؛ اما بسته به توان و قدرت گروههاي سياسي ميزان كنشگري هم متفاوت است. البته شايد الان جامعه توجه زيادي به فضاي سياسي و سياستورزي نكند اما آنچه مسلم است، بالاخره كشور براساس و مبناي همين سياستورزي اداره ميشود. طبيعي است اصولگرايان كه به مجلس راه يافتهاند كنشگري بيشتري داشته باشند، در حالي كه اصلاحطلبان كه از قدرت دور ماندهاند كار چنداني نميكنند و تنها رصد و اظهارنظر ميكنند. به هر حال در شرايط بحران سلامت براي بسياري از گروهها و مجموعههاي سياسي سلامت اولويت قرار ميگيرد و دنبال كردن سياست در درجه نازلتري قرار ميگيرد. البته باب شده كه برخي جلسات سياسي به صورت مجازي برگزار ميشود و همين باعث شروع تحركات سياسي ميشود اما به هر روي سياست در مرحله دوم است در حالي كه امروز اقتصاد و سلامت اولويت هستند.
همواره توسعه سياسي از مهمترين مفاهيم براي اصلاحطلبان بوده است. باتوجه به توضيحاتي كه داديد آيا امكان دارد سياست نيز از اولويت اول اصلاحطلبان به اولويت چندم تبديل شود و تغيير شرايط كه همه جهان را تحت تاثير قرار داده، رويكرد اصلاحطلبان را نيز تغيير دهد؟
اين احتمال وجود دارد اما اصلاحطلبان در حال حاضر نياز به بازتعريف اصلاحطلبي دارند. به هر حال شرايط سياسي كشور تغيير كرده است. در اين بازتعريف جا دارد كه اصلاحطلبان به عمل اجتماعي توجه كنند و اين عمل اجتماعي و رويكرد جامعهمحور تنها لقلقه زباني نباشد بلكه بايد سالها براي آن كار كنند. اتخاذ رويكرد اجتماعي هم تنها به تاسيس سازمانهاي مردمنهاد نيست. درمورد مسائل اقتصادي هم بايد گفت كه اصلاحطلبان اساسا در نهادهاي اقتصادي چه حاكميتي و چه خصوصي نقش مهمي ندارند. آنها همواره آشنايي كمتري با اقتصاد داشته و بيشتر سياستورزي كردهاند، بنابراين ممكن است در نقد اقتصادي يا بررسيهاي تئوريك حرفي براي گفتن داشته باشند اما اينكه در درون اقتصاد بتوانند كار مهمي انجام دهند، اتفاق نميافتد چون بضاعت و دخالتشان در اين عرصه اندك است.
قطعا مديريت در دوران كرونا بدون ضعف نبوده است. شايد بتوان گفت يكي از اين نقاط ضعف مربوط به ابتداي شيوع بيماري بود. در آغاز با خوشبيني با موضوع برخورد شد.
قرنطينه در ايران به سادگي امكانپذير نبود و نيست.
اين افراد {گروههايي كه با تعطيلي اماكن مذهبي در دوره كرونا مخالفت نامعقول داشتند} شيعهغالي هستند. تصورات و اعتقاداتي دارند كه با عقلانيت جور در نميآيد و بيش از آنكه به قرآن توجه داشته باشند به احساساتشان توجه ميكنند. اين گروهها خصوصا در شهرهاي مذهبي كم نيستند. لذا اين گروهها به خاطر رويكرد احساسي كه دارند نه عاقلانه با مسائل برخورد ميكنند نه حرفشنوي دارند.
برخي تصور ميكنند اگر فشارها بيشتر شود امكان تسهيل روابط بينالمللي بيشتر ميشود اما تجربه نشان داده كه هر زمان فشارها بيشتر ميشود، مقاومت از اينسو هم سختتر و بيشتر ميشود.
تصورم بر اين است جرياني كه شايد بتوان اسم آن را جريان اصولگرايي گذاشت هنوز به اين نتيجه نرسيده كه ديگران را هم شريك بداند تا تغييراتي در وضع موجود ايجاد شود.
اين مدت مشخص شد كه اگر كاري با رويكرد ملي و عمومي انجام شود، ثمرات خوبي خواهد داشت. همين موضوع نشان ميدهد اگر استصواب برداشته شود و مجموعه بزرگتر و متنوعتري روي كار بيايد فضا تلطيف ميشود و كارايي را بالا ميبرد. به هر حال من فقط اميدوار هستم و رگهاي از تصميمگيريهاي اينچنيني {متاثر از دوران بحران كرونا} نميبينم.
سياستورزي هيچ وقت تعطيل نميشود، حتي در دوران كرونا.
اصلاحطلبان در حال حاضر نياز به بازتعريف اصلاحطلبي دارند. به هر حال شرايط سياسي كشور تغيير كرده است. در اين بازتعريف جا دارد كه اصلاحطلبان به عمل اجتماعي توجه كنند و اين عمل اجتماعي و رويكرد جامعهمحور تنها لقلقه زباني نباشد بلكه بايد سالها براي آن كار كنند.