• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4643 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۲۱ ارديبهشت

اقتصاد تك ‌محصولي مطبوعات

سينا قنبرپور

شايد شما هم كتاب «چه كسي پنير مرا دزديد؟» نوشته «اسپنسر جانسون» را خوانده باشيد. از سالي كه اين كتاب منتشر شد تاكنون 22 سال سپري شده و دست‌كم از دو دهه قبل نيز در ايران ترجمه و چاپ شده است. اسپنسر جانسون توانسته است با 4 شخصيت خيالي فارغ از رنگ و جنسيت يا نژاد و مليت داستاني درباره اهميت تغيير بگويد. در اين داستان دو موش به نام‌هاي «اسنيف» و «اسكوري» روايت مي‌شوند و دو آدم‌ كوچولو به نام «هم» و «هاو». آنها عملا در اين داستان درون ذهن ما را ترسيم مي‌كنند. در بخشي از اين كتاب آمده است:«ما، گاهي اوقات، ممكن است مثل اسنيف عمل كنيم كه تغييرات را زود بو مي‌كشد؛ يا مثل اسكوري كه به سرعت وارد عمل مي‌شود. گاه مانند «هم» مي‌شويم كه با انكار تغييرات در برابر آنها مي‌ايستد، چراكه مي‌ترسد به طرف چيزي بدتر كشيده شود. يا مثل «هاو» كه ياد مي‌گيرد وقتي شرايط او را به طرف چيز بهتري راهنمايي مي‌كند، خود را با آن تغيير وفق دهد.» داستان ما مطبوعاتي‌ها در ايران شبيه اين ماجرا و داستان اين كتاب است به ويژه آنجا كه تغييرات پيرامونمان را جدي نگرفتيم تا جايي كه كسب وكارمان محدود و محدودتر شد. زماني برخلاف روزنامه‌نگاران ديگر دنيا كه مطالب خود را با ماشين‌ تحريرهاي دستي تايپ ‌مي‌كردند و به روزنامه تحويل مي‌دادند ما مطالب‌مان را مي‌نوشتيم تا شخص ديگري آن را تايپ كند. زياد از روزهايي كه به واسطه گسترش و توسعه كامپيوتر در جامعه به ويژه تحريريه‌ها نگذشته بود كه زمزمه‌ تايپ‌ كردن مطلب توسط خود خبرنگار به گوش رسيد و همه ترسيديم. رفته‌رفته كار به جايي رسيد كه خودمان مطلب خودمان را تايپ كرديم و تحويل داديم و تازه شديم مثل «گابريل گارسيا ماركز»! اما مديران رسانه‌ها هم دست‌كمي از خبرنگاران نداشتند. آنها عموما حواسشان به تغييرات پيرامونشان و تاثيري كه بر كسب وكار مطبوعات مي‌گذارد، نبودند. هجوم تكنولوژي را منفعلانه نظاره‌گر شدند و هيچ برنامه و چشم‌اندازي براي روزهاي مطبوعات با تكنولوژي‌هاي جديد نداشتند. حتي از همكاران خود در ساير كشورهاي توسعه‌يافته هم الگوبرداري نكردند. چه بسا اصلا از كار و بار روزنامه‌هاي ديگر كشورها خبر نداشتند و حتي به خود زحمت ندادند يك بار از نزديك تحريريه و سيستم يك روزنامه اروپايي يا حتي آسيايي را ببينند. نتيجه اين شد كه به اجبار وب‌سايت راه انداختند ولي همچنان «تك‌محصول» باقي ماندند. در شرايطي كه تكنولوژي لحظه به لحظه نوآوري‌هاي جذاب و متنوعي عرضه مي‌كرد، مطبوعات فقط به شيوه سنتي نسخه چاپي توليد مي‌كردند و انتظار داشتند، بازار هم پذيراي تك‌محصول آنها باشد و در عين حال تنوع و جذابيت موجود در بازار را هم پس براند. از سوي ديگر مطبوعات درحالي كه از ابزارهاي جديدي مثل وب‌سايت سپس «شبكه‌هاي اجتماعي» بهره گرفت اما باز هم همان تك‌محصولي باقي ماند زيرا همان يك محتوايي كه براي روزنامه توليد مي‌شد را در وب‌سايت هم منتشر مي‌كرد و همان مطالب را در اينستاگرام و توييتر هم بازنشر مي‌داد. در حالي كه دست‌كم مي‌توانستند «خبر» را در شبكه‌هايي چون توييتر و اينستاگرام منتشر كنند و نسخه كاغذي را فقط به بعد از خبر اختصاص دهند. اينها نكته‌هايي است كه به نظر مي‌رسد عدم توجه به آن بازار و كسب وكار مطبوعات را به هم ريخت و حالا كه لشكر كرونا هم بر شهر و مردم تاخته ديگر رمقي براي تغيير باقي نمانده باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون