نگاهي به ادوار كاري هنرمند چندرسانهاي تجسمي مجتبي رستمي
كيبورد و كرونا
فاروق مظلومي
مجتبي رستمي فارغالتحصيل رشته هنرهاي تجسمي و متولد 1359 در قلهك است. شايد اولين ارتباط جدياش با نقاشي ديدن نقاشي و آثار محمدعلي ترقيجاه در آتليهاش باشد كه نزديك خانهشان بود. در دوران دانشجويي تابلوهاي منظره نقاشي ميكرد و در مغازه پدر كه بلور و چيني بود، ميفروخت. داشتن شغل معلم هنر در مدارس تهران اين فرصت را به نقاش منظره ميدهد تا تجربهاي وسيع در مورد پرتره داشته باشد. رستمي از سال 82 تا 86 با 2200 نسخه عكس از دانشآموزان، 110 نقاشي پرتره با مدادرنگي خلق ميكند. از سال 86 تا 95 با اجاره مغازهاي در ايستگاه متروي قلهك به مسافران متروي نقاشي رنگ و روغن رئال ميفروشد و اين تجربه رويايي مستقيم با مردم تاثير شگرفي در آثار رستمي گذاشته است. شركت در آرت اكسپوي مالزي و نمايشگاههاي گروهي در لندن، ليسبون، رم، مجارستان و نمايشگاههاي گروهي و انفرادي متعدد در ايران ارتباط اين نقاش ماجراجو را با جهان نقاشي بيشتر كرده و باعث شده تجربههاي زيستي جديدي در رنگ و فرم و متريال داشته باشد. او از تجربه تمامي سبكها نهراسيده و پا به پاي كنجكاوياش به تكنيكهاي ويژه خودش دست يافته است. در مجموعه «زندگي را فرياد كن» كه در مورد ظلم مدرنيسم به كودكان است رستمي را نقاشي مفهومگرا ميبينيم. تاكنون او تمامي ژانرهاي رئال و سوررئال و مفهومي و انتزاعي را در رسانههاي چيدمان و نقاشي آزموده و توانايياش در تكنيكهاي مختلف و تسلطش به مواد گوناگون باعث شده تا در يك تابلو تكنيكها و مواد مختلف را داشته باشد. اين آثار مخاطب را با زيباييشناسي و برخوردهاي حسي متفاوت مواجه ميكند اما اكنون با تكنيك شخصي خودش- BLAST- پاشش - با نوعي نقاشي كنشي يا همان ژستورال كه بيشتر به حركات و ژستهاي نقاش وابسته است آثاري را خلق ميكند كه در حوزه نقاشي آبستره هستند. نقاش پاششي كه مجبور به كنترل رنگ رقيق روي بستر كار است با اتفاق شروع ميكند ولي تسليم اتفاق نميشود. تركيب رنگهاي مختلف با هدايت نقاش روي بستر كار صورت ميگيرد و ذوق زيباييشناسي نقاش دستور توقف به جريان سيال رنگ ميدهد.مجتبي رستمي در اتو بيوگرافياش در مورد تكنيك بلست ميگويد: «براي من عالم خيال مقصدم بوده است و «بلست» بهترين مركب من براي سفر به اين عالم. عالم خيال، آنجا كه اشيا غرق در روشنياند. آنجا كه ديدنش روياي آدميان است. آنجا كه دلزدگي ندارد و مسافرش سوداي جاودانگي در آنجا را ميپروراند. باري همانجا مقصد نقاشي من بوده است. و در اين سفر «بلست» مركب تيزپايي شد تا بيننده را به فراسوي آن مرز ببرد. بسا گمشدهاش را ناگهان بيابد. من از سال 1389 به بعد هر چه بيشتر كوشيدهام تا بلست را در نمايشگاههاي انفرادي و جمعي معرفي كنم.» ابزار در تكنيك پاشش بسيار موثرند استفاده از ابزاري مانند غلتك، اجازه جزيينگري را به نقاش نميدهد و كنترل رنگ را تا حدي از اختيار هنرمند خارج ميكند اين عامل موجب ميشود عنصر اتفاق هم به كار افزوده شود و با اثري روبرو باشيم كه برآيند حسياش برگرفته از درون هنرمند و سرسپردن به اتفاق است. آخرين اثر رستمي چيدمان «كيبوردها» است. او با چيدن هزاران كليد كيبورد سعي در بازسازي فضايي دارد كه انسان را درگير شيوع بيماري كرونا كرده است. اگر يك سوم از عمر انسان در خواب ميگذرد احتمالا يك سوم از آن هم در برابر كيبورد كامپيوترها و موبايلها سپري ميشود و حالا هم بيماري كرونا پسزمينه ذهني روزانه ساكنان زمين شده است.