• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4643 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۲۱ ارديبهشت

گفت ‌و گو با سيدمهدي سيدصالحي درباره قانون ممنوعيت جذب بازيكن و مربي خارجي

نوشدارو بعد از مرگ سهراب

علي ولي‌اللهي

 

 

خبر داغ اين روزهاي فوتبال قانون ممنوعيت جذب بازيكن و مربي خارجي توسط باشگاه‌هاي سرخابي است. معاون توسعه ورزش قهرماني و حرفه‌اي وزارت ورزش و جوانان اعلام كرد كه تا اطلاع ثانوي جذب بازيكن و مربي خارجي براي دو باشگاه استقلال و پرسپوليس تهران به ‌طور كلي ممنوع است. علي‌نژاد اين قانون را در راستاي مقابله با دلاليسم عنوان كرد و گفت، سازمان‌هاي نظارتي قرار است در پرونده‌هاي مالي دو باشگاه استقلال و پرسپوليس ورود كنند. اما اينكه قانون ممنوعيت تا چه حد مي‌تواند راه‌گشا باشد و تا كي مي‌تواند ادامه پيدا كند، سوالات زيادي را به وجود آورده. براي بررسي اين قانون جديد با سيدمهدي سيدصالحي به گفت‌وگو نشستيم؛ بازيكني كه در بزرگ‌ترين باشگاه‌هاي ايران بازي كرده و هم‌تيمي‌هاي خارجي زيادي را نيز از نزديك ديده است.

 

از ديدگاه شما ممنوعيت جذب بازيكن و مربي خارجي براي باشگاه‌هاي استقلال و پرسپوليس به چه دليل لحاظ شده است؟

شما اگر مديريت چند سال اخير دو باشگاه را نگاه كنيد، متوجه مي‌شويد تنها كاري كه اين مديران كردند، ناليدن براي پول بوده است. پول قراردادهايي كه مديران قبلي با مربيان و بازيكنان خارجي امضا كردند. بعد هم به چه‌كنم‌ چه‌كنم افتادند كه مبادا محروم شوند يا به دسته پايين‌تر نروند. تمام اين مشكلات به خاطر مديريت يا برنامه‌ريزي اشتباهي بوده كه صورت گرفته است. مربيان و بازيكناني در چند سال اخير به فوتبال ما آمدند كه تاثير آنچناني نداشتند ولي قراردادهاي سنگيني بستند؛ چه بازيكن و چه مربي. باز به نسبت استقلال بازيكنان خوبي آورد ولي نحوه قرارداد بستن با آنها جوري بوده كه استفاده‌اي از اينها نشده. مگر مي‌شود با بازيكني مثل تيام يا بازيكني مثل پاتوسي قرارداد 6 ماهه يا يك ساله ببندي؟ بعد هم طرف سال بعد برود جاي ديگري از او استفاده ببرند. اين يعني حداقل بابت پولي كه به او دادند هم استفاده‌اي نبردند. تيام و پاتوسي بازيكنان ناآماده‌اي بودند وقتي به ايران آمدند. اما در فوتبال ايران به آمادگي رسيدند سپس رفتند كشورهاي حوزه خليج فارس بازي كردند. استقلال ولي بهره‌اي از اين بازيكنان نبرد يعني فرصت نكرد، ثمره سرمايه‌گذاري‌اش را بچشد. توي مربي‌هايي كه آورديم هم همين وضعيت است؛ چه استقلال و چه پرسپوليس.

به نظر مي‌رسد شرايط اقتصادي تاثير زيادي در اين تصميم داشته است.

الان وضع ارز مملكت خراب است. يك زماني دلار 3000 تومان بود. وقتي قرارداد 300 هزار دلاري با بازيكني مي‌بستي مي‌شد يك ميليارد تومان. الان اين مبلغ مي‌شود چهارونيم‌ ميليارد تومان. باشگاه‌هاي ما در حال حاضر درآمدزايي نمي‌كنند. اگر به باشگاه‌هاي ما پولي تزريق نشود، كاري نمي‌توانند انجام دهند. مديران هم همين‌ طور. اينها با خودشان مي‌گويند حالا كه دوران مديريت ماست بگذار براي اينكه برويم توي چشم هوادار، فلان بازيكن را بياوريم يا فلان قرارداد را ببنديم بعد دودش مي‌رود توي چشم مدير بعدي. در اين پروسه آن چيزي كه ثابت مي‌ماند، استقلال و پرسپوليس هستند. آدم‌ها مي‌آيند و مي‌روند. ولي اين بدبختي‌ها مي‌ماند روي دل هوادار. اينها هوادار را اذيت مي‌كند. به نظرم خيلي زودتر از اينها بايد اين قانون ابلاغ مي‌شد. يا اگر هم نمي‌خواستند به اين شكل باشد بايد يك كميته‌اي را مامور بررسي قراردادها مي‌كردند يا لااقل اينها را موظف مي‌كردند تمام قراردادها را شفاف اعلام كنند. امروز بازيكنان خارجي‌اي به فوتبال ايران مي‌آيند كه معلوم نيست، پشت پرده‌اش چه خبر است. هزاران اتفاق مي‌افتد و پول‌هايي رد و بدل مي‌شود كه معلوم نيست. شايد اصلا اين پول‌ها به بازيكنان هم نرسد. ولي روي بازيكن خارجي راحت‌تر مي‌شود، پول گرفت. چون بازيكن خارجي شكايت مي‌كند و پولش را مي‌گيرد. آن بازيكن ايراني است كه يك جلسه با او مي‌گذارند و ريش سفيدي مي‌كنند و از او مي‌خواهند مبلغي را ببخشد يا قسط‌بندي كند يا چيزهايي شبيه به اين. بازيكن خارجي اما بابت تاخيرش هم جريمه مي‌گيرد. يعني فيفا و اي‌اف‌سي سفت و سخت ايستاده تا بازيكنان بتوانند حتي بابت ديركرد هم پول بگيرند.

ما در كشورمان نمونه‌هاي زيادي از ممنوعيت‌هاي اينچنيني داشتيم. از ممنوعيت خريد و فروش دلار تا سكه و امثالهم. هيچ‌وقت هم نتيجه خوبي نگرفتيم. آيا اين شكل ممنوعيتي كه وزارت ورزش در نظر گرفته كمكي به حل مشكل مي‌كند؟

اين سيستم برخورد سيستم خوبي نيست؛ قبول! ولي زماني كه شما اطمينان مي‌كني و باشگاه را به حال خودش مي‌گذاري و بعد از چند سال مي‌فهمي بدهي‌هاي سر به فلك كشيده مانده روي دستت تنها راهي كه باقي مي‌ماند، ممنوعيت است. در چند سال گذشته وزارت ورزش افرادي را راس اين باشگاه‌ها گذاشت كه به نظرم كارآمد نبودند. اين افراد نتوانستند نظارت‌هاي قوي‌ داشته باشند روي قراردادهاي مربيان و بازيكنان خارجي. مثلا ايسما را در نظر بگيريد. چند وقت استقلال بود و چند وقت بازي كرد؟ اما حالا رفته شكايت كرده و پولش را مي‌خواهد. خيلي بازيكنان به اين شكل هستند. چرا و به چه علت اين اتفاق مي‌افتد؟ مثلا 4 تا بازي كردن بازيكني مثل ايسما يا هر كس ديگري در كل يك نيم‌فصل مي‌ارزد به اينكه چند صد ميليون تومان پرداخت شود؟ به جاي او مي‌شد از بازيكن ايراني استفاده كرد. بله اگر نظارت داشته باشيم و بازيكنان خوب و تراز اولي را به ايران بياوريم كه باعث شوند فوتبالمان رشد كند و بازيكنان ديگر از او ياد بگيرند، اشكالي ندارد. اما اگر قرار باشد بازيكن خارجي هم‌سطح يا پايين‌تر از بازيكن داخلي باشد به چه دردي مي‌خورد؟ در حالي كه ما به بازيكن داخلي ريال مي‌دهيم. چرا بايد دلار يا يورو به خارجي‌ها بدهيم. واقعيت اين است كه ممنوعيت به اين شكل كار اصولي‌اي نيست اما فعلا ما چيزي در عوض آن نداريم. اگر يك چارت‌بندي يا دستور‌العمل درست براي مديران باشد تا آنها با برنامه، جذب را انجام دهند خوب است اما در غير اين ‌صورت اين بهترين راه است. البته مشكل اصلي اينجاست كه اين دو تيم چندين سال به حال خودشان رها شدند و به آنها اجازه داده شد، بدهي‌هاي صد ميلياردي به‌جا بگذارند بعد حالا به آنها گفته مي‌شود، قرارداد نبنديد. اما بدهي‌هاي قبلي را چه كسي پرداخت مي‌كند؟

شما در بزرگ‌ترين تيم‌هاي ايران حضور داشتيد و با چندين و چند بازيكن خارجي همبازي بوديد. سطح بازيكنان خارجي چند سال پيش انگار از بازيكنان خارجي امروز بالاتر بود. موافق هستيد؟

در دهه 80 و 90 كه اوج فوتبال ايران بود و به نظرم سطحش بالاتر از الان بود، بازيكنان خارجي خيلي خوبي مثل فابيو جان‌واريو يا عماد رضا يا ابراهيم توره يا ادينهو و چند نفر ديگر به ليگ ايران آمدند. برخي از اينها حتي آقاي گل ليگ هم شدند و سال‌هاي سال در فوتبال ايران ماندند. آن موقع به نظرم چون تيم‌ها قوي‌تر بودند و اگر بازيكن خارجي كم‌كيفيت مي‌آمد خيلي زود مشخص مي‌شد. تيم‌ها خيلي با دقت در جذب بازيكن خارجي عمل مي‌كردند. آنها مي‌خواستند بازيكني بياورند كه سطح بالاتري از بازيكنان داخلي داشته باشد چون نمايان بود. چون سطح بازيكنان خودمان خيلي بالا بود. از سال 90 به اين سمت فوتبال ما از بازيكنان با تجربه خالي شد و رو آورديم به بازيكن جواني كه تجربه لازم را ندارد. يادم مي‌آيد، زماني كه من آقاي گل اميدهاي تهران بودم، له‌له مي‌زدم كه در تيم اصلي بازي كنم. امروز بازيكن هنوز به يك سال نكشيده به پرسپوليس و استقلال مي‌رسد. قبلا بازيكن بايد آن قدر در تيم خودش بزرگ مي‌شد و اسم ‌و رسم پيدا مي‌كرد تا مثلا به سپاهان برسد. الان خيلي راحت بعد از 6 ماه بازي به تيم بزرگ مي‌رسد. اين يعني عيار فوتبال ما دارد پايين مي‌آيد. آن نظارتي كه قبلا بود، بدتر شده.

اما همان سال‌ها هم بازيكنان ضعيفي به ليگ ايران آمدند كه موفق نبودند. چرا طي اين همه سال وزارت ورزش واكنشي به اين قضيه نشان نداد؟

به اين خاطر كه آن دوره همان طور كه گفتم، بازيكنان با كيفيتي هم مي‌آمدند كه قابل قبول بودند. دليل دوم اينكه قيمت ارز پايين بود و قيمت‌ها چندان به چشم نمي‌آمدند. بازيكن چند سال پيش با قرارداد 200 هزار دلاري مي‌آمد و نهايت 600 ميليون مي‌گرفت. امروز همان بازيكن بيش از 3 ميليارد پول مي‌گيرد. براي همين اين داستان الان صدا كرده است. آن موقع هم بود اين مشكلات اما چون ارز قيمتش پايين بود، كسي جدي نمي‌گرفت. اما حالا كه ارز سرسام‌آور رفته بالا همه حساسيت نشان مي‌دهند. چون تحريم هستيم، باشگاه‌ها درآمدزايي ندارند و قيمت‌ها هم رفته بالا. همه‌ چيز فوتبال ايران نسبت به 10 سال قبل ثابت مانده فقط هزينه‌ها و جريمه‌هايش چند برابر شده. اين مساله به فوتبال ما آسيب زده و بالاخره بايد يك جايي جلويش گرفته شود. وزارت ورزش بايد چند سال اين قانون را وضع كند تا وضع فوتبال مملكت درست شود. يعني فوتبال بيفتد روي غلتك بعد بازيكن و مربي خارجي بياوريم.

در يكي، دو سال اخير هم البته مربيان خوبي به ايران آمدند.

بله اما كمكي به فوتبال ما نكردند. همين استراماچوني را ببينيد. ايشان چند سال در ايران بود؟ به چند ماه هم نكشيد. اندازه كمتر از يك نيم‌فصل. اما كلي سروصدا كرد و بعد هم پولش را كامل گرفت و حالا شكايت هم مي‌خواهد بكند. در اين مدت چه اتفاق مهمي براي استقلال افتاد؟ چه كاري براي اين تيم انجام داد؟ نمي‌خواهم بگويم مربي بدي بود اما ايشان مي‌توانست يك مقداري ملاحظه و مدارا به خاطر هواداران استقلال كند اما نكرد اين كار را. اينها به فكر درآمد خودشان هستند. احساسي برخورد نمي‌كنند. پول را مي‌شناسند. نگاه نكنيد مي‌آيند با احساسات هوادار بازي مي‌كنند. به خاطر اينكه قبلش بيوگرافي مردم ايران را خوانده‌اند و مي‌دانند ما مردم احساسي هستيم. يا شفر را در نظر بگيريد، آمد و رفت. خب استقلال با مربي داخلي هم بالاخره يك جام حذفي مي‌آورد ديگر. آيا در آسيا نتايج درخشان‌تري گرفت؟ اما داستان برانكو فرق مي‌كند. اگر ايشان چند سال در ايران كار كردند و رفتند، چندين جام به دست آوردند. عملكرد ايشان نشان مي‌دهد بازدهي داشته. اما بعد از او كالدرون آمد. 6 ماه بود و بعد با كلي بدهي كه روي دست باشگاه گذاشت، رفت. در همين نيم ‌فصل آقاي كريم باقري مي‌توانست بالاي سر تيم باشد و شايد از كالدرون هم بهتر نتيجه مي‌گرفت. چون ايشان بازيكنان را مي‌شناسند و با برانكو كار كرده و بازيكن بزرگ تيم ملي بوده است. ايشان هم همين نتايج كالدرون را مي‌گرفت چون پرسپوليس بازيكنان خوبي دارد. همين داستان سر خوزه و چندين نفر ديگر هم براي پرسپوليس تكرار شد. اينها همه نشان‌دهنده سوءمديريت است.

برخي قراردادهايي كه با بعضي از بازيكنان و مربيان خارجي بسته مي‌شود به شكل واضحي پر ايراد و غيرمنطقي هستند. اين قراردادها شبهات زيادي را به وجود مي‌آورد. مثلا اينكه نكند برخي از مديران از كنار اين قراردادها سود مي‌برند. فكر مي‌كنيد چنين چيزي وجود دارد؟

چيزي كه عيان است چه حاجت به بيان است! اگر مديران ما در سازمان‌هاي ورزشي، آدم‌هايي بودند كه سر جاي خودشان بودند الان وضع فوتبال مملكت ما اين نبود. در كشورهاي اروپايي كه فوتبال درجه يك دارند هميشه يك مدير ورزشي مي‌گذارند و يك مدير اقتصادي. زمان قرارداد بستن يك مدير ورزشي كه از جنس فوتبال است و همه سلسله مراتب را طي كرده، قرارداد مي‌بندد. اما متاسفانه در كشور ما مديراني مي‌آيند كه فوتبالي نيستند. اينها با بازيكناني كه 50 ميليون مي‌ارزيده، قرارداد يك ميلياردي مي‌بندند. چون شناختي از بازيكن ندارند و فقط تحت تاثير اطرافيان قرار مي‌گيرند. اين باعث مي‌شود پول‌هاي وحشتناك خرج شود براي بازيكن بي‌كيفيت. بازيكني كه مثلا 20 هزار دلار مي‌ارزيده با 500 هزار دلار مي‌آيد. هر كاري تخصص مي‌خواهد. من با سابقه فوتبالي‌ام نمي‌توانم بروم مديرعامل شركت برق شوم چون بلد نيستم. اما اگر مرا گذاشتند آنجا، مي‌آيم به اطرافيانم نگاه مي‌كنم و از آنها مشورت مي‌گيرم. اگر اطرافيان من آدم‌هاي درستي نباشند مرا به گمراهي مي‌كشند. كافي است من مدير هم خوشم بيايد از زيرآبي رفتن؛ در اين صورت در مسير آدم‌هاي نادرست مي‌روم. اين همان چيزي است كه اتفاق افتاده و ورزش ما را به سمتي كه مي‌بينيد، كشانده است.

دغدغه اهالي فوتبال اين است كه چرا مديران استقلال و پرسپوليس بازخواست نمي‌شوند بابت قراردادهايي كه مي‌بندند؟

سوال منم همين است كه مديران سرخابي‌ها چرا مواخذه نمي‌شوند؟ چرا اينها جوابگو نيستند؟ اين طور نبايد باشد كه من بشوم مديرعامل استقلال يا پرسپوليس و بعد از اينكه بيرونم كردند، كيفم را بردارم و بگويم خداحافظ. خب پس كي بايد بگويد چگونه قرارداد بسته؟ پول‌ها را چه كار كرده؟ كجا رفت درآمدها؟ بحث ما الان اين است كه قانون وزارت ورزش نوشدارو بعد از مرگ سهراب است. ما گذاشتيم، گذاشتيم گذاشتيم بدهي‌ها برسد به سقف و تيم‌ها بدهكار شوند بعد قانون گذاشتيم. چرا اينقدر مديران عوض مي‌شوند؟ چرا اعضاي هيات رييسه‌ها اينقدر عوض مي‌شوند. هر كدام هم كه مي‌آيد، پولي خرج مي‌كند و بعدي كه مي‌آيد، نمي‌داند پول آن يكي را بدهد. بدهي آن يكي را تسويه كند. خودش خرج كند. يك سري مي‌آيند اين وسط براي اينكه از اسم اين دو تيم بهره‌برداري كنند و معروف شوند خودشان را نشان مي‌دهند و بعد هم مي‌روند پي كارشان.

با همه اين تفاسير مي‌دانيم كه استقلال و پرسپوليس هم در ليگ، رقباي سرسختي دارند كه راحت بازيكن خارجي جذب مي‌كنند؛ مثل سپاهان يا تراكتور. هم در آسيا رقبايي دارند و بازيكنان گران‌قيمتي مي‌آورند. اين ممنوعيت از لحاظ فني روي عملكرد دو تيم تاثير منفي نمي‌گذارد؟

مثل اين مي‌ماند كه من به شما اجازه بدهم هر كاري دلت مي‌خواهد، انجام بدهي. بعد از يك مدت وقتي مي‌خواهم بازخوردي از كار تو به دست آورم و بفهمم در اين مدت چه كار كردي؟ اگر ببينم از اين اختيار استفاده نكردي چه واكنشي بايد نشان بدهم؟ وقتي مديران استقلال و پرسپوليس در اين چند سال چيزي به فوتبال اضافه نكردند چرا بايد همچنان مثل سابق كار كنند؟ آيا اينها بازيكناني آوردند كه كيفيت فوتبال ما را بالا ببرند؟ آيا 3 تا بازيكن خارجي آوردند كه كل تيم روي كاكل اينها بچرخد؟ اگر اين كار را كردند باز هم بروند بازيكن خارجي بياورند. اما زماني كه مي‌بينم هيچ‌گونه بازدهي‌اي نداشته بايد چه كرد؟ بايد اجازه داده شود به بهانه موفقيت، بدهي‌ها هي روي هم بيشتر تلنبار شود و خداي نكرده تيم برود دسته‌هاي پايين‌تر؟ بايد بنشينند، برنامه‌ريزي درستي انجام دهند و اول اين دو تيم بدهي‌هايشان را بدهند و بعد از آن جذب خارجي‌ها مديريت شود. اول بايد بدهي‌ها تسويه شود. وقتي اينها پرداخت نشده، برويم باز بازيكن خارجي بياوريم؟ كه پول آنها را هم ندهيم؟ نتيجه مي‌شود اينكه پول بازيكن جوان داخلي كه زحمت هم مي‌كشد را هم نمي‌توانيم بدهيم.

پس شما مي‌فرماييد اين ممنوعيت باشد تا زماني كه بدهي‌ها تسويه شود بعد دوباره از طريق يك كميته جذب خارجي‌ها انجام شود. در اين كميته چه افرادي بايد باشند؟

من اول انتظار دارم كه وزارت ورزش كميته‌اي تشكيل دهد بابت پيگيري قراردادهايي كه تا امروز بسته شده. بايد افرادي كه فوتبال اين مملكت را زير سوال بردند، مشخص شوند. افرادي كه جز سردرگمي چيزي به فوتبال اين كشور اضافه نكردند بايد پاسخگو باشند. اول بايد تكليف اين مشخص شود. بعد از آن براي آن كميته‌اي كه قرار است روي جذب خارجي‌ها نظارت كند بايد افرادي انتخاب شوند كه از جنس فوتبال باشند. اين افراد بايد درس پس داده باشند. از لحاظ سلامت و صلابت و تجربه.


اگر مديران ما در سازمان‌هاي ورزشي، آدم‌هايي بودند كه سر جاي خودشان بودند الان وضع فوتبال مملكت ما اين نبود. در كشورهاي اروپايي كه فوتبال درجه يك دارند هميشه يك مدير ورزشي مي‌گذارند و يك مدير اقتصادي. زمان قرارداد بستن يك مدير ورزشي كه از جنس فوتبال است و همه سلسله مراتب را طي كرده، قرارداد مي‌بندد. اما متاسفانه در كشور ما مديراني مي‌آيند كه فوتبالي نيستند. اينها با بازيكناني كه 50 ميليون مي‌ارزيده، قرارداد يك ميلياردي مي‌بندند. چون شناختي از بازيكن ندارند و فقط تحت تاثير اطرافيان قرار مي‌گيرند. اين باعث مي‌شود پول‌هاي وحشتناك خرج شود براي بازيكن بي‌كيفيت. بازيكني كه مثلا 20 هزار دلار مي‌ارزيده با 500 هزار دلار مي‌آيد. هر كاري تخصص مي‌خواهد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون