2 روز در مركز احياي قلب سنتدنيس از نگاه عكاس ليبراسيون«چا گونزالس»
انساني، زيادي انساني
گروه عكس
اگر روي يك كاغذ سفيد بنويسي كرونا و جلويش دوتا نقطه بگذاري و از ديگران بخواهي چند لغت مترادف براي اين كلمه بنويسند، احتمالا نتيجهاي مشابه اين خواهيم داشت: بيماري، مرگ، ترس، فقر، گريه، فقدان، وحشت و... ولي كرونا را فقط نميشود در اين چيزها خلاصه كرد. در فيلمهاي جنگي، چه مستند چه داستاني، بين آن همه توپ و تفنگ و خون و مرگ و بزن بزن و انفجار و مردان جوانمرگ و لباسهاي پاره و بدنهاي زخمي، گاهي چند تا شخصيت وجود دارند كه اجازه نميدهند مخاطب از تماشاي آن همه كشت و كشتار دق كند؛ چند تا شخصيت كه غالبا توي آن سياهيها، حواسشان به زخميها و جنازهها و جوانترها هست و يك تنه در برابر تئوري «انسان گرگ انسان است» مقاومت ميكنند و نميگذارند تصوير انسانهايي كه به جان هم افتادهاند هميشگي و ابدي باقي بماند. وقتي داشتم مجموعه عكس «ماراتن مراقبت مقدس» گونزالس را ميديدم ياد همين فيلمهاي جنگي افتادم با اين تفاوت كه يك طرف اين جبهه جنگ ويروس ناشناخته كرونا ايستاده و اين طرف خاكريز انسان بيپناه. به دست و صورت اين پرستارها دقت كنيد؛ گونزالس در بخش احياي مركز قلب و عروق سنت دنيس يك معبد مقدس ساخته است؛ معبدي كه كاهنههاي تارك دنيا در آن زندگي نميكنند. آدمهايي آنجا هستند كه خسته و گرسنه و كلافه و احساساتي ميشوند، عين چي از مرگ ميترسند ولي عين يك مراسم آييني از بيماران مراقبت ميكنند. اين همان چيزي است كه در ابتداي اين نوشته به آن اشاره كردم؛ كرونا فقط بيماري و ترس و مرگ و گريه و وحشت نيست؛ اتاق تاريكي است كه توي آن ميتوان انسان را دوباره پيدا كرد.