ماهيت مستندسازي در قياس با ديگر گونههاي فيلمسازي در زندهبودن آن است و اينكه جنبههايي از واقعيت زندگي ما را دربر ميگيرد؛ از اين جهت با توجه به شرايط موجود در جامعه كه تا به حال تجربه نشده بود، وظيفه مستندسازان سنگينتر به نظر ميرسيد. در واقع تعطيلي پروژههاي سينمايي شامل حال مستندسازان نميشد، دوربينهاي آنها در ماههاي گذشته روشن بود. ويروس كرونا اگرچه براي سينماي كشور بديمن بود ولي باعث شد مستندسازان از اين فرصت استفاده كنند و با ساخت چند اثر اين روزهاي عجيب را ثبت كنند. آثار مستندي كه در روزها و شبهاي پرالتهاب كرونايي تصوير گويايي از اين دوران سخت باشد و براي آيندگان سند مستدلي باقي بگذارد. در گزارش پيش رو به موضوع تعدادي از فيلمهاي مستند اشاره كرديم كه از دل هزاران اتفاق در روزگار كرونايي بيرون آمده است.
عشاير و كرونا
وقتي گفته ميشود كه مهمان ناخوانده كرونا نظام زندگي انسانها را تحتتاثير قرار داده، معني اين گزاره را آنجا بيشتر درك ميكنيم كه بدانيم اين بيماري مرگبار براي روستاييان يا عشاير - به خصوص براي كوچروان بختياري - سالي سياه را رقم زده است. عشاير بختياري به خاطر گرماي خوزستان بايد دشتهاي تفتيده خوزستان را از اواخر فروردين پشت سر بگذارند و به مناطق سردسير ييلاقي كوچ كنند. اگر اين كوچ دير انجام شود، آنها در دشتهاي گرمسيري زندگي سختي خواهند داشت، دامها يا تلف خواهند شد، يا به قيمت اندك به فروش خواهند رسيد. از آنجايي كه امسال به دليل شيوع ويروس كرونا، از كوچ عشاير بختياري به ييلاق جلوگيري شده و عشاير هم به دليل گرما و كمبود آب و علوفه براي زنده ماندن دامهاي خود چارهاي جز كوچ ندارند، دچار مشكلات عديدهاي در زندگي جاري خود شدهاند. ديدگاه مردم عشايري نسبت به ويروس كرونا، مشكلاتي كه براي آنها به وجود آورده، اختلافات و كشمكشهايي كه بر سر آب و علف در روزهاي داغ خوزستان صورت گرفته و... از مواردي است كه گروه توليد «تراژدي كرونا» به كارگرداني «آرمان قليپور دشتكي» دراين فيلم مستند به آن پرداختهاند. شايد جالب باشد كه بدانيد اين گروه از عشاير كه چالش زندگي آنها زمينه ساخت يك فيلم مستند را فراهم كرده اساسا به وجود ويروس كرونا اعتقادي ندارند و بساط دست دادن، روبوسي و برگزاري مراسمهاي عروسي آنها همچنان به راه است و هيچكدام از موارد بهداشتي را رعايت نميكنند و از نظر آنها ويروس كرونا يك دروغ رسانهاي است.
كرونا و حواشي اجتماعي
در بين مستندسازاني كه به موضوع كرونا ورود كردهاند، محسن خانجهاني چهره شناختهشدهتري است. او پيش از اين ديپلم افتخار بهترين فيلم سياسي و اقتصادي را به ترتيب براي فيلمهاي «صندلي ۲۵۷» و «شهر پولكي» دريافت كرده بود و حالا از اوايل اسفندماه 98 و با شيوع اين پديده ناخوشايند در تهران، فيلمبرداري جديدترين مستندش را تحت عنوان A_B_C_Dآغاز كرده است. تصميم خانجهاني بر اين است تصويربرداري اين فيلم را تا زمانيكه وضعيت شيوع ويروس كوويد 19 در كشور به مرحله ثبات برسد، ادامه دهد.
بر خلاف بعضي مستندهاي رايج، فيلم A_B_C_D در هيچ بيمارستاني تصويربرداري نشده و فقط به حواشي اجتماعي شيوع ويروس كرونا در جامعه و تاثيراتي كه بر زندگي افراد ميگذارد، پرداخته شده است.
اين كارگردان فيلم مستند با اين عقيده كه حضور مستندساز در موقعيت «كرونا» لازم است تا در اين سكوت جهاني «ثبت سند» كند، ميگويد تمام تلاشش بوده كه تصويربرداري و ثبت تاريخي بحراني را كه در يك قرن اخير بيسابقه بوده و هيچوقت به اين مشكل دچار نشده بوديم ثبت كند تا سندي براي آيندگان باشد.
چهرههاي گمنام شناخته شده با چشم
مساله پديده كرونا براي اولينبار در ايران در شهر قم شكل گرفت. در واقع شهروندان و ساكنان قمي اولين افرادي بودند كه در ايران با اين بيماري مرگبار دست و پنجه نرم كردند. در همين راستا «بيمارستان كامكار قم» هم به عنوان نخستين بيمارستان ايراني بود كه پزشكان آن با بيماران كرونايي مراجعه داشتهاند، در اين شرايط بغرنجي و كشاكش اينكه ظرفيت بيمارستان تكميل و بيماران به مراكز درماني ديگر ارجاع داده ميشدند.
اولين فيلم مستند با موضوع بحران كرونا در «بيمارستان كامكار قم» ساخته ميشود. در واقع جمعي از مستندسازان خانه مستند قم تلاش ميكنند از همان روزهايي ابتدايي جسارت و از خودگذشتگي پرسنل بيمارستان كامكار از پزشكان گرفته تا نيروهاي خدماتي، همچنين نيروهاي جهادي، بيماران و همراهانشان را كه همگي قهرمانان مبارزه با كرونا محسوب ميشوند در قالب مجموعه مستند براي ثبت در تاريخ و آگاهي آيندگان گردآوري كنند. در اين مجموعه فيلم مستند مخاطب صرفا با لحظات تلخ و استرسزا همراه نيست. به گفته سازندگان اثر گاهي كادر پزشكي، پرستاري، خدمات و نيروهاي جهادي يادشان ميرفته كه در اولين بيمارستان كرونايي كار ميكنند و بر همين اساس در حين انجام وظيفه لحظات شيريني هم در اين بيمارستان شكل ميگيرد. از مشخصههاي ديگر اين مجموعه مستند لباسهاي كادر اجرايي بيمارستان از رياست تا خدمات كه براي جلوگيري از بيماري كرونا ميپوشند، است يا اشاره به چهرههاي گمنام كادر پزشكي كه تنها چشمهايشان از زير ماسكها مشخص است همه و همه المانهاي جذاب اين فيلم مستند را تشكيل ميدهد.
به مرخصي زايمان نميروم
نگاه گذرا به صفحات فضاي مجازي و سايتهاي داخلي و خارجي مويد اين نكته است كه از دل حادثه كرونا چه داستانهاي متفاوتي كه رقم نخوره و چه اتفاقات شاد يا غمانگيزي كه شكل نگرفته؛ نمونهاش پرستاري كه در ماه هشتم بارداري است و بنا به ضرورت و دستور پزشكي بايد به مرخصي زايمان برود اما به دليل نبود نيروي جايگرين به كار خود در آزمايشگاه خون بيمارستان فيروزگر تهران ادامه ميدهد و در اين ميان مدير آزمايشگاه تلاش ميكند تا فرد ديگري را مهياي كار كند و داستان در همين رابطه ادامه پيدا ميكند. اين فيلم مستند با عنوان «تولد» به كارگرداني «محمد حسني» در بيمارستان فيروزگر تهران روايت ميشود. كارگردان اين فيلم مستند درباره وضعيت اين پرستار باردار به مهر گفته: «اين خانم پرستار با وجود شرايط فيزيكي خودش و اينكه مرخصي دارد و ميتواند به مرخصي برود اما همچنان ميماند و كار ميكند تا به هموطنان خود كمك كند.» در كنار اين موضوع سازندگان اثر به فرزندي كه قرار است از اين پرستار به دنيا بيايد هم اشاره ميكنند و حين ساخت اين فيلم مستند با بيماران مختلفي وارد گفتوگو ميشوند:«براي مثال به معلمي برخورديم كه كرونا گرفته بود، او قبل از اين اتفاق به دانشآموزان خود به طريق مجازي درس ميداد و با وجود اينكه در بستر بيماري بود اما در بيمارستان هم تلاش ميكرد به آموزش آنلاين ادامه بدهد. در بخشي ديگر پيرزني را ديديم كه همسرش به دليل ابتلا به كرونا فوت كرده و خودش هم كرونا گرفته بود اما او بهبود يافت.»
پرسشي كه ذهن را درگير ميكند اين است كه آيا سازندگان مستند وقتي در كانون بيماري كرونا قرار ميگيرند، ترسي از ابتلاي به اين بيماري ندارند؟ كارگردان اين اثر گفته:«هرچند ما هم از ابتلا به كرونا ترس داشتيم اما به اين فكر ميكرديم در اين برههاي كه اين ويروس شايع شده است ما به عنوان مستندساز چه ميتوانيم بكنيم؟ آيا بايد در خانه بنشينيم يا اين لحظات را براي آيندگان ضبط كنيم؟ قطعا شرايط براي ما هم سخت بود. براي مثال لباسهايي كه براي بيمارستان ميپوشيديم باعث تعرق زياد ميشد و كار كردن در فضاي بيمارستان را سخت ميكرد اما مهم اين بود كه تلاش سوژه من، تعهدش و اميدش به آينده به تصوير كشيده شود.»
ورزشكاران و كرونا
سرگذشت و تقدير ورزشكاران كه اين روزها با بيماري كرونا دست و پنجه نرم ميكنند خود به تنهايي مثنوي هفتاد من است. شرايط قرنطينه و خانهنشيني كه اين بيماري براي همه مردم جامعه به وجود آورده براي ورزشكاراني كه بايد بدنشان دايم در تحرك باشد، پيچيدهتر است. حامد شكيبانيا كه براي تهيه فيلم مستند ورزشي «جايي براي فرشتهها نيست» سيمرغ بلورين مستند جشنواره فيلم فجر را كسب كرده در جديدترين ساخته خود به اين معضل جهاني ورود و تلاش كرده چالش ورزشكاران با اين بيماري را در فيلم مستند به مخاطب نشان دهد. داستان اين فيلم مستند كه فعلا نامي برايش انتخاب نشده درباره يك گروه دختر از ورزشكاران رشته قهرماني وزنهبرداري است كه به خاطر شيوع بيماري كرونا تمريناتشان كه بايد در حضور مربي انجام شود مختل شده؛ آن هم در شرايطي كه تعدادي از ورزشكاران ديگر رشتهها به بيماري كرونا مبتلا شدهاند. به همين دليل افق مسابقات براي آنها نامعلوم است. ورزشكاران رشته وزنهبرداري بايد آمادگي بدن خود را در هر شرايطي حفظ كنند و اگر يك هفته تمرينات خود را رها كنند امكان جبران اين تمرينات برايشان دشوار است اين درحالي است كه آنها در شرايط كنوني جامعه امكان حضور مربي براي تمرين را ندارند و اردوها تعطيل شده و آينده حرفهاي آنها به خطر افتاده است. آنها در اين وضعيت تمام تلاش خود را ميكنند تا با كمك فدراسيون به مشكلات غلبه كنند در واقع شرايط صعب و بغرنجي كه كرونا براي آنها فراهم آورده، سوژه ساخت اين فيلم مستند براي شكيبانيا شده است. رضا سوراني اين فيلم مستند را كارگرداني ميكند.
ذهنيات يك پرستار خدوم
روايت و چالش ذهني پرستاران با بيماري كرونا هم در نوع خودش بسيار جذاب و گيراست. اگر جسته و گريخته شنيدهايم كه تعداي از پرستاران از ترس جانشان و درگيري با مشكلات كرونايي قافيه را باخته و استعفا دادهاند و عرصه را براي ديگر همكاران خود خالي گذاشتهاند، روايتهاي بسيار مستدل زيادي هم از پرستاران و پزشكان فداكار و وظيفهشناس وجود دارد كه از سر جانفشاني و براي درمان و نجات جان بيماران، جان خودشان را كف دستشان گذاشته و به ميدان آمدهاند. حالا موضوع دومين فيلم حامد شكيبانيا پرداختن به همين مساله است. پرستاري كه حين انجام وظيفه در ذهن خود نگرانيهايش را مرور ميكند. او حين انجام وظيفه در بيمارستان نگران فرزندانش در خانه است، در حالي كه در بيمارستان كار ميكند به مشكلات اقتصادي خود فكر ميكند و ترافيك كاري كه در بيمارستان باعث شده از مسووليتهايش در خانه باز بماند. اين فيلم مستند به كارگرداني حسين جمشيديگوهري شب عيد در بيمارستان سينا ضبط شده است.
20 روز اضطراب كرونايي
همزمان با گسترش بيماري و بحران كرونا و افزايش تعداد مبتلايان به ويروس كوويد 19 تكميل مراحل ساخت بيمارستان نيمهكارهاي با ظرفيت پذيرش 400 بيمار در شهرري، از سوي وزارت بهداشت دنبال ميشود و پيمانكار موظف است اين بيمارستان را ظرف مدت 20 روز آماده بهرهبرداري كند. اين در حالي است كه چند متر آنطرفتر و در بيمارستان قديمي فيروزآبادي شهرري، هر روز تعدادي از بيماران جان خود را از دست ميدادند و خطر سرايت بيماري، همه افراد درگير پروژه را تهديد ميكرد. فرزاد جعفري همين تلاش و كوشش و استرس را به سوژه فيلمش تبديل ميكند. جالب است بدانيد كارگردان براي نزديكي به كاراكترهاي فيلم در بسياري از موارد دوربين هنديكم را دست خود افراد درگير پروژه داده كه از نظرش اين كار باعث شد آنها در شرايط فشار كار و استرس بالا، احساس بهتري داشته باشند و تصاوير خوبي هم ضبط و ثبت شود.
تنهايي انسان در روزهاي كرونايي
ميثم شاهبابايي فيلمي را با عنوان «مينويسم نامت را» در شهر تهران كليد زده است. اين فيلم مواجهه انسان با تنهايى اجبارى در دوران قرنطينه است كه از نخستين ساعات سال ١٣٩٩ توسط كارگردان در منزل شخصىاش كليد خورد. تم فيلم سفر است اما به درون و خويشتن خويش. سازنده در اين فيلم تلاش ميكند در كنكاش با خود باشد؛ با شرايط اجباري و استثنايي روزهاي كرونا. كارگردان در همين زمينه گفته: «در فيلم من تا به اينجاي كار، اشيا و طبيعت بيجان بيشترين كاركرد را داشتند و تلاش كردم خودم را با شرايط و هرآنچه تا به اينجا رخ داده، تطبيق بدهم تا اين وضعيت از چشم دوربين من خارج نشود.» به عقيده سازنده اين اثر تا امروز بيشترين نگاه فيلمسازان به تلاشگران بيمارستان و عمليات درمان بوده است اما نگرش انسانمحور بودن اين فيلم تجربي از حيث جامعهشناسي ميتواند براي مخاطبان جذاب باشد.
كادر پزشكي و كرونا
يكي از واضحترين و مشخصترين فيلمهاي مستند درباره بيماري كرونا «بعد از اين سه ماه...» به كارگرداني محمد عبديزاده و تهيهكنندگي علي كفراش توليد شد كه در واقع نمايهسازي ۵ گروه فعال اجتماعي اعم از پزشكان، پرستاران، مسوولان بهداشت و درمان همچنين گروههاي جهادي است كه نقش برجستهاي در مبارزه با ويروس كرونا داشتند. اينكه چگونه بيماري كرونا در مناطق پُرجمعيت و فقيرنشين شيوع بيشتري دارد؛ جايي كه ساكنان دسترسي كمي به مراقبتهاي بهداشتي روزانه دارند و در عين حال از اطلاعات عمومي اندكي هم در مورد پيشگيري از اين نوع بيماريها دارا هستند همه در اين فيلم مستند به تصوير كشيده ميشود در ضمن سازندگان اثر به تلفات و هزينههاي كوويد 19 بر اعضاي خانواده و كاركنان بيمارستاني كه دو تن از پزشكان و پرستاران خود درگير اين ويروس بودند هم اشاره دارند. لوكيشنهاي توليد اين فيلم هم بيمارستانهاي مسيح دانشوري، سينا، شهداي تجريش، امام خميني(ره)، دكتر شريعتي، روزبه، بهارلو، ياس، كامكار قم؛ آرامستان بهشتزهرا(س) و بهشت معصومه(س) قم، نقاهتگاه ايرانمال و مراكز مختلف خيريه و گروههاي جهادي بوده است. در پايان بايد گفت فارغ از هرگونه كيفيتي كه اين فيلمهاي مستند دارند، صرف موضوعاتي كه سازندگان به آن ورود كردهاند هم درخور توجه و ديدني مينمايد.