در عرصه تصوير از هيچ تجربهاي نترسيده است. عكاسي، نقاشي، چاپ، گرافيك، انيميشن، تصويرسازي، تيتراژ فيلم، طراحي صحنه و لباس و كارگرداني و... را در كارنامه اعمال هنرياش دارد. با اينكه ردپاي حقيقي از انيميشن علي كوچولو و سريال سربداران تا ويترينهاي كتابفروشيهاي كريمخان همهجا ديده ميشود اما ابراهيم حقيقي را بيشتر گرافيست ميشناسند. وقتي در صنعت نشر نزديك به پنج هزار طرح جلد داشته باشي مهر گرافيست بر شناسنامه كاري طبيعي است. انگار ابراهيم حقيقي همه اين هنرها را تجربه كرده است تا در گرافيك كه صفحه عرضه هنرهاي ديگر هست دستش بازتر باشد و قطعا تجربههاي سينمايي و تئاتري در طراحي پوسترهاي تئاتر و سينما و ساخت تيتراژ كمكش كردهاند. باتوجه به فعاليت بيشتر اين هنرمند پركار در عرصه گرافيك آيا گرافيك ايستگاه هنري ابراهيم حقيقي شده است؟ به هر صورت او با طرحهاي گرافيكي از قبيل نشانهنوشته مجله فيلم و نشانه جشنواره فيلم فجر و صدها نشانه معروف ديگر ماندگارياش را در گرافيك ايران تثبيت كرده است. با او به مناسبت چهل اثر پاستيش كه در صفحه مجازياش در ارتباط با كرونا و به قول خودش «كروناايسم اينستاگراميسم» منتشر كرده است به گفتوگو نشستم. پاستيش به آثاري گفته ميشود كه هنرمند با افزودن يا تغيير دادن و استفاده و استقبال آگاهانه از آثار ديگران به اثري مرتبط با مفهوم دلخواهش ميرسد. مثل قرار دادن ماسك بر دهان تابلوي موناليزا. آثار قرنطينه ابراهيم حقيقي از اول خردادماه در سايت گالري گلستان به نمايش و فروش گذاشته خواهد شد.
سلام آقاي حقيقي. ممنون از حضورتان در گفتوگو. انگار هنرمندان با قرنطينه مشكلي ندارند؟
تحمل قرنطينه براي هنرمندان راحتتر است ولي براي گرافيستها فرق ميكند چون گرافيست براي بررسي و دريافت سفارش بايد از خانه بيرون بيايد و گرافيك نيازمند روابط عمومي است.
با تجربه اين همه رسانه يا مديوم هنري آيا در ايستگاه گرافيك قرار گرفتهايد؟
بله. درست است. بيشتر هم همينطور بوده و در تمام دورهها گرافيك كار اصلي من بوده است.
به عنوان گرافيستي بين اولين دوره گرافيستهاي ايران و گرافيستهاي تازهكار آثاري كاملا متفاوت با هر دو دوره داريد. آيا خودتان هم تاييد ميكنيد؟
من نبايد در مورد كارم نظر بدهم. مخاطب ميتواند بپسندد يا نپسندد ولي منتقد ميتواند براي ثبت، ابتدا تحليل كرده و بعد اسنادي در اين زمينه را منتشر كند.
چه تعريفي از گرافيك و اثر گرافيكي داريد؟
گرافيك وظيفه ارتباط تصويري دارد و در حوزه هنر نيست. گرافيست كار را از همان ابتدا براي يك سفارش مخاطب خاص شروع ميكند و در مورد دستمزدش صحبت ميشود. در صورتي كه نقاشي در خلوت و انزوا آغاز ميشود. اثر گرافيكي بايد نشر پيدا كند. اين اثر ميتواند بستهبندي دستمال، بطري شير، يك جلد كتاب، پوسترهاي سينما و... باشد و حساسيتهاي مخصوص خودش را دارد. پوستر يك فيلم كمدي حتما بايد متفاوت از پوستر تئاتر باشد كه مخاطب فرهيختهتر دارد.
گويا كار روي عكسهاي آنالوگ در عكاسي پدر در نوجواني باز شدن درهاي هنر به روي شما بوده است.
بله. تاييد ميكنم.
خطنگارههاي شما آثاري هستند كه در برابر نقاشيخط شدن مقاومت ميكنند اين حس درست است؟
بله. همان سال هفتاد و دو به دليل نوع ذهنيت گرافيكيام به اين فكر افتادم مگر ميشود هم شعر حافظ و مولوي و سعدي را با نستعليق نوشت و هم شعر فروغ و شاملو را. ظرفيت شكلي شعر معاصر اصلا نستعليق نيست. البته ممكن است عاشقانههاي فريدون مشيري را كه با آواز سنتي هم همراه شدهاند با نستعليق يا شكسته نوشت. اما ظرفيت فونتيك اشعار فروغ و شاملو در نستعليق نيست. نمايش رفتار حقيقي و معترض شعر امروز با نستعليق ممكن نيست، چون در نستعليق و شكسته هيچ اعتراضي وجود ندارد و فقط لطافت است. در تايپوگرافي نوشتن جنگ با صلح خيلي فرق دارد. اين موضوع در مورد هر گفتار و نوشتار صدق ميكند. خطنگارهها از اينجا شروع شد.
در آثار گرافيكي شما نوعي دوبعدي بودن و تسطيح وجود دارد كه از شاخصههاي مدرنيسم است. آيا اين ناخودآگاه بوده است؟
نه و الزاما به مدرنيسم غربي مربوط نيست. در دهههايي گرافيستهاي نسل قبل از من هم آثارشان پرسپكتيو رنسانسي را نداشت. اگر هم پيروي باشد تاثير آثار ايراني است. ما در مينياتورهاي ايراني و نقاشيهاي قهوهخانهاي و چاپهاي سنگي هم پرسپكتيو با مفهوم ژرفانمايي نداريم. علاوه بر نگارگري ايراني در هنر شرق هم دوبعديگرايي وجود داشت.
با تجربهاي كه از مشاهده آثار گرافيكي و حتي نقاشي داريم به نظر من نوعي روشنفكري در آثار تخت و مسطح نسبت به آثار با فضاي سهبعدي وجود دارد. مثلا داستانهايي كه نشر مركز با طراحي جلد توسط شما منتشر كرده است نسبت به داستانهاي عامهپسند كه ديگر ناشران منتشر كردهاند. البته تاكيد من اينجا صرفا روي ناشر است و الا خيلي از داستانهاي نشر مركز هم داستانهاي عامهپسند هستند.
بله، داستانهاي خانم زويا پيرزاد و فريبا وفي با طرح جلدي نهايت ساده و دوبعدي به بازار آمدهاند و اين طرحها رفتار فرمال منتسب به محتوا را دارند ولي خيلي از داستانهاي عمومي كه ميبينيم با توجه به فضاي داستان داراي طرحهايي با پرسپكتيو و فضاهاي واقعي از شهر هستند.
با عنوان پاستيش براي چهل اثر خودتان در قرنطينه موافقيد؟
بله، كار گرافيكي روي مسترپيسهاي نقاشهاي ايران و جهان بودند. در دنيا هم كارهاي زيادي شده است. مثلا ماسك زدن روي موناليزا. از ميان صد مسترپيس چهل اثر انتخاب و كار روي آنها را شروع كردم و هر روز يك اثر در اينستاگرام منتشر شد.
پاستيش را مخصوصا در زمان كرونا و بعد از آن چقدر جدي ميدانيد؟
درست است كه كار پاستيش هنر است ولي لزوما به قطعه هنري تبديل نميشود. مثل گرافيتيهايي كه جوانان روي ديوارها با اسپري ايجاد ميكنند و ماندگاري كمتري هم دارند.
براي رسيدن به هنر جدي و اصيل بايد مدتي بگذرد و از واقعه دور شد. ما ديديم فيلمهايي كه در زمان جنگ در مورد جنگ ساخته ميشدند بسيار شعاري بودند. بعدها فيلمهاي جنگي تفسيرپذيرتر و آدمهاي فيلم زمينيتر شدند. هميشه بايد دور شويم. در ميان تمام توليدات اثرهاي سطحي را فعلا ميبينيم و اثرهاي نافذتر را بعدا.
البته اين موضوع احتمالا در مورد هنرمندان تازهكار صادقتر باشد، چون هنرمندان پيشكسوت آگاه هستند كه درگير احساسات زمان حادثه نشوند، به عنوان آخرين سوال چرا مردم با گرافيك ارتباط درستي ندارند؟
مشكل از آموزش گرافيك در دانشگاههاست. دانشجو سواد بصري ندارد. از دوران دبيرستان واحد نقاشي حذف شده است.
شهرها خصوصا شهرهاي كوچك پر از تابلوهاي زشت است. صاحبان كالا در پي توليد ارزان هستند و حاضر نميشوند براي يك اثر گرافيكي خوب هزينه پرداخت كنند.
از شركت در اين گفتوگو سپاسگزارم.
همان سال هفتاد و دو به دليل نوع ذهنيت گرافيكيام به اين فكر افتادم مگر ميشود هم شعر حافظ و مولوي و سعدي را با نستعليق نوشت و هم شعر فروغ و شاملو را. ظرفيت شكلي شعر معاصر اصلا نستعليق نيست. البته ممكن است عاشقانههاي فريدون مشيري را كه با آواز سنتي هم همراه شدهاند با نستعليق يا شكسته نوشت. اما ظرفيت فونتيك اشعار فروغ و شاملو در نستعليق نيست. نمايش رفتار حقيقي و معترض شعر امروز با نستعليق ممكن نيست، چون در نستعليق و شكسته هيچ اعتراضي وجود ندارد و فقط لطافت است. در تايپوگرافي نوشتن جنگ با صلح خيلي فرق دارد. اين موضوع در مورد هر گفتار و نوشتار صدق ميكند. خطنگارهها از اينجا شروع شد.
گرافيك وظيفه ارتباط تصويري دارد و در حوزه هنر نيست. گرافيست كار را از همان ابتدا براي يك سفارش مخاطب خاص شروع ميكند و در مورد دستمزدش صحبت ميشود. در صورتي كه نقاشي در خلوت و انزوا آغاز ميشود. اثر گرافيكي بايد نشر پيدا كند. اين اثر ميتواند بستهبندي دستمال، بطري شير، يك جلد كتاب، پوسترهاي سينما و ... باشد و حساسيتهاي مخصوص خودش را دارد. پوستر يك فيلم كمدي حتما بايد متفاوت از پوستر تئاتر باشد كه مخاطب فرهيختهتر دارد.