پيگيري «اعتماد» از مطالبات مردمي شهرستان دشتي در واكنش به احداث معدن و تخريبهاي محيطزيستي:
معدن نميخواهيم، تنگه شيرينه را به ما بازگردانيد
نيلوفر رسولي
«تنگه شيرينه» محصور ميان چهار تپه به شكل عدد هفت است، راه ورود به اين تنگه از دل يكي از همين شكافهاي هفت مانند ميگذرد و در پس اين شكاف، محوطهاي دايرهشكل واقع است كه عمارت «محمدخان دشتي» را در دل دارد. اين محوطه دايرهمانند، سالهاست كه ميعادگاه شاعران و مردم شهرستان دشتي است، زير اين محوطه، سفرههاي زيرزميني آب شيرين منطقه را تامين ميكنند و بر فراز آن، بلندترين قله سالهاست كه به چشم دريانوردان نشان رسيدن به ساحل و پايان سفرهاي دريايي است. پشت اين تپهها زيستگاه پرندگان، پلنگها و قوچهاست. در آخرين بازديد معاون استاندار بوشهر، اين قوچها از فراز تپهها شاهد نخستين بازديد مسوولان استان از اين منطقه و شاهد مقاومت مردم در برابر خواسته خود بودهاند: اينكه به بهاي احداث يك معدن، اين محوطه تاريخي و طبيعي نابود نشود. داستان تعارض توسعه و نگهداري از محيطزيست و ميراثفرهنگي، داستان تازهاي نيست، دو مانعي به نام محيطزيست و ميراثفرهنگي بارها براي غرش لودرها و تراكتورها مسالهسازي كردهاند، حالا توسعه در لباس احداث معدن، بدون در نظر گرفتن پايداري زمين و خاك و آب با مخالفاني ديگر روبهرو شده، مردم شهرستان دشتي ماههاست كه چشمنگران آينده اينتپهها و راز تاريخي ميان آن هستند. «احمد» ۳۷ ساله و روانشناس يكي از ساكنان شهرستان دشتي است، او حالا دو سال ميشود كه همراه با دوستان و هممحلهايهايش دلنگران تخريب اين نقطه عزيز و پرخاطره است. حالا كه نخلهاي اين محوطه آتش گرفتهاند، احمد در سوگ مرگ اين «افراد» ميگويد كه «مردم شهر دلآشوبند، شهر تنش دارد و بابت سوختن تكتك اين نفرها نگراني موج ميزند.» ماجراي سوختن محوطه «عمارت محمدخان دشتي»، تنها يك روز پس از بازديد معاون استاندار بوشهر، گمانهها و حدسهاي متعددي را ميان همشهريهاي احمد رقم زده است، آنها نميتوانند اين آتشسوزي را غيرعمدي بدانند، حالا دو سال ميشود كه ساكنان شهرستان دشتي، علاوه بر تنشهاي روزمره خود سر كمبود آب در استان، از تجربههاي قبلي درس گرفتهاند و متحد و يكصدا ميخواهند اين تكه كوچك بهشت را دستنخورده براي خود و نسلهاي بعد حفظ كنند. احمد ميگويد كه حدود ۳۵ درصد معادن كل استان بوشهر در شهرستان دشتي واقع است، اما همين معدن چندان تاثيري در اشتغالزايي براي مردم منطقه نداشته است. مثال روشن او متوجه عسلويه است، او ميگويد كه بهرهبرداران معدن ادعا ميكنند با احداث اين سازه، شغل براي صد، دويست يا حتي هزار نفر فراهم ميشود، او حجم اشتغالزايي اين معدن را با عسلويه مقايسه ميكند و ميگويد: «مگر احداث عسلويه توانسته است بيكاري را در شهر و روستاهاي صد كيلومتري اين سازه بزرگ تغيير دهد؟» حضور ۳۵ درصدي معادن شن و ماسه در اين شهرستان، آلودگي هوا را بسيار بالا برده است و احمد و همشهريهايش روزها را با كمبود آب و وفور گردوغبار در آسمان ميگذرانند، اين در حالي است كه به گفته مسوولان وزارت نيرو، همين تنگه شيرينه، سالانه حدود يك ميليون و ۵۰۰ هزار ليتر آب شيرين توليد ميكند. از ميان چاههاي اين منطقه، چاه شماره ۹ بر اثر انفجاري در كارخانه آهك از بين رفته است، حالا همين چاه شماره 10 مانده است كه اگر فعاليت معدن صورت بگيرد، تردد ماشينآلات سنگين بدنه چاه را ميتركاند و اين منبع اصلي تامين آب از بين ميرود. تردد ماشينآلات سنگين از اين منطقه، علاوه بر اينكه بندبند عمارت ثبت ملي را به لرزه در ميآورد، تمام ذخيره جانوري و حياتوحش منطقه را نيز سرگردان ميكند. احمد و همشهريهايش شبهاي بسياري را در اين منطقه گذراندهاند، صحبت كردهاند، شعر خواندهاند و با چشماني بيدار حافظ اين ارثيه سرزمين خود بودهاند، حالا اما چشمنگران تصميم نهايي وزارت صمت و توان مقابله سازمان محيطزيست با اين تخريب هستند. احمد ميگويد: «شهرستان دشتي حالا فقط يك كليه دارد، با تخريب اين منطقه، اين كليه آخر نيز از بين خواهد رفت، حالا فرض كنيد كه با فروختن اين كليه ميلياردها تومان نيز به اين بدن برسد، وقتي حيات از اين بدن رخت بربسته باشد، اين ميلياردها تومان به چه كار خواهد آمد؟ از بين رفتن منابع آبي و طبيعي اين منطقه چارهاي جز مهاجرت براي ساكنان باقي نخواهد گذاشت، در اين صورت اين اشتغالزايي به درد كدام يكي از مردم خواهد خورد؟ ما قبلا طعم توسعه را چشيدهايم و ديگر كافي است.»
كارخانه آب
«يك كارخانه پفك كه ماحصل توليد آن نقش چنداني در رفع نيازهاي اصلي مردم ندارد، حصار و دوربين مداربسته دارد، از محوطه آن حراست ميشود و اجازه ورود سوداگران به آن داده نميشود. حتي به اين كارخانه پفك نيز اجازه داده نميشود كه پيچ و مهرهاش را باز كند و به اسم صادرات، آن را بفروشد و سود لحظهاي به دست بياورد. اگر حتي با يك كارخانه پفك نيز چنين برخوردي نميشود، چطور ممكن است كه با اصليترين كارخانه توليدكننده آب شيرين منطقه اين مواجهه صورت بگيرد؟ كارخانهاي كه بدون هزينه و با روند طبيعي خود ارزشمندترين مايه حيات را توليد ميكند، چطور ميتوان پيچ و مهره اين كارخانه را باز كرد و به حريم آن تجاوز كرد و براي نفع موقت، اين سرمايه را از دست داد؟» اهميت اصلي تنگه شيرينه، در تامين آب شيرين منطقه است. حتي اگر اهميت نوستالژيك و فرهنگي منطقه و تمام ارزشهاي معنوي تنگه شيرينه براي ساكنان لحاظ نشود، توليد آب شيرين در منطقهاي كه روزانه دوازده ساعت آب شرب ندارد بهزعم «نادر ضرابيان»، فعال محيطزيست از مهمترين وجوه تنگه شيرينه است. ضرابيان كه خود از سال ۸۶ تاكنون شاهد منابع غني زيستمحيطي كوهستان بيرمي بوده است، به «اعتماد» ميگويد كه ساكنان شهرستان دشتي، بهرغم اينكه متحمل فعاليت حدود ۱۷ معدن در منطقه هستند، نصف روز را بدون داشتن آب سپري و به ناچار شبانه آب مورد نياز خود را ذخيره ميكنند. بهزعم او، براي اين مردم تخريب چاهها و منابع طبيعي توليد آب شيرين، ضربهاي بسيار بزرگتر خواهد بود، او تاكيد ميكند كه نميتوان پيچومهره اين كارخانه طبيعي را باز و يكي از مهمترين منابع توليد آب شرب را به بهانه فروش سنگ تكهپاره كرد. ضرابيان به گفتهاي از مهرداد ستوده، معاون امور عمراني استاندار بوشهر در روز بازديد از اين تنگه اشاره ميكند، ستوده در واكنش به اعتراضات مردم نسبت به تخريب اصليترين منابع آبي شهرستان گفته بود كه لازم نيست مردم نگران آب باشند، اگر اين منابع از دست برود، ميتوان با شيرين كردن آب دريا منابع آبي مردم را برقرار كرد. بهزعم ضرابيان چنين گفتهاي نشان از ناآگاهي مسوولان از محيطزيست دارد، چراكه دست بردن در آفريدههاي پروردگار به اين سهولت نيست، مداخله در آبهاي آزاد، نه تنها زيست انبوه جانداران آبي را به خطر مياندازد، بلكه نتيجه مستقيم چنين تصميماتي در وهله اول زندگي انسانها را به مخاطره ميكشاند. او معتقد است كه وقتي چنين كارخانه توليد آب شيرين باشكوهي به دست پروردگار در اين منطقه شكل گرفته است، اصولا چرا بايد چنين آفريده باشكوهي تخريب شود تا بعدها با تحميل هزينه اضافي و دستكاري طبيعت، آب به مردم رسانده شود؟ بهرغم تمام نگرانيهاي معطوف به تخريب اين منبع توليد آب شيرين، ضرابيان دغدغهها و فعاليت مدني مردم شهرستان دشتي را ستايش ميكند و ميگويد كه در تمام دوران فعاليت محيطزيستي خود تاكنون با چنين جمع فرهيختهاي مواجه نشده است كه براي دفاع از ميراث طبيعي و فرهنگي منطقه زيست خود، حاضر به تلاش و مبارزه شده باشند. بهزعم او، مردم شهرستان دشتي، با تمام تجربياتي كه از مداخلات قبلي در محيطزيست منطقه خود داشتهاند، پيشگامتر از گزارشهاي مكتوب دستگاههاي دولتي و تصميمهايي كه پشت درهاي بسته گرفته ميشوند، از نتايج چنين مداخلاتي در طبيعت و محل زيست خود آگاه هستند، آنها ميدانند كه حاصل حضور چند معدن در شهرستانشان نه تنها گرهي از بيكاري نميگشايد، بلكه روزبهروز محل زيست آنها را پرگرد و غبارتر ميكند. وقتي سرزميني براي زيستن هوا و آب پاك نباشد، حتي به بهانه هزاران شغل نيز فرصت زيستن در آن چندان گوارا نخواهد بود.
محيطزيست: بايد بررسي كنيم
«موضوع تنگه شيرينه در كارگروه تعامل ميان محيطزيست و صمت مطرح شده است و طبق قانون، اگر فعاليت معدني مسبوق به سابقه و اين مجوز پيش از ثبت منطقهاي به عنوان منطقه حفاظت شده صورت گرفته باشد، در اين صورت، اين تعارض را بايد اين كارگروه حل كند.» «فرهاد قلينژاد»، مديركل محيطزيست استان بوشهر در گفتوگو با «اعتماد» بازديد اخير معاونان استاندار از تنگه شيرينه را نه به معناي موافقت استاندار با اين طرح، بلكه در جهت بررسي ميداني اين منطقه پس از طرح اين موضوع در كارگروه تعامل ميداند و تاكيد دارد كه موضوع همچنان در كارگروه در حال بررسي است. مديركل محيطزيست استان بوشهر اشاره ميكند كه تاكنون گزارش توجيهي آثار محيطزيستي اين طرح از سوي كارفرما دريافت نشده است. با اينكه به گفته اين مسوول اين معدن تاكنون فعاليتي نداشته و تنها مجوز آن مسبوق به سابقه است، اما در تمام اين سالها پيمانكاران معدن ضرورتي براي تدوين گزارش محيطزيستي و بررسي آثار احداث معدن بر محيطزيست منطقه نديدهاند و حالا اين اعتراضات فعالان محيطزيستي و مردمي است كه آنها را به ارايه چنين گزارشي وادار كرده است. قلينژاد معتقد است كه معادن بخشي از نياز جامعه هستند و هرگونه بهرهبرداري از طبيعت قطعا آثار و زيانهاي خود را بر طبيعت خواهد گذاشت، به همين دليل سختگيريهاي شديد اين سازمان به خصوص در حوزه معادن برقرار است. به گفته قلينژاد، اگر فعاليت يا مجوز يك معدن مسبوق به سابقه نباشد، در اين صورت سازمان محيطزيست به هيچ عنوان اجازه فعاليت معدن را در يك منطقه حفاظت شده طبيعي نميدهد، اما با توجه به مجوز قبلي فعاليت اين معدن، حالا تمام گرهها معطوف به مجوزي است كه پيش از اين بدون بررسي ويژگيهاي برجسته محيطزيستي اين منطقه صادر شده است. مديركل اداره حفاظت از محيطزيست استان بوشهر تاكيد ميكند كه اگر شرح و نتيجه اين گزارش تدوين نشده به اين صورت باشد كه احداث معدن در اين منطقه به منابع آبي و محيطزيستي آسيب جدي وارد ميكند، شايد مجوز بهرهبرداري از معدن ۶۰ هكتاري ملغي شود، شايد هم ابعاد اين معدن براي مثال از ۶۰ هكتار به ۵ هكتار كاهش يابد. بررسي وزن آوردههاي اين طرح و وزن آسيبهاي وارد بر طبيعت و قياس اين دو با هم برآورد اصلي اين سازمان را تشكيل خواهد داد، در اين برآورد كنترل سيلاب، آسيب به منابع آبي و حيات وحش بايد بررسي شوند. قلينژاد تاكيد دارد تا پيش از تدوين اين گزارش و تحويل آن به اداره حفاظت از محيطزيست استان، پيشبينياي از آينده اين منطقه نميتوان كرد. قلينژاد در انتهاي سخنانش نيز سوختن درختان در حريم عمارت تاريخي اين منطقه را اقدامي غيرعامدانه ميخواند و ميگويد: «همكاران و همياران محيطزيست ما تاكنون نكته مشكوكي در اين آتشسوزي پيدا نكردهاند. بارشهاي ابتداي سال علفزارهاي اين منطقه را پربار كرده است و حالا در فصل آتشسوزي هستيم. در همين چند هفته گذشته نيز گزارشهاي متعددي از آتشسوزي به ما وصول شده است و ما حدس ميزنيم كه اين فقره نيز بر اثر بياحتياطي گردشگران صورت گرفته باشد، نه عامدانه.»
صمت: نيازي به مجوز محيطزيست نيست
«پروانه تمام مجوزهها صادر شده و نيازي به پروانه محيطزيست نيست.» «سيد حسين حسينيمحمدي»، مديركل صنعت، معدن و تجارت استان بوشهر در گفتوگو با «اعتماد» با رد تمام اعتراضات معطوف به احداث معدن در يكي از اصليترين گرههاي زيستمحيطي اين استان تاكيد دارد كه مجوز اين معدن زماني صادر شده است كه اين منطقه، منطقه حفاظت شده اعلام نشده بود. حسيني ميگويد كه پروانه بهرهبرداري معدن تمام مجوزهاي صادر شده را دارد و اين مجوزها روال قانوني خود را طي كردهاند. حسيني در پاسخ به اين پرسش كه اين معدن، فعاليت نداشته و آيا اين امر به معناي ابطال مجوز پيشين است يا خير ميگويد كه علت قطع همكاري با بهرهبردار پيشين همين مساله بود، در واقع عدم فعاليت معدن تنها به تغيير بهرهبردار منجر شده است اما بهزعم او، اين مساله مانع قانوني براي روند اخذ مجوزها به وجود نميآورد. بهزعم اين مسوول، تمام روال واگذاري و كسب مجوزهاي فعاليت اين معدن قانوني است و در حال حاضر نيز نيازي به كسب مجوز از سازمان محيطزيست نيست. ادعاي حسيني گرچه ميتواند بر اساس مبناي قانوني صحيح باشد، اما پرسشي كه حسيني بيپاسخ ميگذارد، اين است كه حتي اگر اين منطقه در زمان اخذ مجوز، به عنوان منطقه حفاظت نشده ثبت شده بود، آيا ويژگيهاي قابلتوجه زيستمحيطي اين منطقه چندان در خور اعتنا نبود كه نحوه استقرار يك معدن در اين منطقه مورد بررسي قرار بگيرد؟ گرچه شايد روي كاغذ، مسائل محيطزيستي عدهاي از فعالان و كنشگران، دغدغههاي لوكسي باشد كه مانع احداث معدن و توسعه ميشود، اما وقتي چارچوب توسعه مسيري را خلاف توسعه پايدار طي ميكند، داشتن مجوز محيطزيستي چيزي جز يك كاغذبازي غيرضروري خوانده نميشود.
«سيد حسين حسينيمحمدي»، مديركل صنعت، معدن و تجارت استان بوشهر: «پروانه تمام مجوزهها صادر شده و نيازي به پروانه محيطزيست نيست.»
احمد يكي از حافظان تنگه شيرينه حدود ۳۵ درصد معادن كل استان بوشهر در شهرستان دشتي واقع است، اما همين معدن چندان تاثيري در اشتغالزايي براي مردم منطقه نداشته است.
مگر احداث عسلويه توانسته است بيكاري را در شهر و روستاهاي صد كيلومتري اين سازه بزرگ تغيير دهد؟